فریبا خانی
کتاب تیستوی سبزانگشتی را خواندهای؟! اگر نخواندهای بخوان یک کتاب قدیمی جذاب است. یکروز تیستو متوجه میشود، انگشتانش خاصیت جادویی دارند و به هربذری دست میزند سبز میشود. او تغییرات جذابی در دنیای پیرامونش ایجاد میکند. همهجا را سبز و زیبا میکند.
کاش من هم نیرویی جادویی داشتم. مثلاً در آتشسوزیهای جنگلهای استرالیا به آنجا میرفتم و آتش را خاموش میکردم و تمام درختان سوخته را دوباره سبز. کاش میتوانستم به میانکاله بروم و فلامینگوها را و چَنگَرها را نجات میدادم. کاری میکردم که تالاب میانکاله برای همهی پرندگان، این مسافران زیبا که از راه دوری آمدهاند، مکان امنی باشد و هرچه خواستند جلبک بخورند و مریض نشوند. کاش میتوانستم به چین سفر کنم و تمام بیماران مبتلا به کرونا را نجات میدادم. بهجای کرونا و این ویروسها که ترس و وحشت دربین آدمها ایجاد میکند؛ سلامتی و شادابی میبخشیدم. کاش میشد یک پیام جادویی در واتساپ یا اینستاگرام مینوشتم و همهی دنیا با خواندن این پیام سلامت میشدند. کاش میتوانستم با یک پیام آدمها را به فکر وادارم. که آنها زمین را بیشتر دوست داشته باشند... طبیعت را بیشتر دوست داشته باشند و بعد زمین از زباله و پلاستیک و آلودگی نجات پیدا میکرد. کاش تیستوی سبزانگشتی بودم و جهان را پر ازگل و گیاه و زیبایی میکردم.
آنوقت در کنار دریاچهای بزرگ مینشستم و فکر میکردم چه خوب شد زمین کوچکم از همهی گرفتاریها نجات پیدا کرد. کرهی زمین عزیزترینم؛ حالا میتوانی سبز و زیبا بدون آلودگی و غم و غصه و آتشسوزی دور خورشید بگردی و بهروزهای خوب فکر کنی. کاش تیستوی سبز انگشتی بودم. کاش...
1. تیستوی سبز انگشتی/ نوشتهی موریس دروئون/مترجم: لیلی گلستان/ ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
پنج شنبه 17 بهمن 1398
کد مطلب :
94496
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/qx7z0
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved