توافق با طالبان، پایان جنگ افغانستان نیست
گفتوگو با پیرمحمد ملازهی کارشناس مسائل شبهقاره
محمدامین خرمی ـ خبرنگار
19سال جنگ و کشتار در افغانستان اکنون به 11دور مذاکره میان آمریکا و طالبان منتهی شده است؛ مذاکراتی که طبق گفته مقامهای دولتی در کابل و واشنگتن رو به پایان است و بهزودی توافقی برای پایان دادن به جنگ از دل آن بیرون خواهد آمد. این مذاکرات بیش از یک سال و به میزبانی قطر ادامه داشته است. از سوی طالبان، فرد شماره2 این گروه یعنی ملاعبدالغنی برادر و از سوی آمریکا زلمای خلیلزاد، نماینده ویژه دونالد ترامپ در امور افغانستان، گفتوگوها را هدایت میکنند. توافق میان دو طرف احتمالا شامل 3بخش خواهد بود؛ آتشبس، تعیین برنامه خروج نیروهای آمریکایی و آغاز مذاکرات بینالافغانی. مذاکرهکنندگان در هر 3بخش دچار اختلافات عمیق بودهاند. اکنون اما صحبت از آتشبس یک هفتهای است تا روند خروج نیروها آغاز و زمینهساز آتشبس دائمی شود. همه اینها قرار است در نهایت به پایان طولانیترین جنگ تاریخ آمریکا و برقراری صلح در افغانستان منتهی شود. «پیرمحمد ملازهی»، کارشناس مسائل افغانستان و شبهقاره، اما معتقد است که توافق پیشرو، الزاما بهمعنای پایان درگیریها در افغانستان نیست و ممکن است گروههای ناراضی از روند موجود، از گروه طالبان انشعاب کنند و بهطور مستقل سلاح در دست بگیرند. ملازهی راهحل پایان بحران در افغانستان را تشکیل یک دولت موقت و برگزاری یک کنفرانس فراگیر برای رسیدن به اجماع داخلی، منطقهای و بینالمللی در مورد آینده افغانستان میداند.
مقامهای دولتی افغانستان در حاشیه نشست کنفرانس امنیتی مونیخ اعلام کردند که توافق صلح میان آمریکا و طالبان طی هفتههای آینده به امضا میرسد. مدتهاست که بحث بر سر خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان در جریان است. بهنظر شما آیا خروج آمریکا از افغانستان واقعا اتفاق خواهد افتاد؟
در پاسخ به این سؤال باید 2واقعیت را درنظر گرفت. اول اینکه موضوع خروج نیروهای آمریکایی از عراق و افغانستان بخشی از وعدههای انتخاباتی دونالد ترامپ بوده و اکنون در آستانه انتخابات دوباره، او و تیمش بهدنبال عملیاتی کردن این وعده هستند. دونالد ترامپ میخواهد به هر قیمتی برنده انتخابات باشد و حضورش در قدرت به یک دوره محدود نشود. بر این اساس، او خواستار توافقی است که دستکم شامل برگرداندن بخشی از نیروهای آمریکایی از خاک افغانستان باشد. به اعتقاد من هدف اصلی از توافق میان آمریکا و طالبان، تأثیرگذاری بر رایدهندگان آمریکایی در انتخابات ریاستجمهوری پیشرو است.
