سر کنگبین برای ترامپ صفرا فزوده است
دکتر بهزاد صابری
پژوهشگر امور حقوقی و بینالمللی
دوستان «همشهری» لطف کرده و از بنده خواستند برای سالنامه، مطلبی بنویسم که ضمن احصای موارد نقض برجام توسط ترامپ، حاوی تحلیلی درباره چشمانداز برجام در سال 97 نیز باشد. در 2 بخش، به این دو مسئله میپردازم؛ با تأکید بر اینکه موضوع اول یعنی موارد نقض برجام توسط دولت ترامپ، یک مسئله فنی و تکنیکی است که طبیعتا پیگیری آن در دستورکار دستگاه سیاست خارجی کشورمان (اعم از تصمیمسازان و مجریان) قرار دارد و معمولا هم گزارشهایی از نتیجه این پیگیریها در اختیار عموم قرار میگیرد و در مقابل، بخش دوم یعنی چشمانداز برجام در سال 97 موضوعی است کلان که در تعیین آن متغیرهای بیشماری دخیل هستند. البته نباید از یاد برد که کنشگری خود ایران، به شمول همه قوا و بخشهای مختلف حکومت و حتی بخش خصوصی و غیره، در این چشمانداز بیتأثیر نخواهد بود.
در مورد بخش اول که البته در این خصوص زیاد هم صحبت شده است، باید دانست که اعتراضهای پی در پی ایران مبنی بر «نقض برجام» از سوی آمریکا، بهانهگیری نیست و رفتار و حتی گفتار مسئولین دولت آمریکا در قبال برجام به طرز آشکاری نقض برخی از مواد این توافق محسوب میشود؛ مثلا طبق بند 26برجام، «ایالات متحده، با حسن نیت، نهایت تلاش خود را برای دوام این برجام و پیشگیری از ایجاد تداخل در تحقق متمتع شدن ایران از لغو تحریمهای مشخصشده» به عمل خواهد آورد؛ یعنی آمریکا دقیقا تعهد دارد که باید در جهت برخوردارشدن ایران از مزایای لغو تحریمها نهایت کوشش خود را انجام دهد و اینکه آمریکا به این تعهد خود عمل نمیکند، آشکار است. همچنین مطابق بند 28برجام، «مقامات ارشد دولتی در گروه 1+5 و ایران تمام تلاش خود را برای حمایت از اجرای موفقیتآمیز این برجام، ازجمله در اظهارات عمومی خود، بهکار خواهند بست».
این در حالی است که ترامپ و دارودستهاش از ابتدا نهتنها برای حمایت از اجرای موفقیتآمیز برجام تلاش نکردهاند که برعکس، در اظهارات عمومی خود، علیه برجام موضع گرفته و مرتب به خروج از برجام تهدید کردهاند. سخنان و مواضع ترامپ همچنین با بند 30 برجام مغایرت دارد که میگوید: «اتحادیه اروپایی و دولتهای عضو و همچنین ایالات متحده، منطبق با قوانین خود، از هرگونه سیاست با هدف خاص تأثیرگذاری منفی و مستقیم بر عادیسازی تجارت و روابط اقتصادی با ایران، در تعارض با تعهداتشان مبنی بر عدماخلال در اجرای موفقیتآمیز این برجام خودداری خواهند کرد». و باز آشکار است که هدف از سیاستهای ترامپ و سخنان وی و سایر مقامات آمریکا، دقیقا تأثیرگذاری منفی و مستقیم بر عادیسازی تجارت و روابط اقتصادی با ایران و اخلال در اجرای موفقیتآمیز برجام بوده و هست.
