• چهار شنبه 27 تیر 1403
  • الأرْبِعَاء 10 محرم 1446
  • 2024 Jul 17
دو شنبه 21 بهمن 1398
کد مطلب : 94869
+
-

اسکار وقت‌نشناس، سؤالات پرشمار و سینمای دیجیتال

محمد ناصر احدی- روزنامه‌نگار

1- جشنواره امروز به ایستگاه پایانی می‌رسد و چند روز که بگذرد، گردوخاک‌ها کاملا فرومی‌نشیند و بهتر می‌توان درباره کیفیت فیلم‌های نمایش داده‌شده و نحوه برگزاری جشنواره قضاوت کرد. البته اگر بنا داشته باشید به سبک مهمانان برنامه‌های تلویزیونی به‌صورت تمام‌قد از کلیت جشنواره دفاع کنید، باید به کلی‌گویی‌های بی‌سروتهی مثل اینکه «جشنواره فجر ویترین سینمای ایران است» یا «جشنواره فجر مسیر سال آینده سینمای ایران را روشن می‌کند» یا «جشنواره فجر نشانه زنده بودن سینمای ایران است» و ترهاتی از این قبیل متوسل شوید. اما اگر می‌خواهید از منظری انتقادی به آن نگاه کنید، می‌توان ایرادهای مختلفی را پشت سر هم ردیف کرد؛ نحوه انتخاب آثار، جلسات پرآشوب پرسش‌وپاسخ، عقب‌وجلو شدن ساعت نمایش فیلم‌ها، برخوردهای سلیقه‌ای با فیلم‌ها و فیلمسازان و هزارویک رقم ایراد دیگر که حتی اگر بار اولتان هم باشد که در جشنواره حاضر می‌شوید، باز هم از چشم آدمی که نمی‌خواهد فقط ظاهر و پوسته قضایا را ببیند، پنهان نمی‌ماند. اما در بطن امور، مسائل مهم‌تری وجود دارد که باید به آنها پرداخت؛ مسائلی مثل اینکه چرا و چطور جشنواره فجر قصد دارد ذائقه عامه مردم را مطابق با سیاست‌های دولتمردان شکل دهد و توجه آنها را به فیلم یا جریان سینمایی خاصی معطوف کند؟ فیلم‌های برگزیده جشنواره چقدر از هنجارها و مبانی اخلاقی، سیاسی و زیبایی‌شناختی جامعه عدول می‌کنند و چقدر به بازتولید ایده‌های تثبیت‌شده یاری می‌رسانند؟ جشنواره فجر چقدر به میدان دادن به استعدادهای نو و متفاوت گرایش داشته و چقدر درصدد حفظ میدان برای کسانی بوده که با اهداف کلان این جشنواره همصدا بوده‌اند؟ جشنواره فجر چقدر در شنیده شدن صدای گروه‌های به حاشیه‌ر‌انده‌شده مؤثر بوده و چقدر در خنثی کردن و یکرنگ نشان دادن تفاوت‌های ساختاری کوشیده است؟ جشنواره فجر چقدر به تحریک عاملیت سوژه‌های انسانی دست یازیده یا چقدر مشوق انفعال و تن دادن به نقش‌هایی بوده که از سوی ساختارهای کلان به افراد واگذار شده است؟ آیا صداهای مخالف در این جشنواره فرصت عرضه‌اندام یافته‌اند یا به هژمونی امر مسلط گردن نهاده‌اند؟ این سؤال‌ها و بسیاری سؤالات دیگر می‎تواند تا حدودی ماهیت این جشنواره را آشکار کند. فقط باید قدری سختی اندیشیدن و واهمه نداشتن از تعارض پیدا کردن با باورهای تعداد کثیری از آدم‌ها را به جان خرید. اگر به‌نظرتان چنین بهایی ارزش سردرآوردن از اصل ماجرا را دارد، تعلل نکنید. کافی است به‌جای اینکه اجازه دهید دیگران برای شما بیندیشند و تعیین تکلیف کنند، خودتان با شجاعت تصمیم بگیرید و جهان را از دریچه چشم خودتان تماشا کنید.