از سوی دیگر، مسئله افغانستان را باید در چارچوب رقابت جدیدی که میان چین و روسیه از یک طرف و آمریکا از طرف دیگر در جهان در حال شکلگیری است تحلیل کرد. آمریکا بهشدت نیازمند این است که مواضع خود را در سطح جهان تقویت کند. عراق و افغانستان به نقطه تاریک و منفی بازیگری آمریکا در سیاست بینالملل تبدیل شده است. آمریکا نیازمند آن است که وضعیت خود را از حالت یک قدرت تهاجمی و اشغالگر خارج کند و در قامت بازیگری که بهدنبال همگرایی با کشورهای جهان است، ظاهر شود. تصویر آمریکا اکنون بهعنوان یک قدرت هژمون در ذهن جهان نقش بسته و آمریکاییها بهدنبال حذف این تصویر منفی هستند. نباید فراموش کرد که افغانستان یکی از نقاطی است که در آینده در آن شاهد رقابت میان قدرتهای بزرگ خواهیم بود. ورود چین به منطقه از طریق پروژه یک کمربند-یک جاده، باعث تشدید رقابت قدرتها خواهد شد و به همین دلیل است که آمریکا به توافق با طالبان نیاز دارد. آمریکا بهدنبال تغییر موقعیت خود در افغانستان بهعنوان یک قدرت اشغالگر است.
غیر از بحث خروج نیروهای خارجی، یکی از مهمترین موارد اختلاف در گفتوگوها، موضوع آتشبس بوده است. پذیرش آتشبس فراگیر، پیششرط آمریکاییها بود که از اساس از سوی طالبان رد شد. طی هفتههای اخیر خبرهای غیررسمی از مذاکرات منتشر شد که نشان میداد رهبران طالبان با آتشبس یک هفتهای یا آنطور که آنها دوست دارند خطابش کند، کاهش یک هفتهای خشونتها، موافقت کردهاند. این آتشبس قرار است پیشزمینه خروج نیروهای آمریکایی و توقف کامل درگیریها باشد. بهنظر شما آیا طالبان آتشبس سراسری را خواهد پذیرفت؟
یک مشکل اساسی در گفتوگوها این است که طالبان حاضر نیست با دولت مرکزی افغانستان وارد مذاکره شود در حالی که طبق توافقی که این روزها طرفین بر سر آن مذاکره میکنند، طالبان متعهد میشود که یکماه بعد از امضای توافق با آمریکا، وارد مذاکره با دولت مرکزی شود و آتشبس سراسری را بپذیرد. طالبان تاکنون زیر بار این مسئله نرفته است. واقعیت این است که طالبان بهدنبال شراکت در قدرت، به آن شکلی که آمریکا مدنظر دارد، نیست. طالبان تمامی قدرت را میخواهد؛ هرچند نمیتواند به این خواسته خود دست پیدا کند. طالبان تنها زمانی میتواند تمامی قدرت را به دست آورد که از نظر نظامی در موقعیت برتر قرار گیرد. در افغانستان اما راهحل نظامی به بنبست رسیده است. از طرفی طالبان آن قدرت را ندارد که کابل را تحت کنترل در آورد و با ساقط کردن دولت مرکزی، زمینه را برای اخراج آمریکا فراهم کند. از طرف دیگر، آمریکا و دولت مرکزی نیز در شرایطی قرار ندارند که طالبان را شکست دهند و این گروه را از معادلات قدرت در افغانستان حذف کنند. زمانی که راهحل نظامی به بنبست میرسد، راهی جز راهحل سیاسی وجود ندارد. اما در چارچوب راهحل سیاسی، هریک از گروهها بهدنبال تامین منافع خاص خود هستند. طالبان تمامی قدرت را میخواهد و آمریکا و دولت مرکزی، بهدنبال شریک کردن طالبان در قدرت هستند. ایده این است که در انتخابات آینده، طالبان هم همچون دیگر گروههای سیاسی افغانستان نامزد مورد نظر خود را معرفی و اگر بتوانند رأی مردم را جلب کنند، چه بسا به ریاستجمهوری هم برسند.
