معضلات پیش روی آموزشوپرورش
امیرعباس میرزاخانی _ معاون اطلاعرسانی وزارت آموزش و پرورش
آموزشوپرورش هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی بزرگترین نهاد دولتی کشور محسوب میشود و در طول یکصدسال گذشته این ابردستگاه قرین معضلات و مشکلات بزرگ و جانکاه بوده است. اگرچه در تمام ادوار تاریخی از رشدیه تاکنون، دولتها «به مفهوم عام» همه درصدد آن برآمدهاند این نهاد مظلوم را به جایگاه متعالیاش برگردانند اما در عمل اتفاق قابل ملاحظهای نیفتاده است. با مطالعه روند تاریخی مطالب آموزشوپرورش در یکصدسال گذشته میتوان به این نتیجه رسید که همواره حجم فزاینده مشکلات و معضلات کم نشده، بلکه مسائلی اساسی و بنیادی در آن وجود دارد که هیچکدام از مقامات با وجود تلاشهایی که داشتهاند نتوانستهاند آن را حل کنند. صفحات تاریخی روزنامهها و مکتوبات آن دوره را که تورق کنیم مشاهده میکنیم که معلمها از وضعیت رقتبار معیشتیشان گله کردهاند و مشکل معیشت و منزلت وجود داشته و مربوط به وضعیت فعلی نیست. تمامی مدیرانی که بر مسند این نهاد قرار گرفتهاند، همواره بر این عهد بودهاند که به بهترین شکل ممکن و نه مطلوب، آموزشوپرورش را مدیریت کنند؛ از اصلاح کتاب درسی، استفاده از روشهای نوین تدریس مطابق با ذائقه دانشآموزان، رسیدگی به وضعیت معیشتی معلمان، نوسازی و بازسازی فضاهای آموزشی قدیمی، پوشش تحصیلی حداکثری لازمالتعلیمان، بهروزرسانی آموزشهای ضمن خدمت مطابق با اصلاح بستههای آموزشی گرفته تا انداختن برخی وظایف دستگاههای دیگر به دوش آموزشوپرورش که باعث شده این نهاد نتواند حتی وظایف ذاتی خودش را هم به نحو مطلوب انجام دهد. بحث جدیتر از این حرفهاست و اگر میبینید تا به حال آموزشوپرورش نتوانسته پا از دایره وعدههای تکراری بیرون بگذارد و طرحی نو دراندازد؛ دلیلش کمکاری وزیر و تیم مدیریتی ایشان نیست. اگر هنوز هم که هنوز است حقوق معلمها در مقایسه با سایر کارکنان دستگاهها پایین است و اگر کماکان معضل حقالتدریسیها و تحصیل بچههای مناطق محروم حل نشده، به این مفهوم نیست که وزرای آموزشوپرورش نخواسته باشند بر مشکلات قدیمی غلبه کرده و بیماریهای مزمن را یکبار برای همیشه درمان کنند، بلکه عرصه عمل سخت و صعب است و هنگامی که بر مسند وزارت مینشینند، قضیه پیچیدهتر و صلبتر و نشدنیتر از آن است که به چشم ناظران بیرونی میآید.
مطالبات بحق است اما وزیر که درون مشکلات قرار دارد و با ناکامیهای آموزشوپرورش دست و پنجه نرم میکند و البته که در مقام قبلی هم با مشکلات کلان دیگر دستگاهها آشناست، بهتر میداند که قضیه به این سادگیها نیست و خواستن، همیشه توانستن نیست؛ لااقل در آموزشوپرورش که هزار نکته باریکتر ز مو آنجاست، خواستن به این سادگیها توانستن نیست.
در کنار تمامی مشکلات و معضلاتی که اشاره شد، آموزشوپرورش همواره درگیر مشکلات مالی و کسری بودجههای مزمن است و وزیر آموزشوپرورش باید بداند که اصلاح و اداره آموزشوپرورش کارسادهای نیست، نیاز به یک عزم ملی و اراده عمومی دارد که یکبار برای همیشه آموزشوپرورش از شر معضلات و مشکلات مزمن و ملالتبار خلاص شود. شخص وزیر بهتنهایی نمیتواند از پس همه معضلات آموزشوپرورش برآید.
نکتهای که نباید در این میان مغفول بماند این است که معضلات قدیمی و سنتی آموزشوپرورش رفتهرفته تبدیل به عادت شدهاند و نمیگذارند معضلات جدیتر و مهمتر آموزشوپرورش دیده و برای برونرفت از آنها راه چارهای اندیشیده شود. امروز کسی نیست که نداند دولت با چه مشکلات کمرشکنی روبهروست و بیم آن میرود که در بین این همه مشکلات، بحران معیشت و معضل اقتصاد، مسئله آموزشوپرورش گم شود. چنانچه کمی با دقت به موضوعات کلان کشور نگاه کنیم، درمییابیم که حل و فصل بسیاری از معضلات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی امروز بسته به حلوفصل معضلات مزمن آموزشوپرورش است. قطعا اصلاح آموزشوپرورش یکباره اتفاق نمیافتد، چنین ماموریت سنگینی از عهده یک وزیر و دو وزیر برنمیآید. مهم این است که دولت و بهتبع آن حاکمیت نگاهشان را به این نهاد بزرگ و فراگیر تغییر دهند و اصلاح آن را در اولویت قرار دهند.