خانه بعدی تروریستها کجاست؟
ایلیا ج مغنایر|نویسنده و کارشناس تروریسم در خاورمیانه:
سال گذشته، سال شکست تروریسم مالک زمین در شرق جهان عرب و مشخصا خاورمیانه بود. دولتهای عراق و سوریه با کمک متحدانشان داعش را به مثابه خلافت خودخوانده شکست داده و پس از 4سال مناطق سقوطکرده بهدست این گروه را باز پس گرفتند. این رخداد بزرگ قطعا زمینه را برای بازگشت امنیت به خاورمیانه و بخش شرقی جهان عربی فراهم میکند. اگرچه هیچکس نمیتواند شکست میدانی داعش را به معنی پایان تروریسم قلمداد کند اما در عین حال باید دانست که هستههای مقاومت شکل گرفته در کشورهایی نظیر عراق و سوریه در کنار حزبالله لبنان، مانع از تکرار حوادث سال 2014و سقوط سرزمین بهدست گروههای تروریستی خواهد شد؛ بر این اساس میتوان از امنیت کشورهایی نظیر عراق، سوریه، لبنان، ایران و اردن در برابر خطر تروریسم سازمانی اطمینان داشت.
اکنون بخش قابل توجهی از هستههای باقیمانده از داعش برای ادامه فعالیتهای تروریستی خود، عراق و سوریه را به مقصد کشورهای یمن، افغانستان، مصر و برخی دیگر از کشورهای آفریقایی ترک کردهاند؛ کشورهایی که به دلایل مختلف، فضای مناسبی برای بازیابی ساختار گروههای تروریستی در اختیار رهبرانشان قرار میدهند؛برای مثال، بسیاری از نیروهای تکفیری موجود در سوریه بعد از اتمام نبرد رقه با استفاده از مرز ترکیه مجددا به کشورهای آفریقایی برگشتهاند. علل مختلفی برای جذابیت این کشورها از دید گروههای تروریستی وجود دارد؛ ازجمله ضعف دولتهای مرکزی، گسلهای اجتماعی و مذهبی پررنگ و از همه مهمتر وجود مناطق تاریک مطلق از دید امنیتی. بهترین مثال از این مناطق تاریک، صحرای سینا در شرق مصر و شمال آفریقاست. ارتش مصر با وجود امکانات گسترده برای مبارزه با تروریسم، به دلایل متعددی ازجمله وجود اسرائیل، آزادی عمل لازم برای حفظ امنیت این منطقه صحرایی را ندارد. این واقعیت در کنار عوامل دیگری ازجمله فقر شدید ساکنان صحرای سینا، این منطقه را به نوعی بهشت برای گروههای تروریستی تبدیل کرده است.
تمام اینها در حالی است که کشورهای یادشده، برخلاف سوریه و عراق ظرفیتهای لازم برای مهار تهدید تروریسم را در اختیار ندارند چرا که در بیشتر موارد یا اصولا فاقد نیروهای نظامی و امنیتی قدرتمند و سازمانیافته هستند و یا در مواردی همچون مصر نیز، با وجود چنین نیروهای قدرتمند اما سنتی، برای مقابله با تهدیدهای نظامی-امنیتی جدید همچون داعش آمادگی ندارند. تجربه عراق و سوریه و نقش حزبالله و بعد از آن سایر نیروهای مقاومت مردمی همچون حشد شعبی و... در شکست داعش، برای همه ثابت کرد که امکان شکست گروههای تروریستی بزرگ جز از طریق تکیه به جریاناتی که ظرفیتهای عقیدتی و نظامی لازم را دارند، ممکن نیست.
از سوی دیگر برخلاف روندی که در عراق و سوریه طی شد، عزم بینالمللی جدی هم برای مقابله با گروههای ترویستی رو به رشد در کشورهایی به چشم نمیخورد و از این بابت میتوان پیشبینی کرد کشورهایی نظیر مصر در راه مبارزه با تروریسم تا حد زیادی تنها خواهند بود. در طرف دیگر نمیتوان از نقش گروههای جهادی که طی سالهای گذشته در جریان مبارزه با داعش ظهور کرده یا تا حد زیادی رشد کردهاند در تحولات آینده خاورمیانه چشمپوشی کرد؛ گروههایی که تفاوتهای اساسی با تجربههای داعش و القاعده دارند و در ساختاری کاملا هماهنگ با دولت و نیروهای نظامی رسمی کشورهای عراق و سوریه به حیات خود ادامه دادهاند. پیشبینی میشود این گروهها بعد از پایان خطر تروریسم به سوی جولان متمرکز خواهند شد. از سوی دیگر فکر میکنم درصورت تداوم حضور آمریکا در عراق و سوریه این گروهها مخالفت جدی از خود نشان خواهند داد و ممکن است زمینه برای درگیری جدیتر دو طرف در زمین عراق و سوریه مهیا شود.