موضوع این است که اگر در افغانستان تقسیم قدرت صورت نگیرد، جنگ برای همیشه ادامه پیدا خواهد کرد. غیراز طالبان که از قوم پشتون هستند، 3گروه قومی دیگر هم در افغانستان وجود دارند. تاجیکها، ازبکها و هزارهها نیز در افغانستان زندگی میکنند و آنها نگران سرنوشت خود در افغانستان هستند. اگر طالبان تمام قدرت را بهدست بگیرد، اقوام دیگر قابلیت این را دارند که بلافاصله مسلح شوند. در چنین شرایطی، تنها جغرافیای جنگ تغییر میکند. بنابراین طالبان مجبور است در یک معامله کلیتر ساختاری از قدرت را بپذیرد که گروههای قومی دیگر سهم خود را از قدرت داشته باشند. به اعتقاد من هنر زلمای خلیلزاد این بوده که توانسته طالبان را قانع کند که در مرحله اول شریک قدرت شود و بعد با تبدیل شدن به یک حزب سیاسی و با توجه به پایگاه اجتماعی خود، قدرت را از مسیر دمکراتیک در دست بگیرد.
به هر حال نباید از یاد برد که طالبان از گروههای مختلف تشکیل شده است. ملابرادر برای همراه کردن فرماندهان طالبان با طرح توقف یک هفتهای درگیریها، از قطر به پاکستان رفت و جلب نظر آنها چندین هفته زمان برد. آیا همه گروههای زیرمجموعه طالبان از تصمیمی که در راس هرم رهبری طالبان گرفته میشود، پیروی خواهند کرد؟ هم در زمینه آتشبس و هم در زمینه تقسیم قدرت.
طالبان یک دست نیست و چند جریان زیرچتر این گروه فعال هستند. بیش از 20گروه مسلح در افغانستان حضور دارند که اکنون داعش هم به آنها اضافه شده است. هرگونه توافقی با شورای کویته الزاما به این معنا نیست که جنگ در افغانستان تمام شود. توافق بین آمریکا و طالبان نیز بهمعنای پایان جنگ نیست. بین خود شورای کویته و فرماندهان میدانی هم اختلافنظرهایی وجود دارد. اینگونه نیست که هر تصمیمی شورای کویته گرفت، فرماندهان نظامی و میدانی طالبان هم با آن همراهی کنند. بنابراین یک احتمال وجود دارد که کمتر به آن توجه شده است. ممکن است ناراضیان روند کنونی، پرچم دیگری را علم کنند و حتی ممکن است به داعش بپیوندند. مذاکرهکننده کنونی با آمریکا، شورای کویته است و واقعبینانه باید پذیرفت که توافق میان این شورا و آمریکا بهمعنای پایان درگیریها در افغانستان نخواهد بود. شورای کویته اکنون تحت فشار پاکستان به دنبال کردن یک راهحل سیاسی برای پایان دادن به جنگ افغانستان رو آورده است.
هر زمان بحث افغانستان و ادامه جنگ در این کشور مطرح شده، بلافاصله انگشت اتهام به سمت پاکستان نشانه رفته است. آیا رویکردی که اسلامآباد در دولت آقای عمرانخان و در مذاکرات اخیر در پیش گرفته را در راستای صلح نهایی در افغانستان میدانید؟
برای پاکستان 2مسئله اهمیت دارد. اول اینکه این کشور بهدنبال کاستن از نفوذ هند در افغانستان است و همراهی با مذاکرات میان آمریکا و طالبان در نهایت به کاهش نفوذ هند و افزایش قدرت چانهزنی پاکستان در افغانستان منتهی خواهد شد. دوم اینکه پاکستان بهشدت به کمکهای مالی و تسلیحاتی آمریکا وابسته است. آمریکا با هدف همراه کردن پاکستان با مذاکرات، از طریق قطع این کمکها اسلامآباد را تحت فشار بیسابقهای گذاشته است و دولت پاکستان تلاش میکند با کمک به مذاکرات، از زیر بار این فشار رها شود.