در اینجا با اغتنام فرصت، میخواهم به یک مسئله مهم اشاره کنم که گاهی بهنظر میرسد مورد توجه قرار نمیگیرد و بعد پل بزنم به بخش دوم صحبت، یعنی موضوع چشمانداز برجام در سال آتی. آن نکته مهم، اقدامات ایران در برابر چنین موارد نقضی است. میدانیم که در برجام، یک هدف مهم و اصلی ما در کنار شناسایی و رسمیت بخشی به حق غنیسازی و چرخه سوخت هستهای و خاتمه پروندهسازیهای گذشته که همگی مختومه شد، بحث گشودن محدودیتهای تحریمی از دست و پای اقتصاد کشور و منتفع ساختن ایران از مزایای اقتصادی مربوطه است. در این بخش، آنچه به لحاظ قانونی و صدور آییننامههای لازم باید از سوی غرب، چه اروپا و چه آمریکا، انجام میگرفت، گرفته است. ولی، ما بهدرستی مدعی هستیم که نفس برداشتن تحریمها کافی نبوده و نیست و آمریکا (چه در دوره اوباما و چه در دوره ترامپ) با رفتارهای خود کاری کرده است که «برخورداری» ایران از لغو تحریمهای هستهای با مشکل روبهرو شود. در واقع، آمریکا بهجای اینکه مرتکب نقض اساسی و صریح برجام شود، تلاش کرده در عمل، با برخی تأخیرها، برخی پیچیدهسازیها و نیز با ایجاد شرایط عدماطمینان و با حملات مکرر به برجام، فضای کسب و کار و تجارت با ایران را تخریب کند و اتباع کشورهای ثالث را از کار با ایران پرهیز دهد. در مواجهه با این نوع رفتار موذیانه آمریکا، ایران چند راهکار را همزمان دنبال کرد که ناموفق هم نبوده است. نخست، مستندسازی و معلوم کردن تقصیر و مقصر؛ دوم تلاش در جهت اصلاح رفتار طرف مقابل؛ و سوم تلاش برای به حداقل رساندن آثار تخریبی این رفتارها و افزایش منافع کشور.
در این خصوص، ایران اولا به شکل خوبی اقدام به مستندسازی و پیگیری، هم در ملاقاتهای دوجانبه و هم در جلسات کمیسیون مشترک کرده و تمام موارد را طرح و ثبت کرده است (گام نخست). در گام دوم، با همین پیگیریها و با افزایش فشارها و با استفاده از اهرم کمیسیون مشترک و در گوشه رینگ قراردادن آمریکا، موفق شده است بسیاری از موارد را اصلاح کند؛ مثلا موجب تسریع صدور بسیاری از مجوزها شود که با تأخیر یا کارشکنی روبهرو بودند، موجب صدور برخی اعلامیههای شفافساز در مورد رفع تحریمها از سوی آمریکاییها شود و نیز از طریق وادار کردن آمریکا به بهگردن نهادن و همراهی با بیانیههای صادرشده در پایان نشستهای کمیسیون مشترک (که در آنها بر اهمیت استمرار اجرای برجام و پایبندی همه اعضا تأکید میشود) تا حدی فضای عدماطمینان ایجادشده توسط ترامپ را خنثی کند. در واقع در شرایطی که دولت آمریکا با برخی اظهارات بر احتمال عدمپایبندی بر برجام از سوی خود تأکید میکرد و بهدنبال گسترش فضای تردید بود، همزمان این دولت ناچار میشد در همراهی با بیانیههای کمیسیون مشترک که با اجماع اعضا تصویب و عمومی میشوند، بر پایبندی خود بر برجام و بر اهمیت برجام تأکید کند. و این تا حد زیادی باعث گرفته شدن زهر اقدامات تبلیغاتی و سیاسی آنها میشد. نهایتا در گام سوم، ایران تلاش داشته است با اقدامات و طراحیهای خود سعی کند تا جایی که ممکن است، فضای تجارت با ایران را از سمومی که توسط آمریکاییها پراکنده میشود سمزدایی کند و «اثرات» این کارشکنیها را به حداقل برساند. دقت کنیم که جز بحث هواپیمای مسافری و نیز مسئله پسته و فرش ایرانی، در سایر موضوعات مندرج در برجام تعهدی که آمریکا داشت این بود که مانع تجارت «سایرین» با ایران نشود، وگرنه ایران بهدنبال تجارت با آمریکا نبود و آمریکا هم تمایلی به تجارت خود و اتباعش با ایران نداشت.
