محمد لقمانیان، عروسکگردان فامیل دور و لقمه که کارهایش در فضای مجازی طرفداران زیادی دارد
لقمه صدای همه مردم است
الناز عباسیان
حتی اگر اهل پرسهزدن در فضای مجازی هم نباشید احتمالا با عروسک «لقمه» آشنا هستید. عروسکی که گرچه خودش صدا ندارد اما تبدیل به صدای همه شده است؛ گاهی از ته دل میخندد و میخنداند، گاهی آواز میخواند و گاهی هم با زبان طنز گلایه میکند. حتی باب طنزهای سیاسی را هم باز کرده تا حال و هوایی متفاوت به فضای این روزهای نمایشهای عروسکی بدهد. حالا او با همین طنازیها و دابسمشهای شیرینش توانسته در فضای مجازی گل کرده و طرفدار پیدا کند. البته هنرنمایی خالق و عروسکگردان لقمه به اینجا ختم نمیشود و او پیشتر هم هنر خود را به شکلهای مختلف به نمایش گذاشته بود. محمد لقمانیان در کارنامه کاریاش عروسکگردانی کاراکتر «فامیل دور» در مجموعه دوستداشتنی «کلاه قرمزی» با حرکتهای متفاوت و بعد هم صداپیشگی کاراکتر «بچه فامیل دور» را ثبت کرده است. خودش میگوید: «لقمه کودک درون من است و هدفم فقط نشاندن لبخند بر لبان مردم است. کار من مسخره کردن یا توهین به دیگران نیست. کار ما چیزی شبیه به هنر کاریکاتور است». البته او علاوه بر این فعالیتهای هنریاش این روزها در سریال «سوریخ» که از شبکه سلامت تلویزیون در حال پخش است بهعنوان نقش اصلی فیلم بازی میکند. همه اینها بهانهای بهدست ما داده تا سراغ او برویم و احوالات این روزهایش را جویا شویم.
چه شد فکر ساخت لقمه و بازی با آن به ذهن شما خطور کرد؟
ماجرای لقمه از جایی شروع شد که من و دوستم علی اعتصامیفر به بازار عبدلآباد رفتیم و یک عروسک وارداتی خریدیم. با کمک همسرم با این عروسک که سرآشپز بود یک آهنگ دابسمش ضبط و در اینستاگرام منتشر کردیم. استقبال و بازدید زیادی از این فیلم شد. دوست خوبم محمد بحرانی (عروسکگردان جنابخان) این ایده را داد که بهصورت جدی کار دابسمش در فضای مجازی را دنبال کنم. خلاصه ما به این نتیجه رسیدیم که یک عروسک جدید و ایرانی برای آن طراحی کنیم. برای طراحی آن خانم نیلوفر برومند که تصویرسازی میکنند، طرح را شبیه به خودم زدند و خانم منیر مولویزاده هم آن را ساختند. یک نکته درباره کار لقمه باید عرض کنم که کار لقمه مسخره کردن نیست. دابسمش کار سرگرم کنندهای است که قرار نیست کسی را مسخره کند، بلکه تنها یک لحظه را به تصویر میکشد. چهره عروسک من شباهت زیادی به خودم دارد و به نوعی کودک دورن من است. حتی اسم لقمه هم از فامیلی من گرفته شده است. هم در دوران مدرسه و هم خانم مرضیه برومند سر فیلم «مدرسه موشها 2» مرا لقمه صدا میزدند و این اسم هم خیلی دور از شخصیت و اسم من نیست. لقمه خودش صدای خاص و مشخصی ندارد، او صدای همه مردم است و جای همه هست و میخواهد دیگران را شاد کند.
مدتی است لقمه کار جدید ارائه نمیدهد. از ادامه کار عروسک لقمه شو برای ما بگویید.
