ضرورتتوجه بیشتر به «اتاف» در پروژههایشهری
محمدرضا جوادییگانه _ معاون اجتماعی و فرهنگی شهردار تهران
تجربه نوسازی و توسعه در ایران کمکم به یک قرن میرسد. در این قرن ما پارادایمهای توسعهای متعدد، تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی گوناگون و البته نظامهای مدیریتی متعددی را پشت سر گذاشتهایم. حرکت در مسیر توسعه برای کشور ما دستاوردهای متعددی داشته با این حال نگاهی تاریخی به این روند نشان میدهد که امکان حرکت در این مسیر با تنشهای کمتر، آسیبهای زیستمحیطی محدودتر، نارضایتی اجتماعی کمتر، مشارکت بیشتر و هزینههای اقتصادی پایینتر ممکن بود.
یکی از دلایل اصلی کندی، ناپایداری و مسئلهزا بودن توسعه در ایران غیبت امر اجتماعی و مشارکت مردم بوده است.
برنامههای شهری هم از این امر مستثنی نیستند و امروز با نگاهی به گذشته میتوان گفت تهران شهری است که بدون مشارکت شهروندانش توسعه یافته است. غیبت مردم در توسعه شهر تهران، فرسایش اعتماد و سرمایه اجتماعی مدیران و سازمانهای توسعه شهری، اجرای پرهزینهتر برنامههای توسعهای، ناکارآمدی برخی از این برنامهها، نارضایتی شهروندان را از روند توسعه شهر و البته بعضا تنشهایی بین مردم و مدیریت شهری در پی داشته است.
بهنظر میرسد این وضعیت برای مدیریت شهری تهران از سالها پیش بهعنوان یک دغدغه مطرح بوده و تلاشهایی برای بهبود آن صورت گرفته است. یک دهه قبل شورای شهر تهران طی مصوبهای قاطع شهرداری را ملزم کرد که برای تمام طرحها و پروژههای خود مطالعات توجیهی گوناگون و ازجمله مطالعات توجیهی اجتماعی و فرهنگی انجام دهد. براساس همان مصوبه بود که شهرداری تهران تصمیم به اجرای پیوستهایی پژوهشی گرفت که برای آنها از عنوان تخصصی«ارزیابی تأثیر اجتماعی و فرهنگی» (اتاف) استفاده شد. اتاف به بیان ساده پژوهشی است که با استفاده از آن به پیشبینی، برآورد و مدیریت پیامدها، عواقب، تأثیرات و نتایج احتمالی طرحها، پروژهها و سیاستها میپردازیم.
این نوع مطالعات اگرچه حضور و مشارکت مردم را از مرحله تصویب پروژههای شهری ضروری نمیکند با این حال تضمین خواهد کرد که برنامهها و پروژههای شهری حتی اگر از مرجعی غیراز خواست و اراده مردم شکل گرفته باشند کمترین فاصله را با انتظارات آنها خواهند داشت.
با گذشت یک دهه از الزام تهیه پیوست و انجام پژوهشهای ارزیابی تأثیرات اجتماعی و فرهنگی، پژوهشهای مهمی انجام شده است و مجموعه قابل توجهی از دانش تخصصی، پژوهشهای میدانی، متخصصین کارآزموده و فعالیتهای علمی بینرشتهای در اختیار ماست؛ ما از نظر دانش، تجربه و توانایی مربوط به ارزیابی تأثیرات اجتماعی و فرهنگی با مشکلی مواجه نیستیم.
پرسش اصلی این است که چرا با وجود همه این پیششرطها و انجام پژوهشهای ارزیابی در بر همان پاشنه سابق میچرخد؟
چرا نمیتوانیم از پیامدهای منفی بعضی از پروژههای شهری جلوگیری کنیم؟
بهنظر میرسد هنوز حلقه مفقودهای بین مطالعات اتاف و روندهای تصمیمگیری، مدیریت اجرایی و راهبری طرحهای شهری وجود دارد که مانع از اثرگذاری اتاف بر این پروژهها میشود. به بیان دیگر مطالعات اتاف و اجرای پروژهها روی دو خط موازی حرکت میکنند و به این ترتیب امکان دخل و تصرف در پروژهها و نزدیک کردن اقدامات شهرداری به خواست و اراده مردم از دست میرود. نتایج پژوهشهای ارزشمند اتاف را نباید به بایگانیهای راکد زیرمجموعههای مدیریت شهری فرستاد. این پژوهشها اگر با دقت و کیفیت لازم انجام شوند، مجموعه مدیریت شهری و بهخصوص معاونتهای توسعهای آن را از مخاطراتی مثل تنش و تعارض با شهروندان و ساکنان اجتماعات محلی دور نگاه میدارند.
یک قرن بعد از نخستین گامها به سوی توسعه هنوز جای مردم در این برنامهها خالی است. ما امروز هم به معرفت و شناخت شهروندان شهر برای اداره شهر نیاز داریم و هم به رسمیت شناختن آنها بهعنوان شهروندانی که حق و توان مداخله را در اداره شهر دارند. اتاف این امکان را فراهم میکند که صدا، خواست، تجربه و دانش شهروندان در اختیار مدیریت شهری قرار گیرد با این حال تحقق خواست شهروندان مستلزم به رسمیتشناخته شدن آنها از طرف مدیریت شهری است. جدی گرفتن اتاف شاخصهای عالی برای سنجش میزان احترامی است که برای آرا و نظرات مردم قائل هستیم. این شاخصه ارزشمند را به بایگانیهای راکدمان تبعید نکنیم.