نقش جوانان در اداره شهر
محمد مهدی تندگویان| معاون ساماندهی جوانان وزیر ورزش و جوانان:
امروزه که شهر از مفهوم کالبدی خود به یک سازمان اجتماعی ارتقا یافته، نقش گروههای اجتماعی مختلف در اداره آن نیز بیش از پیش پررنگ شده است؛ یکی از این گروههای اجتماعی جوانان هستند که با نیروی جوانی و شادابیای که در اختیار دارند میتوانند در فرایندهای مدیریتهای سازمانی نقش مؤثری ایفا کنند. در علم مدیریت این موضوع ثابت شده است که برای حفظ منافع گروههای اجتماعی مختلف، آن گروهها باید بتوانند در فرایندهای تصمیمگیری و تصمیمسازی در شهر شرکت داشته باشند.
در نوع متعالی مشارکت، همه این گروهها در فرایندهای اجرایی نیز حضور دارند؛ به هرروی شهر نهادی دمکراتیک است و فرایندهای مدیریتی مرتبط با شهر باید دارای کیفیت سیستماتیک و وضوح بسیار بالا باشند، بهگونهای که امکان مشارکت شهروندان را در مدیریت شهر مهیا سازند. به علاوه شهر مجموعهای از قوانین آهنی نیست بلکه بیشتر بخشی از فرهنگ و خواستههای انسانهایی است که مدام در حال تغییرند؛ لذا حضور جوانان در اداره شهر، کمک میکند تا نیازهای آنها بهتر دیده شود و همچنین علاوه بر حضور در سازوکارهای مدیریتی در تولید محتوا نیز مؤثر واقع شوند. حتما باید توجه داشت که علاوه بر جوانان دههشصتی که بخش عمده جمعیت کشور را تشکیل میدهند، دهه هفتادیها نیز هماکنون آماده حضور در عرصههای کار و فعالیت هستند و دهه هشتادیها هم کمکم در حال پیوستن به گروه اجتماعی جوانانند؛ لذا هماکنون با 3 گروه از جوانان روبهرو هستیم که احتمالا نیازهای متفاوتی دارند. جوانان و نوجوانان دهه هفتادی و دهه هشتادی، بهصورت متفاوتی به زندگی و نیازهای خود مینگرند. برای شناخت نیازهای جوانان این دو دوره در شهر، علاوه بر آنکه باید پژوهشهای هدفمند صورت پذیرد، باید از پتانسیلهای آنها نیز برای اداره شهر استفاده شود.
باید آنها را بهکار گرفت، از ایدههایشان استفاده کرد و از آنها در شناسایی و اقدام برای رفع نیازهایشان کمک گرفت. مسلم است که جوانان نمیتوانند در حالت انزوا، افرادی سالم به لحاظ فیزیکی و ذهنی باشند و تنها درصورتی که بازیگرانی مؤثر در شهر باشند میتوانند احساس سلامتی کامل کنند. از سوی دیگر با توجه به پدیده گسستاجتماعی در سالهای اخیر میان گروههای اجتماعی مختلف، لازم است تا برای جلوگیری از بیگانگی جوانان با سیستمهای مدیریتی کشور، بهخصوص دهه هفتادیها و دهه هشتادیها، به آنها بهعنوان یک سرمایه اجتماعی نگاه کرد. متأسفانه نوع نگاه به جوانان در کشور ما تاکنون نگاه بالا به پایین و بهصورت یک مسئله و نه فرصت بوده است.
درهرحال نسل جدید نسلی است با نیازهای متفاوت و احتمالا باهوشتر از نسل قبلی و سازگارتر با روزگار جدید؛ لذا ایدهها و سبک فکری نسل جدید برای توسعه کشور و شهرهای ما نهتنها مسئله نیست بلکه نیاز نیز هست. در هر صورت جوانان دهه هفتادی و دهه هشتادی بهدلیل تغییراتی مانند انقلاب دیجیتال در دوران زندگیشان، قدرت سازگاری بالاتر و اندیشه سیستماتیکتری نسبت به قدیمیترها برای حل مسائل جدید دارند؛ پس میتوان از لنز جوانان دهه هفتادی و دهه هشتادی دنیا را رصد کرد و با فرایند جدید جهانیشدن همراه بود.
تجربه نشان داده است که اگر الان به جوانان اعتماد نکنیم، باید در آینده برای حل مشکلات پیچیدهتر آنها هزینههای بیشماری بدهیم. تجربه بیتوجهی به نیازهای دهه شصتیها و مشکلات بهوجود آمده پس از آن نشان داد که اگر به جوانان میدان داده نشود، احتمال بروز بحرانهای بزرگی در کشور وجود دارد؛ بهعنوان مثال بحران بیکاری دهه شصتیها در وضع موجود، نتیجه بیتوجهی به نیازهای این جوانان و عدممشارکت آنها در فرایندهای مدیریتی در دهه 80 و پیشبینی نکردن زیرساختهای لازم برای اشتغال آنها در آینده بود. شاید مدیریت شهری بهعنوان یک حاکمیت محلی، مکان مناسبتری برای مشارکت جوانان در اداره جامعه باشد. شاید مدیریت شهری بتواند الگوی مناسبی برای حضور جوانان و تأمین نیازهای آنان برای کشور نیز ارائه دهد؛ باید اعتماد کرد و دید. در هر صورت آنچه مشهود است این است که اگر سیستم مدیریت شهری نتواند نیازهای جوانان را ببیند و در راستای تأمین آنها از خود همین گروه اجتماعی کمک نگیرد، کل شهر دچار مشکل خواهد شد؛ شهر شاداب نخواهد بود، حرکت و امید رخت بر خواهد بست. بنابراین اگر شهری سرزنده میخواهیم و جامعهای امیدوار را انتظار داریم، باید جوانان را ببینیم، آنها را بهکار بگیریم و به آنها اعتماد کنیم.