سخن گفتن با مردم وظیفه حکمرانان
نعمتالله فاضلی _ استاد دانشگاه
سخن گفتن با مردم از اقتضائات و الزامات جامعه جدید است. حکمرانی در دنیای جدید بدون گفتوگوی شفاف و روشن با همه گروههای اجتماعی امری ناممکن شده است. همه حکومتها و دولتها امروزه با هر ایدئولوژی و فلسفه سیاسی که باشند، ناگزیرند با جامعه سخن بگویند. این ارتباط و تعامل با جامعه و مردم اشکال، ریشهها، کارکردها و الزامات متعددی دارد. در جامعه امروزی، این ازجمله حقوق شهروندان شناخته میشود که از کم و کیف و چند و چون حکمرانی بهنحوی دقیق و صادقانه آگاه باشند. این آگاهی بهمعنای آن است که شهروندان در چگونگی اداره جامعه بهمعنای درست و دقیق مشارکت دارند. مشارکت در زندگی سیاسی و اجتماعی ازجمله حقوق مسلم تمام شهروندان است. همه حکومتها حتی آنها که به دمکراسی و مردمسالاری باور ندارند، ناگزیرند به شکلی خود را متعهد به مشارکت مردم در اداره جامعه نشان دهند. انتخابات، اطلاعرسانی به وسیله دولتها، حضور در همایشهای جمعی، بحث و گفتوگوی انتقادی در حوزه عمومی، داشتن حق کاندیدا شدن و انتخاب شدن برای پستهای مدیریتی، داشتن حق اعتراض از مجاری حقوقی و قضایی رسمی به عملکردهای حاکمیتها، داشتن آزادی بیان برای ابراز خواستها و نیازهای شهروندان و بسیاری از راهبردهای دیگر، امروزه بیانکننده چیزی است که آن را مردم سالاری و مشارکت سیاسی و اجتماعی مینامند.
در تمام این فعالیتها و راهبردها چیزی که مشترک است عبارت است از ارتباط و مشارکت. بنابراین در دنیای امروز داشتن حق ارتباط و همچنین حق مشارکت واقعی و مؤثر ازجمله بدیهیات و حقوق مسلم برای همه شهروندان شناخته میشود. در جهان رسانهای شده امروز، مشارکت معانی پیچیده و گستردهای پیدا کرده است. یکی از پیامدهای رسانهای شدن در جهان امروز این است که سیاستمداران، مدیران و کارگزاران جامعه در تمام سطوح وظیفه دارند تا از طریق رسانهها برای مردم سخن بگویند. این سخن گفتن ازجمله وظایف شناخته شده همه سیاستمداران و کارگزاران است که وجه مشترک ملتها در جهان امروز است. مردم جهان امروزه همانطور که از فناوریها مانند اتومبیل یا موبایل استفاده میکنند، یا همانطور که شناسنامه یا کارت ملی دارند، یا همانگونه که از طریق انتخابات مجلس یا ریاستجمهوری کارگزاران خود را انتخاب میکنند، به همان شکل از این حق برخوردارند که تمام حکمرانان، مدیران و کارگزاران خود را از طریق صفحههای تلویزیون و روزنامهها ببینند و گفتار و کردار آنها را ارزیابی و نقد کنند.
در ایران از حدود 190سال پیش که نخستین روزنامه چاپ شد تا امروز که مردم از طریق ماهوارهها و فضای مجازی بهصورت لحظه به لحظه صدا و تصویر کارگزاران و حکمرانان خود را مشاهد میکنند، این امر را که کارگزاران و حکمرانان باید هر لحظه برای آنها قابل دسترسی و مشاهده باشند، امری طبیعی شده است. شاید برای ایرانیان پیشامعاصر دیدن و شنیدن شاه یا صدراعظم امری کاملا دور از خیال آنها میبود، اما امروزه تک تک شهروندان با اطمینان از اینکه میتوانند حداقل از طریق رسانهها، برگفتار و کردار و عملکرد حکمرانان نظارت کنند، زندگی سیاسی و اجتماعیشان را تجربه میکنند. در این موقعیت هم حکمرانان و کارگزاران و هم شهروندان باید مجموعهای از قابلیتهای ارتباطی برای زیستن در جامعه پیچیده امروزی را دارا باشند. من این قابلیتها را در چند محور زیر توضیح میدهم:
1- حمکرانان و کارگزاران باید محیط ارتباطیای را فراهم سازند که شهروندان بتوانند از طریق این محیط ارتباطی خود را در فضای سیاست و حکمرانی احساس کنند.
این از وظایف حکمران خوب شناخته میشود که رسانهها و مطبوعات قابل دسترس فراگیر و همگانی برای همه شهروندان در تمام گستره جغرافیایی کشور فراهم سازد. جامعهای که از حیث دسترسی و شمول فضای ارتباطی با کاستی و اختلال رو بهرو است، نمیتواند حکمرانی خوب را سامان دهد. بنابراین یکی از ویژگیها و شایستگیهای کلیدی برای حکمرانان این است که به نحو جدی برای شکل دادن و گسترش فضای ارتباطی و ایجاد زیرساختها و امکانات لازم اقدام کنند.
