• چهار شنبه 27 تیر 1403
  • الأرْبِعَاء 10 محرم 1446
  • 2024 Jul 17
پنج شنبه 1 اسفند 1398
کد مطلب : 95595
+
-

از امید و تلخی‌هایی که نفس می‌کشیم

از امید و تلخی‌هایی که نفس می‌کشیم

عیسی محمدی _ روزنامه‌نگار

با اینکه بیشتر وقت‌ها خودم به‌شدت ناامید شده و گاهی فکر می‌کنم دیگر دارم کم می‌آورم، به واسطه شرایط فردی و اجتماعی، اما غالباً سعی می‌کنم در نوشته‌هایم به یک دیدگاه مثبت و امیدبخش برسم. آیا این یک توهم است؟ تصور نمی‌کنم یک توهم باشد. متأسفانه یک جریانی در کشور راه افتاده -و البته شاید هم که وجود داشته از قبل- که خودش را واقع‌گرا و واقعیت‌گرا می‌داند و می‌نامد. به این منظور هم کلی از فکت‌ها و واقعیت‌ها و آمارها و رویدادهای غالبا منفی موجود را سیاهه می‌کنند تا نشان بدهند که چقدر واقع‌گرا هستند. به‌واقع، واقع‌گرایی برابر دانسته شده است با منفی‌گرایی. و اما درباره امیدبخشی و امیدنویسی و امیدفکری، می‌شود به نکته‌هایی هم اشاره کرد. به‌واقع، شرایط بغرنج فیزیکی و طبیعی، امید انسان را از بین نمی‌برد. اما شگفت که همین انسان سرسخت، در ساحت ذهن خودش، به‌شدت ناامید می‌شود. اینجاست که یاد حرف سنکا، فیلسوف روم باستان می‌افتم که می‌گفت انسان‌ها در ذهن، بیشتر از واقعیت رنج می‌کشند. یعنی ما در فضای ذهنی و زندگی ذهن خودمان، عملا داریم رنج‌ها را ده‌ها و صدها برابر می‌کنیم. وگرنه رنج‌ها را به خودی خود، به‌راحتی می‌شود تاب آورد. اما ذهن ما مکانیسمی دارد که عملا این رنج‌ها را، مضاعف و حتی چندبرابر می‌کند. گاهی وقت‌ها فکر می‌کنم که نیاز است چند ساعتی در روز، ربات بشویم و فقط کار کنیم؛ این‌جوری می‌توانیم فرصت بازگشت مجدد به زندگی را پیدا کنیم. نکته مهم بعدی در مورد امید و امیدبخشی و نگاه امیدوارانه، اشتباهی است که غالبا در مورد واقع‌گرایی صورت می‌گیرد. وقتی از قطار تهران به مشهد صحبت می‌کنیم، همه می‌دانند که از چه چیزی صحبت می‌کنیم. اما وقتی داریم درباره یک امر فرهنگی صحبت می‌کنیم، نگاه‌ها و برداشت‌ها و ادراک‌ها از آن متنوع می‌شود. اینجاست که اشکال‌تراشی‌ها و تضادها شروع می‌شود. به این ترتیب، آیا واقع‌گرایی، مساوی با امر منفی دانسته می‌شود؟ نه، حتما نه. منفی و مثبت بودن را، ادراک و نگرش ماست که مشخص می‌کند؛ نه واقعیت امر. در واقعیت امر، اشیاء و رویدادها و وقایع که وجود دارند و این ما هستیم که تشخیص می‌دهیم مثبت یا منفی است.

 نکته مهم بعدی هم در مورد بحث‌های رایج درباره امیدبخشی، رویکرد کاربردی است. واقعیت این است که امید، ما را سرپاتر نگه می‌دارد تا ناامیدی. و اینکه ناامیدی و منفی‌گرایی، خیلی‌خیلی ساده‌تر از امیدگرایی است. منفی‌گرایی و تلخ‌گرایی، به واقع سرازیری یک تپه است؛ و امیدگرایی، بالارفتن از آن. مسیر امیدگرایی سخت است، به همین دلیل امیدگرایان کمترند. اما مسیر ناامیدگرایی راحت است؛ تنها کافی است خودت را رها کنی تا قل بخوری و بروی پایین. اینکه نه هنر است، نه تلاشی و ادراکی و... نیاز دارد. یکی از دوستان جایی نوشته بود که ما بیش از اینکه به امید کاذب نیاز داشته باشیم، به امیدی واقعی نیاز داریم. شاید بهتر باشد که این جمله را اصلاح کنیم: امید یعنی آینده؛ و انسان بی‌آینده چه دارد؟ تقریبا هیچ. پس ما بیش از اینکه به ناامیدی واقعی نیاز داشته باشیم، در واقع به نگاه واقعی به امید نیاز داریم.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید