اعضای این باند جعل و کلاهبرداری اسامی مهرههای شطرنج را برای خودشان انتخاب کرده بودند
رخ فراری پشتپرده گروگانگیری 70میلیاردی
اعضای باند بزرگ کلاهبرداری با جعل مدارک و اسناد خانههای میلیاردی، آنها را میفروختند. متهمان در آخرین نقشه خود مرد ثروتمندی را گروگان گرفتند تا خانه 70میلیاردیاش را بفروشند اما از سوی پلیس شناسایی و دستگیر شدند.
به گزارش همشهری، همهچیز در این پرونده از زمانی شروع شد که زنی به دادسرای جنایی رفت و خبر از ناپدیدشدن شوهرش داد. مرد ناپدیدشده ثروتمند و خانهاش حوالی ونک بود. یافتههای کارآگاهان نشان میداد که این مرد صبح زود برای دیدن یکی از دوستانش از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته بود.
ماموران به تحقیقات خود ادامه دادند و دریافتند که این مرد ثروتمند بهتازگی با مردی به نام رضا در یک باشگاه بدنسازی آشنا شده بود. پس از آن بیشتر وقتهایش را با این مرد سپری میکرد و تحقیقات نشان میداد او آخرینبار نیز با رضا تماس تلفنی داشته است. در این شرایط قاضی رحیم دشتبان، بازپرس پرونده دستور بازداشت و تحقیق از رضا را صادر کرد و 48ساعت از ناپدیدشدن مرد ثروتمند گذشته بود که مرد جوان دستگیر شد. اگرچه او اصرار داشت که از مرد ناپدیدشده اطلاعی ندارد اما در ادامه شواهدی بهدست آمد که نشان میداد وی دروغ میگوید و بازجویی از مرد جوان آنقدر ادامه پیدا کرد که او مجبور شد اسرار نقشهای که وی و دوستانش در سر داشتند را فاش کند.
تصاحب خانه 70میلیاردی
رضا گفت: «مرد گمشده ربوده شده و کسی که نقشه آدمربایی را طرح کرده زنی است که ما اسمش را گذشتهایم «رخ». او در ادامه گفت: مرد ثروتمند 48ساعتی میشود که در مغازهای زندانی شده است. قرارمان این بود که از او امضا و اثر انگشت پای قولنامه فروش خانهاش بگیریم و بعد از فروش خانه رهایش کنیم که من گیر افتادم.
جوان دستگیرشده در ادامه از باندی گفت که با همدستی دوستانش راه انداخته و هدف آن فروش خانههای باارزش مردم با مدارک و اسناد جعلی است؛ «ماجرا از این قرار است که من چند وقت قبل در یک کلوب شبانه هنگام قماربازی با 2مرد جوان آشنا شدم. اسمشان را نمیدانم چون آنها معروف به شاه و وزیر هستند؛ همان مهرههای شطرنج. از سوی دیگر من دزد خانه هستم و در این کار سابقهدار و حرفهای هستم. در یکی از همین سرقتها سند خانهای را دزدیدم که در شمال تهران است. آنطور که فهمیدم صاحب آن در آمریکا بود. آن روز که در کلوب بودم سر صحبت باز شد و من موضوع سند را به شاه و وزیر گفتم. آنها هم سند خانه را در ازای پرداخت 50میلیون تومان از من خریدند و من دیگر خبری از نقشههایشان نداشتم. فقط پولم را گرفتم و خودم را کنار کشیدم. 50میلیون تومان در ازای فروش یک سند سرقتی، پول کمی برای من نبود.»
