افرادی را که درگیر آسیب اجتماعی هستند به رسمیت بشناسیم
محمدامین قانعیراد | استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران :
گروههای آسیبپذیر جامعه نیروهای کار توانمندی هستند که نتوانستهاند به سازمانها و دستگاههای اقتصادی متصل شوند؛ فردی که تکدیگری میکند، فردی که سر چهارراهها مشغول کار است، فرد کارتنخواب یا حتی فردی که دست به سرقت میزند همه و همه جزو افرادی هستند که به آنها نیروی کار اطلاق میشود اما چون این افراد بنا به دلایلی نتوانستهاند جذب بازار اقتصادی شوند، تبدیل به گروه آسیبپذیر شدهاند. در بحث آسیبهای اجتماعی توجه خاص من به رسمیت شناختن نیروی کار است. زمانی که این افراد بهعنوان نیروی کار سازمانیافته به رسمیت شناخته شوند خودشان درصدد حل آسیبها و مسائلشان بر میآیند.
اگر چه ممکن است گفته شود ابتدا باید وضعیت اقتصادی درست شود ولی من باز هم تأکید میکنم که کارگران در نظام مناسبات صنعتی بین کارگر – سرمایهدار و دولت باید بتوانند جایگاه خودشان را بهعنوان گروه متشکل اجتماعی پیدا کنند و بعد، خودشان جلوی آسیبهای اجتماعی را میگیرند. اما متأسفانه شاهد این هستیم که دولت بیشتر بهدنبال بهبود فضای فعالیت برای کارآفرینان و سرمایهداران است ولی من تأکید میکنم که ابتدا باید بهدنبال بهبود فضای کار برای کارگران باشد و بیشتر به این افراد بهعنوان گروه اجتماعی توجه کند. زمانی که به این افراد و گروهها توجه شود دیگر شاهد این نخواهیم بود که این افراد تبدیل به گروههای آسیبپذیر شوند بلکه نیروهایی خواهند بود که کار میکنند، دستمزد مناسب میگیرند و در موقع مناسب درخصوص دستمزد خود نیز چانهزنی میکنند.
به عقیده من باید دستگاههایی را که تولید آسیب اجتماعی میکنند هم شناسایی کنیم، چرا که آسیبها همیشه جلوتر از دستگاههایی هستند که بهدنبال کاهش آسیبهای اجتماعیاند.
از سوی دیگر باید رابطه بین آسیبها با نیروی کار نیز مورد ارزیابی قرار بگیرد چرا که در نوع نگاه به آسیبهای اجتماعی اشکالات فراوانی را شاهد هستیم. همچنین باید نقش کارگران را در کشور به رسمیت بشناسیم و به کارگران امکان دهیم که بتوانند وارد گفتوگوی اجتماعی شوند و حرف خودشان را بزنند. اما تا زمانی که ما دستگاههایی داریم که تولید آسیب اجتماعی میکنند نمیتوانیم شاهد کاهش آسیبهای اجتماعی در کشورمان باشیم. همچنین الگوی توسعهای که در کشورمان داریم خودش باعث بهوجود آمدن آسیبها شده است.
الگوی توسعهای که مشکلاتی مثل مهاجرت روستاییان به شهرها را بهوجود آورده و این افراد چون نتوانستهاند به درستی وارد چرخه اقتصادی شوند، تبدیل به گروههای آسیبپذیر شدهاند.متـــأسفانه خدماترسانی به این گروهها معمولا با تحقیر آنها همراه است. دستگاههایی هم که مسئول برقراری عدالت اجتماعی هستند همیشه مشکلات مالی و برنامهریزی دارند.
این در حالی است که باید جامعه کارگری و آسیبپذیر به رسمیت شناخته شوند، یعنی به آنها خدماتی ارائه شود که بتوانند خودشان را بازیابی کنند، وارد گفتوگوی اجتماعی شوند، حرف بزنند و به روابط صنعتی ورود پیدا کنند. همین گفتوگوی سهجانبه بین دولت - کارگران و کارآفرینان باید شکل بگیرد تا شاهد کاهش آسیبهای اجتماعی باشیم چرا که سرچشمه آسیبهای اجتماعی، خود جامعه است. در جایی که جامعه دچار آسیب میشود بازتاب آن بهصورت آسیبهای اجتماعی نشان داده میشود. پس سرمنشأ آسیبهای اجتماعی در ترک خوردن رابطه یا شکست روابط اجتماعی و عدمتوانایی جامعه در منسجم کردن خود است؛ یعنی همان انسجام اجتماعی که انسانها را به هم نزدیک میکند و پیوند میدهد.