به اعتقاد من پاکستانیها همه تخممرغهایشان را در یک سبد نمیگذارند. درست است که اسلامآباد شورای کویته را برای مذاکره با آمریکا تشویق کرده اما سازمان اطلاعات ارتش پاکستان یا همان آیاسآی گروههای مسلح دیگری را هم در آستین دارد که میتواند درصورت نیاز از آنها برای اثرگذاری در مسائل افغانستان استفاده کند. پاکستان طبق تجربهای که در امور افغانستان دارد، همه ابزارهای خود را از دست نخواهد داد. سیاست دوگانه پاکستان در قبال افغانستان همچنان ادامه خواهد داشت؛ یعنی هم با مذاکرات همراهی خواهد کرد و هم حمایت از گروههای مسلح را ادامه خواهد داد.
چندینماه است که انتخابات ریاستجمهوری افغانستان برگزار شده اما نتیجه نهایی اعلام نشده و نتیجه اولیه نیز مورد پذیرش احزاب و گروههای سیاسی داخل این کشور قرار نگرفته است. طی هفتههای اخیر بحث تشکیل دولت موقت هم از سوی برخی گروهها مطرح شده است. فکر میکنید سرنوشت دولت در افغانستان چه خواهد شد؟
اشرف غنی با وجود مخالفت آمریکاییها، طالبان، پاکستان و بسیاری از گروههای سیاسی داخلی افغانستان، با زرنگی انتخابات ریاستجمهوری را برگزار کرد تا موقعیت خودش را تثبیت کند. موضوع تشکیل دولت موقت، هم پیشنهاد برخی احزاب افغان و هم طرح آمریکاست. طرح آمریکا این است که دولت موقت بهمدت 18ماه تشکیل شود و زمینه را برای یک صلح پایدار فراهم کند. بهنظر میرسد که این طرح در حال عملیاتی شدن است. از طرفی طالبان اعلام کرده دولت کنونی را به رسمیت نمیشناسد و از طرف دیگر خود این دولت در داخل بر سر انتخابات دچار اختلافات عمیق است. بنابراین احتمال کنارهگیری دولت فعلی و روی کار آمدن دولت موقت زیاد است؛ دولت موقتی که در آینده انتخابات ریاستجمهوری را با حضور نامزد مورد نظر طالبان برگزار خواهد کرد.
این دولت موقت باید با تفاهم پاکستان، ایران، هند، روسیه، چین، گروههای قومی افغان و طالبان بهوجود بیاید. احتمالا چیزی شبیه کنفرانس بن که پس از سقوط حکومت طالبان تشکیل شد، برگزار میشود تا دولت موقت افغانستان را تشکیل دهد. در این کنفرانس، گروههای داخلی، قدرتهای منطقهای و قدرتهای بزرگ در مورد وضعیت افغانستان تصمیمگیری خواهند کرد. بهنظر میرسد آمریکا در این مسیر گام برمیدارد. این دولت موقت قانون اساسی افغانستان را اصلاح خواهد کرد تا طالبان بتواند وارد ساختار قدرت شود. نظام ریاستی نیز احتمالا برچیده و نظام فدرالی جایگزین آن خواهد شد تا همه اقوام افغان بتوانند دولتهای محلی خود را تشکیل دهند. هرکدام از اقوام به نسبت وزن سیاسی و جمعیتی در ساختار قدرت در کابل هم شریک خواهند شد. سرنوشت افغانستان را باید یک اجماع داخلی، منطقهای و بینالمللی تعیین کند، در غیراین صورت جنگ در افغانستان همچنان ادامه خواهد داشت.
اشرف غنی با وجود مخالفت آمریکاییها، طالبان، پاکستان و بسیاری از گروههای سیاسی داخلی افغانستان، با زرنگی انتخابات ریاستجمهوری را برگزار کرد تا موقعیت خودش را تثبیت کند
پاکستان، طالبان را برای مذاکره با آمریکا تشویق کرده اما سازمان اطلاعات ارتش پاکستان گروههای مسلح دیگری را هم در آستین دارد که میتواند درصورت نیاز از آنها برای اثرگذاری بر مسائل افغانستان استفاده کند