ما لقمه را ادامه میدهیم. البته در چندماه اخیر اتفاقات ناخوشایندی در جامعه رخ داد و مردم شرایط روحی مناسبی نداشتند. اغلب اندوهگین بودند. چون تولیدات ما یک محصول طنز است، گاها مردم تمایل و آمادگی برای تماشای کلیپهای طنز چه در فضای مجازی و چه در رسانههای دیگر را ندارند. ما هم برای ابراز همدردی با مردم دست نگه داشتیم و کار تازهای ارائه نکردیم. امیدوارم حال جامعه و روحیه مردم بهتر شود. ما هم برای خوب شدن حال مردم هر کاری از دستمان ساخته باشد انجام خواهیم داد. تا عید به همین شکل ادامه میدهیم به امید خدا و به احتمال زیاد تا چند ماه آینده قرار است اتفاقات جدیدی برای لقمه بیفتد. پیشبینی شده است که یکسری کاراکترهای جدید بهصورت ثابت به آن اضافه شود و ما بتوانیم با این کاراکترها لقمه را پیش ببریم. به هر حال در این ۲سال و نیم که با لقمه کار میکنم نقاط قوت و ضعفی داشتیم. گاهی خودم مشغول کار دیگری میشدم. گاهی هم ایده جذاب و بهروزی نداشتیم. کار لقمه دابسمش است و هر صدایی که معروف شده باشد را میگوید. البته به ندرت برخی جاها یا خودم یا دوستان به جای لقمه صحبت کردهایم.
باتوجه شرایط کنونی جامعه و شرایط اجتماعی حال حاضر، لقمه چقدر خودش را مکلف به بیان مشکلات مردم و دغدغههای آنها با زبان هنر میداند؟
بستگی به شرایط دارد. یک زمانی شما دوست دارید صرف شاد کردن مردم کاری را تولید کنید و گاهی هم با توجه شرایط میخواهید نقد یا موضوعی را مطرح کنید. البته من خودم را ملزم به این کار نمیدانم و نخواستم که مفاهیمی را حتما به دیگران دیکته کنم. دغدغه این را نداشتم که حتما کسی را نقد کنم. دوست دارم آزاد باشم و هر ایدهای که به صلاح مردم، خودم و مناسب با شرایط جامعه است ارائه بدهم. دوست دارم هر کسی که به صفحه اینستاگرام ما میآید برای لحظاتی شاد شود.
از بازخوردهای مردم بگویید و حتی نقدها؟
خداراشکر لقمه شو در فضای مجازی دیده شد و جا افتاد. گاهی مردم ما را در خیابان یا مراسمی میبینند، عکسالعمل نشان میدهند و از لقمه میگویند. در کل از پیامهایی که یا در فضای مجازی منتشر میشود یا حضوری به من میگویند متوجه شدم که مردم لقمه را با این شکل و شمایل و کارهایش میبینند و اغلب هم دوستش دارند. خاطرم هست فردی به من زنگ زد و گفت که پدرش مدتها بیمار و غمگین بوده و با دیدن ویدئوهای لقمه روحیهاش عوض شده و میخندد. خیلی خوشحال شدم. از شنیدن خبر شاد شدن بچههای زلزلهزده کرمانشاه با این دابسمشها هم حس خوبی به من دست داد. البته افرادی هم هستند که انتقاد میکنند و از ما میخواهند مثلا خط فکری خاصی را دنبال کنیم یا وارد بحثهای سیاسی شویم که من شخصا موافق این خواسته نیستم. ترجیح میدهم افکار و اندیشههای شخصی خودم را به واسطه لقمه شو به کسی دیکته نکرده یا خط فکری خاصی را تبلیغ نکنم. فقط دوست دارم کسی که به صفحه اینستاگرام من میآید برای لحظاتی حالش خوب شود و فارغ از هر دغدغه بخندد.
