مسعود میر
سال کهنه میشود و سینما به کهنگیاش مینازد.بالا رفتن سن سینما در هر مملکتی نشانهای است از فرهنگ و البته ترقی تمدن اما در ایران گاهی به قول سعدی سینمای ایران یادمان میرود که تمدن باید کهن باشد نه کهنه. این حرفها اما انگار برای سال جدید شگون ندارد پس به همین بسنده کنیم که سینمای ایران مانند هنرهای دیگرمان همچنان گرفتار پیچهای تند و شرایط رو به پیشرفت کند است.سینما اما آنقدر جذاب است که اگر بخواهیم وقایع 12ماهش را مرور کنیم وقتی برایمان باقی نگذارد اما فعلا همین که 6فریم از اتفاقات سینمای امسال را با دور تند برایتان مکتوب کردیم، بپذیرید.
مهران خان رژیسور میشود
بالاخره موضوعی که چهره محبوب تلویزیون بارها و بارها در سالهای قبل به آن اشاره کرده بود محقق شد. مهران مدیری بارها حرف خسته شدنش از کارهای شبانه تلویزیون را گوشزد کرده و گفته بود امیدوار است هر چه سریعتر از دست برنامههای روتین سیما خلاص شود و سراغ ساخت فیلمش برود. روزهای پایانی تیرماه بود که یک دعوتنامه اینترنتی برای اهالی رسانه با امضای شخص مهران خان ارسال شد تا به تماشای نخستین فیلم سینمایی او در پردیس کورش بنشینند. ساعت پنج عصر در سکوت مطلق خبری ساخته شده بود و جز چند فریم عکسی که در آن مدیری با یک مربی حیوانات و البته یک سگ عظیم الجثه -که مربوط به یک پلان فرعی فیلم بود- به چشم میآمدند خبر و اثری از نخستین فیلم مدیری منتشر نشد.مراسم نمایش آغازین ساعت پنج عصر با حضور ستارههای مختلف دنیای هنر، ورزش و سیاست برگزار شد. از محمدباقر نوبخت تا بهمن فرمان آرا و همایون شجریان همه و همه آمده بودند تا در جشن رژیسوری مهران مدیری و نمایش فیلمش شرکت کنند. فیلم در اکران عمومی هم فروش خوبی داشت اما نتوانست برخلاف تلاشهای سازندگانش رکوردهای فروش را جابهجا کند و در فهرست بالادستیهای فروش سال برای خودش جای نخسترا دست و پا کند.
واسوخت در دنیای سینما
هر سال تعداد بسیار زیادی فیلم در کشور تولید میشود و طبعا بخش عمدهای از این تولیدات بدون اینکه روی اکران را ببینند در گنجهها و قفسههای شرکتهای فیلمسازی خاک میخورند. حالا بماند که بعضی از این فیلمها هم در راهروهای ارشاد و سازمان سینمایی خاکسترنشین میشوند و مهر بلاتکلیفی روی قوطی نگاتیوهایشان ثبت میشود.به همین دلیل است که هرسال فهرست فیلمهای پشت در مانده مطولتر میشود. امسال اما فریاد واسوخت در سینمای ایران بیشتر شنیده شد. گروهی از فیلمسازان مهیا نشدن فرصت مناسب برای اکران فیلمشان را به فیلم سوزی تعبیر کردند و گروهی دیگر فیلمسوزی را شعار گروه معدودی از فیلمسازان دانستند که فیلمهایشان مشتری ندارند و با این حرفها بهدنبال بازار گرمی هستند. اما آنچه مشخص است اینکه سال 96در حالی روزهای پایانیاش را میگذراند که شعلههای اختلافی به نام فیلمسوزی زبانه میکشد.
