• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
شنبه 12 بهمن 1398
کد مطلب : 94114
+
-

سیمرغ بی‌قاف

جایگاه جشنواره فیلم فجر در سینمای ایران

علی عمادی- روزنامه‌نگار

گفت نتوان شد به دعوی و به لاف
هم‌نشین سیمرغ را بر کوه قاف
منطق‌الطیر، فریدالدین عطار نیشابوری
شخصی دوستش را با کیسه‌ای پر از دارو دید، احوالش را پرسید. دوستش گفت: «کسالتی داشتم، پیش دکتر رفتم.» او که دوست خود را خوب می‌شناخت، پرسید: «تو و دکتر؟» پاسخ شنید: «بالاخره دکتر هم باید زندگی‌ کند.» گفت: «تو که دکتر را قبول نداری، چرا نسخه‌اش را پیچیدی؟» جواب داد: «خب، داروخانه‌چی هم باید زندگی کند.» با تعجب پرسید: «حالا می‌خواهی همه این داروها را بخوری؟» دوستش گفت: «نه بابا! من هم باید زندگی کنم.»
این لطیفه، حکایت سال‌ها برپایی جشنواره فیلم فجر در ایران است. هر سال با کلی هیاهو جشنواره‌ای برگزار می‌شود تا عده‌ای فیلم بسازند و زندگی کنند؛ مسئولانی بروند و بیایند و ارد دهند و بالا و پایین بودجه بگیرند و با بریز و بپاش زندگی کنند؛ داورانی خیلی خودی، دورهمی زندگی کنند، رسانه‌ها آن را در بوق کنند و روی آنتن بفرستند و زندگی کنند و مردم هم بی‌اعتنا به سیمرغ‌ها و تقدیرها، در طول یک سال به تماشای فیلم‌های دیگری بنشینند که اصلا به جشنواره فجر فکر هم نمی‌کنند؛ چون بالاخره مردم هم آنطور که می‌خواهند و دوست دارند، زندگی می‌کنند.
یکی از مهم‌ترین اهداف جوایز و جشنواره‌های سینمایی در دنیا، رونق‌بخشی به اقتصاد هنر هفتم است. اعتبار آنها نیز بستگی به میزان اثرگذاری بر مخاطبان هدف خود دارد. هرچه آثار منتخب یک جایزه یا جشنواره که براساس عقاید و سلایق برگزار‌کنندگان آن دستچین می‌شود، توان جذب مشتری بیشتری را داشته باشد، میزان استقبال و تمایل برای شرکت در آن نیز بیشتر می‌شود. جایزه‌ای مثل اسکار می‌تواند فروش نسخه‌های خانگی برگزیدگانش را تا حدود 50درصد افزایش دهد.
ازسوی دیگر هدف برخی فستیوال‌های جهانی، جهت‌دهی به سینماگرانی است که به چنین جشنواره‌هایی اهمیت می‌دهند یا یافتن استعدادهای جدید سینمایی از اطراف و اکناف عالم است تا با تربیت‌شان آنها را به سمت و سوی مورد علاقه خود سوق دهند؛ حتی می‌توان برخی جشنواره‌ها را فرصتی برای داوری و نمایش آثار صرفا هنری قلمداد کرد که فارغ از بحث گیشه و فروش یا محتوا و جهت‌گیری‌ها ایجاد شده‌اند؛ یعنی ارزش غیرمادی این جشنواره‌ها به هر دلیلی به آنها اعتباری بخشیده که بسیاری از روشنفکران علاقه‌مند به سینما در جهان، هر سال در انتظار برندگان مثلا فستیوال کن می‌مانند تا این فیلم‌ها را تماشا کنند. اگرچه در سال‌های اخیر با گسترش فعالیت اسپانسرها، جذابیت‌های «ردکارپت» بر مارکتینگ سینما غلبه یافته اما همچنان انتخاب چنین جشنواره‌هایی برای بخشی از مخاطبان سینما در دنیا اهمیت خود را حفظ کرده است.
ماجرای جشنواره فیلم فجر اما حکایتی دیگر است؛ اگرچه برگزارکنندگان آن بسیار به بین‌المللی‌بودن آن اصرار و تأکید دارند، ولی بخش بین‌الملل فجر که چند سالی است خرج خود را از سینمای ایران جدا کرده و در فصلی دیگر و با داوران و مدیرانی دیگر برگزار می‌شود، بیشتر یک شوخی پرهزینه است که وجودش بیشتر به همان «زندگی‌کردن» مربوط می‌شود؛ چون از یک سو فیلم‌های خارجی که بتوانند با موازین و مقررات سینمای ما حتی به‌ صورت محدود اکران شوند، بسیار اندک هستند و از سوی دیگر بعید است مخاطبی ولو در کشورهای همسایه، منتظر اعلام نتایج جشنواره بین‌المللی فیلم فجر باشد. جشنواره فجر اگر بردی هم داشته باشد در همین سینمای ایران است.