اصولا مشکل تحریمهای موجود بر سر راه تجارت ما با آمریکا و اتباع آمریکا (موسوم به تحریمهای اولیه) قدیمیتر از بحث هستهای و پیچیدهتر است و در دستورکار مذاکرات نیز نبود. آنچه ایران به لحاظ اقتصادی در برجام دنبال میکرد همین بود که بتواند با زدودن آن بخش عمده از تحریمهای «ثانویه» آمریکا که بهانه هستهای داشتند، راحتتر و کم مشکلتر با سایرین، ازجمله اروپاییها، کره، استرالیا، ژاپن، چین و غیره کار کند؛ لذا وقتی ایران از یکسو با اتخاذ سیاستهای اقتصادی بهتر و با افزایش شفافیت و کارآمدی سیستم پولی و بانکی خود و از سوی دیگر با پیگیریها و فشارهای دیپلماتیک موفق میشود در برابر همه کارشکنیهای آمریکا، این راه را باز نگه دارد و مشکلات یکی بعد از دیگری حل شود، آمار تجارت با اروپا و سایرین بهرغم تهدیدهای ترامپ افزایش چشمگیر پیدا کند و حتی روند سرمایهگذاریهای بزرگ تسریع شود، این یعنی موفقیت در اجراییکردن برجام و منتفع کردن کشور از آن.
با این نگاه، میتوان به چشمانداز سال آینده فکر کرد؛ اول اینکه 4شرط آقای ترامپ خطاب به کنگره کشور خودشان است و درواقع خواسته ایشان است برای اصلاح قانون نظارت بر اجرای برجام در آمریکا که قبلا توسط کنگره این کشور تصویب شده است. اغلب این شروط هم از نظر برخی تحلیلگران، عملا تحصیل حاصل بوده و مانعی برای اجرای برجام فراهم نمیکند. در واقع بیانیه ایشان نشان میدهد که ترامپ پس از یکسال بالاخره متوجه شده است که امکان مذاکره دوباره و تغییر برجام وجود ندارد و لذا بهدنبال راهی برای حفظ وجهه سیاسی خود و در کنار آن، افزایش فشارها بر ایران از طریق استمرار همین فضای عدماطمینان و خوف و رجاست.
با این حال، بهنظر میرسد که سیاست «کج دار و مریز» ترامپ درنهایت نتیجه معکوس بهدنبال آورده است؛ یعنی این وضعیت تهدیدهای روزمره نسبت به برجام باعث شده است که در طول زمان، ایران و دیگرانی که مانند ترامپ نمیاندیشند بتوانند بهتر خود را برای رویارویی با وضعیت عملیشدن احتمالی تهدیدهای وی آماده کنند. اصولا در مواجهه با تهدید یک خطر، شما در کوتاهمدت سعی میکنید آن تهدید را برطرف کنید و مانع تحقق آن شوید، اما اگر تهدیدی در درازمدت به طول انجامید، شما تلاش میکنید ولو با زحمات اضافه، شرایطی فراهم آورید که اگر آن تهدید واقعا رخ داد، مهار و اثرات آن کنترل شود. مروری بر اخبار سیاسی و اقتصادی، از افزایش و نیز تغییر ماهیت روابط اقتصادی و تجاری کشورهای طرفدار برجام (از قبیل اروپاییها) با ایران در ماههای اخیر نشان میدهد وضعیت قراردادها و تأمین اعتبار آنها به سویی میرود که حتی در برابر عملی شدن تهدید ترامپ و مثلا بازگرداندن تحریمهای آمریکا، این روابط اقتصادی و تجاری تاب بیاورد و گسیخته نشود.
این نکته بسیار مهمی است که نشان میدهد تعللهای ترامپ اگرچه در کوتاهمدت هزینههایی به برجام و ایران و سایر شرکای او تحمیل کرده اما موجب تقویت و انسجام بیشتر برجام و نظام اقتصادی و تجاری مبتنی بر برجام شده است و آن را در برابر اقدامات یکجانبه احتمالی آمریکا مقاومتر کرده است. کوتاه سخن آنکه از منظر ایران، برجام و غیربرجام اصالت و تقدس ندارند. آنچه اصالت دارد و مهم است، رعایت اصول و منافع ملی ایران است. با این نگاه، ایران در هر وضعیت احتمالی که پیش بیاید، سیاستی را در پیش خواهد گرفت که در آن موقعیت خاص زمانی، منافع ملی را حداکثر کرده و آسیبها را به حداقل برساند.