حکمرانان امروزی باید این شایستگی را داشته و ارائه کنند که میتوانند در فضای ارتباطی جامعه با زبانی شهروندی و نه شهریاری و به شیوه و زبانی قابل فهم و پذیرش و مؤثر با شهروندان سخن بگویند. زبان شهروندی زبانی است که دایره واژگان و نظام نشانگان آن بهگونهای است که حکمرانان به کمک این زبان تعهد خود به مردم و پاسخگو بودنشان را نهتنها بیان میکنند، بلکه به نحو باورپذیری موجب آرامش و اقناع همگان میشوند.
در فضای ارتباطی حکمرانی موجود میتوان گفت حکمرانی چیزی جز ارتباط مؤثر و صادقانه و آزادانه نیست. بنابراین حکمرانان و کارگزاران در جهان امروز باید شایستگیهای اخلاقی لازم و ضروری برای حضور در فضای حکمرانی ارتباطی را داشته باشند. شهروندان زمانی در فضای حکمرانی ارتباطی قانع و خرسند میشوند که شهامت، شفافیت، صداقت، بزرگواری، انسانیت، تعهد و پاسخگویی را در فرایند ارتباطشان با حکمرانان و کارگزاران تجربه و مشاهده کنند. شایستگیهای اخلاقی در اینجا بهمعنای توانایی حکمرانان و کارگزاران برای خلق فضاهایی است که در آن شهروندان نهتنها ادراک شناختی بلکه ادراک حسی از شایستگیهای اخلاقی کارگزاران و حکمرانان پیدا کنند. این سخن بهمعنای آن است که حکمرانان و کارگزاران باید بتوانند فضای ارتباطی، زبان ارتباطی، فرصتها و مجالهای ارتباطی مناسب و مؤثری فراهم کنند که حتی گروههای کم سواد یا بیسواد یا شهروندان نقاط دور کشور بتوانند حس صمیمیت، اقناع، شفافیت، صداقت، تعهد و پاسخگویی را نسبت به حکمرانان و کارگزاران بهدست آورند.
در فضای حکمرانی ارتباطی امروز مجموعه وسیعی از رسانهها بهطور دائم از سراسر جهان در کار بازنمایی و روایت کردن جهان و جامعه هستند؛ در چنین موقعیت جهانی شدهای کارگزاران و حکمرانان باید درک واقع بینانهای از جهانی شدن ارتباطات پیدا کنند. میتوان این ویژگی را شایستگی کلیدی جهانیشده نامید. امروزه شهروندان از طریق رسانههای جهانی لحظه به لحظه نهتنها صدا و تصویر حکمرانان، بلکه نقد و ارزیابی آنها را مشاهده میکنند. در چنین موقعیت جهانی شده و جهان وطنانهای، کارگزاران و حکمرانان باید قابلیت ارتباط جهانیشده را بهدست آورند. در این قابلیت جهانیشده کارگزاران و حکمرانان باید دریابند که اگر سخنان آنها یا زبانشان پیوند وثیقی با واقعیتها پیدا نکند یا اینکه از حیث صداقت و شفافیت یا تعهد و پاسخگویی چیزی را کم گذاشته باشند، طبیعتا حکمرانی ارتباطی آنها با اختلالهای جدی و دردسرهای بزرگ روبهرو خواهد شد.
حکمرانان و کارگزاران باید علاوه بر شایستگیهای ارتباطی کانونی که بیان کردیم، از این شایستگی و قابلیت برخوردار باشند که اعتماد همگانی را به شیوهای مؤثر و واقعی جلب کنند. اعتماد شرط بنیادی حکمرانی ارتباطی است. معنای این سخن این است که اگر حکمرانان و کارگزاران از مجاری دمکراسی یا مردم سالاری واقعی به جایگاه حکمرانی نرسیده باشند، طبیعتا در فضای حکمرانی ارتباطی با دردسرهای ساختاری و پیچیدهای روبهرو هستند. از اینرو، لازمه حکمرانی ارتباطی این است که علاوه بر داشتن فرصتها و ساختارهای ارتباطی از نظر ساختار سیاسی از مقبولیت و مشروعیت کافی برخوردار باشند. در غیراینصورت در فضای ارتباطی تمام تلاشهای آنها برای برقراری ارتباط مؤثر با مردم، اغلب ترفندهای سیاسی و دوز و کلکهای مردم فریبانه تلقی میشود. از اینرو باید گفت دسترسی به رسانهها، فضاها و فرصتهای ارتباطی به تنهایی برای داشتن حکمرانی ارتباطی کافی نیست. از این دیدگاه فقط حاکمانی میتوانند حکمرانی ارتباطی خوب را تجربه کنند که در نظام مردم سالاری واقعی و مؤثر سیاست ورزی و حکومت کنند.
با توجه به مجموعه نکاتی که اشاره شد، میتوان به این نتیجه رسید که حکمرانی خوب در جهان امروز که جهان ارتباطی است مستلزم بازاندیشیهای انتقادی و مستمر درباره کیفیت روابط حکمرانان و کارگزاران است. در این بازاندیشی انتقادی حکمرانان و کارگزاران باید با خودشان صادق باشند و واقعیتهای حوزه عمومی را آنگونهای که هست ببینند و برای خود روایت کنند. در غیراینصورت، جامعه لحظهای روی خوش نخواهد دید و حکومت ناگزیر باید ترس و لرز ناامنی و ناپایداری در پایههای خود را تجربه و احساس کند.