سکانسهای ماندگار
در توجیه خیانت
در بارانداز الیا کازان 1954
سعید مروتی|روزنامهنگار:
«در بارانداز» شخصیترین فیلم الیا کازان است. تا آنجا که خودش هم درباره فیلم گفت: «در بارانداز حکایت زندگی خود من است.» تری مالوی (مارلون براندو) که در فیلم، اعضای اتحادیه کارگری را به پلیس لو میدهد خود کازان است که با حضور در جلسه کمیته فعالیتهای ضدآمریکایی رفقای چپش را لو داد. در اوج فعالیتهای سناتور مککارتی کمیته فعالیتهای ضدآمریکایی، سراغ هالیوود رفت و بسیاری از هنرمندان عملا بازجویی شدند، دوستانشان را لو دادند و تعداد زیادی از فعالان صنعت سینمای آمریکا ممنوعالکار شدند. مشابه کاری که الیاکازان به آن تن داد را خیلیها در هالیوود انجام دادند، ولی هیچکس بهاندازه او مورد هجوم قرار نگرفت. کازان زیر فشار انتقادها تصمیم گرفت از همه کسانی که او را به خیانت متهم میکردند انتقام بگیرد؛ برای این کار هم سراغ سلسله مقالات مالکوم جانسون با عنوان «جنایت در بارانداز» رفت؛ مقالاتی که برای نویسندهاش جایزه پولیتزر را به ارمغان آورده بود. باد شولبرگ فیلمنامه را نوشت که خودش هم جزو خبرچینان کمیته فعالیتهای ضدآمریکایی بود. تصویری که کازان از اتحادیههای کارگری در فیلمش ارائه داده شبیه باندهای مافیایی است. به همین دلیل وقتی تری مالوی در انتهای فیلم اعضای اتحادیه کارگری را لو میدهد، تماشاگر این اقدام را نه خیانت و آدمفروشی که بهمنزله عملی اخلاقی و سودمند بهلحاظ اجتماعی، قلمداد میکند.
سکانس برگزیده: حاشیههای سیاسی را اگر کنار بگذاریم با فیلمی بیعیب و نقص طرف میشویم. «در بارانداز» دستاوردهای قابلتوجهی در گفتوگونویسی، فیلمبرداری و بازیگری دارد. پیداست که الیا کازان با انگیزههای فراوان کوشیده تا درامی نفسگیر خلق کند و در این مسیر مارلون براندو در یکی از بهترین نقشآفرینیهای کارنامهاش، حضوری مسلط در فیلم دارد. در بارانداز فصلهای بهیادماندنی زیادی دارد. از گفتوگوی ترس مالوی (مارلون براندو) و برادرش چارلی (راد استایگر) در تاکسی تا فصل مواجهه تری مالوی و ادی دویل (اوا مریسنت) درحالیکه حصاری فلزی میانشان قرار گرفته است. در سراسر فیلم، کازان همهچیز را در سیطره مارلون براندو قرار داده که جنس بازیاش متفاوت از معیارهای مرسوم هالیوود دهه50 میلادی بود. سکانس پایانی در بارانداز، هم بهلحاظ سینمایی جذاب است و هم بهلحاظ فرامتنی، اهمیت دارد. جایی که تری مالوی از دارودسته خلافکار اتحادیه کتک مفصلی میخورد. این درگیری و خشونت بهنوعی ترجمان سینمایی فشاری است که در آن مقطع بر کازان وارد آمده بود. جمله کنایی کشیش (کارل مالدن) به تری در یادها میماند: «تو دعوا رو باختی ولی شانس این رو داری که پیروز شی.»