با وجود این، حتی در قلمروی سینمای ایران نیز جشنواره فجر نتوانسته چندان نقشی بسزا و تأثیرگذار داشته باشد. در بحث فروش – که موضوع اصلی این نوشتار است – نسبت خیلی زیادی بین برگزیدگان و رکوردداران گیشه دیده نمی‌شود. از حیث محتوا، استعدادیابی و ارزش‌های معنوی نیز نمی‌توان حساب چندانی روی جشنواره فیلم فجر باز کرد؛ چون برنامه و سیاست جشنواره فجر با تغییر هر دولت – و گاهی اوقات با تغییر دبیر جشنواره یا رئیس سازمان سینمایی یا حتی وزیر ارشاد – کلا زیر و رو می‌شود که این مسئله حتی در اجرای مراسم افتتاحیه و اختتامیه هر دوره مشهود است. با این حساب نه سیاستی برای جهت‌دهی پایدار می‌ماند و نه برنامه‌ای برای استعدادیابی و این درحالی است که تجربه برگزاری سی و هفت دوره از جشنواره فیلم فجر نیز نشان می‌دهد که بسیاری از فیلم‌های ارزشمند و درخشش‌های هنرمندانه سینماگران چه در عرصه‌های تولید و بازی و چه در قالب‌های فیلمنامه و کارگردانی در جشنواره فجر به‌طرزی باورنکردنی نادیده گرفته می‌شود؛ زیرا در داوری هر سال، ملاحظاتی در نظر گرفته می‌شود که دخلی به هنر و سینما یا فرم و محتوا ندارد.
مهم‌ترین اشکال جشنواره فیلم فجر، دولتی بودن آن است که با تغییر نگرش دولت‌ها، سلایق و انتخاب‌های آن نیز تغییر می‌کند. خلق جوایز خانه سینما براساس انتخاب تشکل‌های صنفی سینما نیز به هزار و یک دلیل نتوانسته این مشکل را حل کند که یکی از آنها نداشتن اسپانسر و تبلیغات، به‌خصوص از نوع تلویزیونی است؛ برای همین سیمرغ‌های فجر همچنان بی‌رقیب مانده‌اند. اما همانطور که سیمرغ، قدرت جادویی‌اش را از قله «قاف» می‌گیرد، آیا سیمرغ‌های فجر توان بال گشودن بر تپه‌های قاف گیشه نه چندان پررونق سینمای ایران را دارند؟ و هر نشان سیمرغ چقدر مخاطبان را قلقلک می‌دهد تا فیلم‌های روی پرده را بر این اساس انتخاب کنند؟‌
البته نباید این نکته را نیز فراموش کرد که به‌ویژه در سالیان اخیر، همه بار جشن پیروزی انقلاب بر گردن جشنواره فیلم فجر گذاشته شده و از این منظر بر برپایی هرچه باشکو‌ه‌تر آن در پایتخت و شهرهای دیگر اصرار می‌شود. بدین‌ترتیب جشنواره فجر نه به‌عنوان یک رویداد کاملا سینمایی که برای جایگزینی یک جشن باشکوه و در راستای همان زندگی کردن که گفته شد، برپا می‌شود؛ حالا شاید اصلا مهم نیست که جشنواره فیلم فجر برای چه برگزار می‌شود؛ جشنواره برای خود جشنواره بودنش برپاست و از این منظر کارکرد جشنواره فجر اکنون فراتر از یک فستیوال سینمایی است که بخواهیم نسبت برادری‌اش را با سینمای ایران بسنجیم.
با تمام این احوال، میزان تأثیر جشنواره فجر که  از امروز  سی‌وهشتمین دوره خود را برگزار می‌کند، قابل تامل و بررسی است. آنچه در پی می‌آید، مروری بر برپایی این جشنواره در دهه‌های قبل و سال‌های اخیر است تا نسبت برگزیدگان هر سال با پرمخاطب‌ترین فیلم‌ها سنجیده شده و میزان اثرگذاری سیمرغ معلوم شود. گفتنی است در طول این سه‌و نیم دهه، میانگین قیمت بلیت سینما از  7 تومان (70ریال) به بیش از 10هزار تومان رسیده و در این رشد بیش از 1400برابری، فروش ریالی فیلم‌ها نمی‌تواند ملاک قضاوت قرار گیرد. برای همین در جدول‌های ارائه شده، تعداد مخاطبان یا تماشاگران هر فیلم در سینما – یعنی کسانی که بلیت تهیه کرده و فیلم‌ها را در یکی از سینماهای کشور دیده‌اند – مورد مقایسه قرار گرفته است. این اطلاعات از منابع ارائه شده در پایگاه معاونت سینمایی وزارت ارشاد که چند سالی است به سازمان تبدیل شده استخراج شده که عمدتا حاوی تعداد تماشاگران در نخستین سال اکران است. با این حال درصورتی که تعداد تماشاگران در اکران سال‌های دیگر تأثیر بسزایی در رقم نهایی داشته، جمع آنها لحاظ شده است که البته تعداد چنین فیلم‌هایی در این بررسی زیاد نیست. بخش نخست با دهه 60 آغاز می‌شود و روزهای آینده می‌توانید این بررسی در دهه‌های بعد را ملاحظه فرمایید.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :