• پنج شنبه 27 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 8 ذی القعده 1445
  • 2024 May 16
شنبه 26 بهمن 1398
کد مطلب : 95126
+
-

مسیر، نه مقصد

مسیر، نه مقصد

سیروس الوند_سینماگر

گروه هنر و تجربه با نیت امکان فراهم کردن فرصت دیده‌شدن برای فیلم‌هایی که نمایش عمومی ندارند، راه‌اندازی شده است. قبل انقلاب هم برای برخی از فیلم‌ها که اتفاقا از جنس هنر و تجربه بودند، امکان نمایش عمومی گسترده وجود نداشت، مثل «مغول‌ها»ی پرویز کیمیاوی یا فیلم‌های سهراب شهید‌ثالث. آن زمان یکی دو تا سینما در حد خورندی که این فیلم‌ها داشتند، آنها را به نمایش می‌گذاشتند. اینجا از همان اول نه به دلیل مافیا،‌ که به دلیل زد‌وبندی که بین پخش‌کننده و سینمادار و تهیه‌کننده در بحث اکران وجود دارد، برای فیلم‌هایی که جوانان بااستعداد سینمای ایران ساخته بودند و امکان نمایش عمومی‌شان فراهم نبود به گروه هنر و تجربه آمدند. با این هدف که آنها بتوانند به حیات طبیعی خود در سینما ادامه دهند. اما در عمل چه اتفاقی افتاد؟ رفته‌رفته فیلم‌هایی که پخش‌کننده‌ها آنها را پخش نمی‌کردند، یا سینماداران حاضر به نمایش‌شان نمی‌شدند و به اصطلاح فیلم‌های نفروش بودند به هنر و تجربه سرریز شدند. 
مشکل اینجاست که بسیاری از فیلم‌های اکران شده در هنر و تجربه فاقد ارزش‌های هنری و تجربی بودند، به شکلی که هنر و تجربه تبدیل به گروهی شد که در آن هر نوع فیلمی که قرار است نفروش باشد روی پرده می‌آید. این با اهداف اولیه این گروه و سیاست‌های آن در تعارض بود. 
در مرحله بعد فرمول ساخت نخ‌نما شد، به این معنی که فیلم با 200،300 میلیون تومان ساخته می‌شد و عمدتا هم با قصه‌هایی در آپارتمان و با دوربین روی دست. من با برخی از جوان‌هایی که این فیلم‌ها را ساختند صحبت کردم. 
مثلا عده‌ای با ماشین‌ خودشان سر صحنه می‌آمدند،‌ غذا را هم خودشان می‌آوردند و بعد از 2هفته تمرین، فیلم را می‌‌ساختند. اما با وجود تمام صرفه‌جویی‌ها به همان میزانی که هزینه می‌کردند جواب نمی‌گرفتند. 
اگر به نیمه اول دهه 50 برگردیم، می‌بینیم در سینمای آزاد برای نسل جوانی که استعداد فیلمسازی داشتند،‌ این امکان فراهم می‌شد که فیلم‌هایشان را به نمایش درآورند. فیلم‌هایی که متفاوت از جنس سینمای بدنه بود، اکران آن هم به شکل خصوصی بود. اما الان به این جنس فیلم‌ها سینما می‌دهیم و این موجب می‌شود که برخی از آنها متوقع و حتی متوهم شوند؛ مثلا متوقع حضور در جشنواره، حتی بخشی هم برای هنر و تجربه در جشنواره فجر ایجاد می‌شود. از آن طرف دوتا از فیلمسازهای خوب ما در همین حال و هوا فیلم می‌سازند؛ علیرضا داودنژاد و محمدعلی سجادی. داودنژاد می‌گوید: من حتی هزینه فیلمی که با دوربین موبایل و اعضای خانواده‌ام ساختم را هم نتوانستم به دست آورم. خب این چه نوع فیلمسازی است و چطور می‌توان گردش مالی ساخت این آثار را لحاظ نکرد! به نظر من اسم هنر و تجربه را با این ساز وکاری که دارد باید تغییر داد و نام آن را گروه آزمون و خطا گذاشت. به‌عنوان جایی که فیلمسازان جوان در آن آزمون و خطا کنند. هنر و تجربه 2 واژه مهم است و گستردگی آن بیش از آن چیزی است که اکنون در این گروه در حال رخ دادن است. 
شاید بین مثلا 50 فیلمی که در این گروه اکران شده،  10تای آن مصداق هنر و تجربه باشد و 40تای دیگر باید اکران عمومی می‌شد ولی چون این امکان فراهم نبوده، سر از این گروه درآورده. 
البته که این تجربه و بدعت‌های تازه در سینماست که آن را سرپا نگه می‌دارد و موجب تداوم حیات آن می‌شود، ولی بسیاری از فیلم‌هایی که در گروه هنر و تجربه اکران می‌شود فاقد آن بداعت و تجربه‌گرایی است. خیلی از فیلمسازان جوان به هنر و تجربه به‌عنوان سکویی برای رسیدن به سینمای بدنه نگاه می‌کنند. از این رو باید گفت هنرو تجربه یک مسیر است نه مقصد!

این خبر را به اشتراک بگذارید