2- فیلم‌های جشنواره تنوع چشمگیر و قابل‌تحسینی در مشکلات فیلمنامه‌ای داشتند؛ تعدادی در شروع، تعدادی در میانه و تعدادی در پایان‌بندی دچار گیروگرفت بودند و از این لحاظ می‌توان به جشنواره نمره قبولی داد. به هر حال طیف تماشاگران جشنواره متفاوت هستند و همه کسانی که به جشنواره می‌آیند، دوست ندارند همیشه در یک نقطه مشخص و تکراری دچار کسالت شوند. از این‌رو فیلمسازان همه همت خود را به‌کار بستند تا صرفا به تکرار اشتباهات بدیهی اغلب فیلم‌های سینمای ایران اکتفا نکنند و در این زمینه مبدع نقص‌ها و عیب‌های منحصربه‌فردی باشند که در دکان هیچ فیلمساز دیگری پیدا نمی‌شود.

3- کار سختی است که چیزی بیش از بیست‌واندی فیلم در جشنواره‌ای به نمایش درآید، اما شاید با ارفاق تنها یکی دو شخصیت ماندگار از میان این همه فیلم پیدا شود که بعد از تیتراژ، حیاتشان را در ذهن مخاطب ادامه می‌دهند و از سالن سینما همراه تماشاگر بیرون می‌آیند و زندگی مستقل خود را آغاز می‌کنند.

4-امسال مراسم اسکار زودتر برگزار شد تا وفور رویدادهای سینمایی باعث افت ارزش این کالای پرزرق‌وبرق نشود. اما متأسفانه متصدیان برگزاری مراسم اسکار دقت لازم را به خرج نداده‌اند تا از تقارن «مراسم»شان با «جشنواره» ما جلوگیری کنند و با این بی‌برنامگی باعث کاهش تعداد مخاطبانشان نشوند. البته برگزاری این مراسم در روز آخر جشنواره فجر این حسن را هم دارد که با یک مقایسه ساده می‌توان به کنه این حقیقت پی‌برد که هیچ‌چیز مثل سخنرانی غرّای یک مدیر دولتی نمی‌تواند باعث جذابیت یک رویداد سینمایی شود.

5- تنها فیلمساز زن جشنواره امسال نیکی کریمی بود که او هم، به‌رغم اینکه فیلمی قابل اعتنا ساخته بود، اما فیلمش زنانه نیست. زنانه به چه معنا؟ به‌معنای اینکه بیانگر دغدغه‌ها و نیازهای زنان جامعه باشد. البته مسلم است نه نیکی کریمی و نه هیچ کارگردان دیگری مجبور نیست که خودش را به بیان دغدغه‌ها و مسائل شخص یا اشخاص دیگری جز خودش ملزم کند. حتی گاهی فیلمسازان زنی هستند که بیشتر از مردان در جهت تثبیت باورهای مردانه گام برمی‌دارند و طبیعتا نبودنشان بهتر از بودنشان است. اما حالا که این روزها سینمای دیجیتال امکان فیلمسازی ارزان را فراهم کرده، راحت‌تر می‌توان فیلم‌هایی ساخت که به مطالبات زنان می‌پردازد. کاش این اتفاق بیفتد.

6- این روزنوشت آخر، لحن دوگانه و متضادی داشت که ناشی از کمی خستگی، کمی بی‌حوصلگی و کمی حال و هوای این روزهایم است که نتوانستم برایش کاری کنم. شما هم نمی‌توانید کاری کنید، درست مثل فیلمی که لحنی چندپاره دارد. خیال کنید در سالنی تاریک با فیلمی متشتت که گاهی چیزی هم برای گفتن دارد، گیر افتاده‌اید. راحت بنشینید و «فضای منفی» آخر را بخوانید و حرص بخورید.

این خبر را به اشتراک بگذارید