ونیز بدون امضا
شاید چشم و چراغ سال کم فروغ سینمای ایران در عرصههای جهانی همین فیلمی باشد که وحید جلیلوند ساخت و در پشت صحنهاش بارها با بازی بازیگرش گریست. بدون تاریخ، بدون امضا در جشنواره ونیز 2جایزه دشت کرد و نوید محمدزاده و وحید جلیلوند را دست پر به شهریور تهران بازگرداند.فیلم تحسین شده جشنواره سی و پنجم فجر هنوز روی پرده سینماهاست و هنوز هم میتوان با تماشایش مثل مرغ پرکنده از اینهمه فقر و جفا و نکبت کلافه شد.
خفهگی، شکستگی
زمستان 4سال پیش بود که خبر رسید الناز شاکردوست سرصحنه فیلمبرداری یکی از سکانسهای فیلم «تابو» به کارگردانی خسرو معصومی در حال غرق شدن در دریا بوده و به سختی نجات پیدا کرده است. شاکردوست بعدتر در مصاحبهای گفت در آن لحظات غرق شدن حتی تونل مرگ را هم به چشم دیده و گمان نمیکرده دوباره به زندگی بازگردد. امسال شاکردوست فیلم «خفهگی» را روی پرده سینماها داشت اما آنچه امسال نام او را حسابی سرزبانها انداخت نه خفه گی که شکستگی بود. بازیگر فیلم «دو طبقه روی پیلوت» امسال بهجای غرق شدن در آب از ارتفاع افتاد و دچار آسیب دیدگی شدید از ناحیه کمر و ستون فقرات شد. شاکردوست هنوز هم درگیر فیزیوتراپی است و البته از سازندگان فیلم که نهتنها او را بعد از حادثه از فهرست بازیگران خط زدند که حتی درست و درمان به عیادتش هم نرفتند، بهشدت شاکی است.
فوتبال روی نیمکت سینما
اینکه بازیگر اصلی پرفروشترین فیلم سال باشی و در جشنواره همان سال نامت بهعنوان کاندیدای دریافت سیمرغ اعلام شود ولی توسط گروهی به ظاهر اهل فرهنگ و رسانه تمسخر بشوی از آن اتفاقهای نادر و مختص سینمای ایران است. چه خوشمان بیاید و چه نیاید پژمان جمشیدی در حال زحمتکشیدن در حرفه جدیدش – بازیگری – است و به شهادت همه آنهایی که با او در تئاتر، سینما و تلویزیون کار کردهاند جمشیدی بینهایت منظم، انتقادپذیر و البته با پشتکار است. شاید به همین دلایل باشد که بیاعتنایی به نام او و توهین به خاطر نامزدشدنش در فهرست دریافتکنندگان سیمرغ، بیمنطق و البته زشت بود.
ابراهیم معترض
احتمالا هماکنون در ایران همه هواداران سینما از موضعگیریهای حاتمیکیا در اختتامیه جشنواره سی و ششم فجر مطلع هستند. او در همه دولتها به راحتی فیلم ساخته و در همه ادوار جشنواره با سیمرغ پذیرایی شده است اما همیشه هم معترض بوده و هست.امسال هم «به وقت شام» را ساخت و به جشنواره رساند و البته جایزه گرفت اما تاب انتقادات از فیلمش را نداشت و به زمین و زمان تاخت.محکوم کردن برخی به اینکه اهل بازی کامپیوتری هستند و دنبال جلوههای ویژه میگردند در نشست مطبوعاتی فیلم گرفته تا متهم کردن مجری مراسم اختتامیه و اهالی برنامه هفت، تنها گوشههایی از خشم کارگردانی بود که جایزه هم گرفت. حاتمی کیا البته در این طوفان اخیر تنها به آنهایی بیتوجهی کرد که او را هنوز با«آژانس شیشهای» میشناسند و «از کرخه تا راین» با او همراه بودهاند.عشاق واقعی حاتمی کیا ساکت ماندهاند و در حیرتند که چرا حاج ابراهیم بهجای فیلم خوب ساختن بیشتر به حرف میزند...
6فریم مکتوب از سینمای ایران در سال 96
متنهای کوچک زنگزده
در همینه زمینه :