وی ادامه داد: مدتی از این ماجرا گذشت تا اینکه دوباره این 2نفر را دیدم و آنها از من خواستند تا با مرد ثروتمندی طرح دوستی بریزم و او را گروگان بگیرم. آنطور که من متوجه شدم آنها از زنی معروف به «رخ» دستور میگرفتند. این زن گویا سرکرده این باند بود و اعضای آن را هدایت میکرد. ظاهرا شاه و وزیر در مورد من به رخ توضیح داده بودند که در ادامه من او را ملاقات کردم و از من خواست تا مرد ثروتمند را به مغازهای ببرم. مابقی نقشهها پای خودشان بود. من هم با مرد ثروتمند طرح دوستی ریختم و روز حادثه او را با خود به مغازهای که رخ گفته بود بردم. 2نفر از دوستانم که آنها هم سابقه سرقت و اعتیاد دارند با من همدست بودند و داخل مغازه، مرد ثروتمند را زندانی کردیم. رخ از من خواسته بود که قولنامهای را پیش روی گروگان قرار دهم و از او بخواهم پای برگه را امضا کند و اثر انگشت بزند. قولنامه مربوط به فروش خانه 70میلیاردی گروگان بود. میخواستیم هرطور شده سند خانهاش را هم تصاحب کنیم و آن را بفروشیم. به همین دلیل او را آزاد نمیکردیم، اما نقشههایمان ناکام ماند. وی گفت: قرار بود در ازای این کار رخ به من یک خودروی 206 صفر بدهد که لو رفتم و به ماشین نرسیدم.
رهایی گروگان
پس از اعترافات این سارق آدمربا، مأموران پلیس به مغازهای که گروگان در آنجا زندانی شده بود رفتند و او را آزاد کردند. از سوی دیگر چند مرد که در مغازه بودند و در این گروگانگیری دست داشتند بازداشت شدند. در تحقیق از آنها مشخص شد که معتاد هستند و سابقه سرقت دارند. همه آنها برای رسیدن به پول حاضر شده بودند که وارد این بازی شوند. با دستگیری این افراد، ماموریت بعدی پلیس شناسایی و بازداشت اعضای باندی بود که دستور آدمربایی داده بودند؛ چراکه احتمال میرفت آنها باندی بزرگ باشند که با نقشههای سازمانیافته دست به کلاهبردای میزنند.
دستگیری
اقدامات اطلاعاتی و پلیسی مأموران ادامه داشت تا اینکه آنها موفق شدند برخی از اعضای این گروه را شناسایی و دستگیر کنند. با بازداشت آنها مشخص شد که این گروه با سند سرقتی که از رضا (سارق منزل) خریده بودند، با نقشهای حسابشده آن را فروخته بودند. در جریان این نقشه، سرکرده این باند که اسم «رخ» روی خودش گذاشته بود نقش صاحب ملک را بازی کرده بود. چراکه خانه به نام زنی بود که از مدتها قبل به آمریکا سفر کرده و در آنجا زندگی میکرد. بقیه اعضای باند نیز نقش خریدار را بازی کردند و با حضور در دفترخانه و استفاده از مدارک جعلی خانه را به یکی از اعضای باند که اسم خودش را «وزیر» گذاشته بود فروختند و در مرحله بعد این مرد خانه را به 2نفر دیگر فروخته بود. بررسیها حکایت از این داشت که مرد بنگاهدار هم با این گروه کلاهبردار همدست بوده و آنها با فروش خانه به 2نفر از یکی از آنها 14میلیارد و 700میلیون تومان گرفته و از دیگری 2میلیارد و 700میلیون تومان بیعانه دریافت کرده بودند. نقشه سوم این باند نیز تصاحب خانه 70میلیاردی مرد ثروتمند بود که برای رسیدن به هدفشان، وی را گروگان گرفتند اما نقشهشان لو رفت و گیر افتادند. اعضای اصلی باند در جریان بازجوییها اعتراف کردند که از دوستان صمیمی هستند و همیشه با هم شطرنج بازی میکردند و به همین دلیل هرکدام از آنها اسم یکی از مهرههای شطرنج را برای خودش انتخاب کرده بود. براساس این گزارش تاکنون 7نفر در این پرونده دستگیر شدهاند و هنوز سردسته باند یعنی «رخ» به دام پلیس نیفتاده و فراری است. با این حال گروهی از مأموران پلیس آگاهی تهران با دستور قاضی رحیم دشتبان تحقیقات خود را برای شناسایی و بازداشت وی آغاز کردهاند. از سوی دیگر تحقیقات از این باند کلاهبرداری برای شناسایی جرایم احتمالی دیگر و کشف سرقتهای دیگر از سوی سارقان معتادی که همراه آنها دستگیر شدهاند ادامه دارد.