اگر اجازه بدید کمی وارد بحثهای مالی و تبلیغاتی شویم. این روزها هر برنامه مجازیای که خوب دیده میشود بهدنبال خود توان تبلیغاتی هم میآورد. چقدر در تولید محتوای لقمه شو بهدنبال جنبههای تبلیغاتی و درآمد بودید؟
هر آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. این حکایت لقمه است. صادقانه عرض میکنم که من با ساخت این عروسک و شروع فعالیت آن قصد تجارت و تبلیغ نداشتم. هدف اول و اصلی من شاد کردن مردم بود. قصدم عوض کردن روحیه آنها و نشاندن لبخند بر لبانشان بود. البته منکر این موضوع نیستم که هنرمندان باید به فکر تبلیغ و درآمدزایی باشند. من شخصا مخالف این نظریه هستم که میگویند نباید هنر را وارد مقوله تجارت کرد. البته خیلی از افرادی از همان اول با هدف کسب درآمد در هنرشان به این سمت میآیند، اغلب برای درآمدزایی عجله میکنند و متأسفانه در این مسیر شکست میخورند. ولی من از اول قصدم این نبود و کارم را دلی شروع کردم و وقتی مقبولیت نسبی میان مردم پیدا کردم کمکم با کمک تهیهکننده، لقمه را وارد بیزینس کردیم و تبلیغات گرفتیم. به هرحال برای تولید حتی 30ثانیه فیلم هم ما نیاز به صداگذاری، تدوین و دیگر عوامل تولید داریم. برای تامین هزینه دستمزد این عوامل هم که شده باید به فکر کسب درآمد و جذب آگهی باشیم و این در همه دنیا مرسوم است.
راستی از کلاه قرمزی چه خبر؟ امسال نوروز پخش میشود؟
واقعیت چند سالی است که در ماههای منتهی به نوروز ما بلاتکلیف میمانیم که آیا کلاه قرمزی ساخته میشود یا نه؟ هماکنون هم که با شما صحبت میکنم هنوز خبر قطعی از تولید این مجموعه ندارم. البته امیدوارم که ساخته شود. گرچه مشغول بازی در یک سریال هستم اما با عوامل فیلم هم به توافق رسیدیم که درصورت تولید مجدد کلاه قرمزی، به طور موقت کارم را تعطیل کنم.
چطور در مجموعه کلاه قرمزی هم صداپیشه و هم عروسکگردان هستید؟ سخت نیست؟
من مدتی عروسکگردان فامیل دور بودم. وقتی بچه فامیل دور به مجموعه کلاه قرمزی اضافه شد بهعنوان صداپیشه بچه فامیل دور مشغول بهکار شدم. همین فعالیت جدید موجب شد با یکی از دوستان بهصورت نوبتی عروسکگردانی فامیل دور را به عهده بگیریم.
حالا که صحبت از سختی کار شد بد نیست به سختی بازیگری همزمان با عروسکگردانی لقمه هم اشاره کنید.
درباره سختی کار هم باید عرض کنم که در کل کار یک عروسکگردان سخت است و باید همزمان از هر دو نیمکره مغزش برای تکان دادن دست و دهان عروسک استفاده کند. حالا این سختی در لقمه دوچندان میشود. یک عروسکگردان در این حالت مجبور است با یک دست دهان عروسک و حالتهای آن را اجرا و با دست دیگر دست عروسک را هدایت کند. در همه حال هم خودش باید بهعنوان بازیگر نقش مقابل عروسک، بازی کرده و عکسالعمل نشان بدهد. واقعا کار لقمه کار سختی است اما به لطف خدا و دلگرمی مردم این کار را پیش میبرم.
از فعالیت جدید خودتان بگویید. این روزها شما را در قاب تلویزیون در یک مجموعه نمایشی به نام سوریخ میبینیم. چه شد بعد سالها فعالیت در عرصه عروسکگردانی، سمت بازیگری آمدهاید؟ ایده سوریخ جالب بود یا خواستید خودتان را محک بزنید؟
من تحصیلات مرتبط با بازیگری دارم و از بازیگری در تئاتر فعالیتهای هنریام را شروع کردم. دوران دانشجویی هم، بازیگری و صداپیشگی و عروسکگردانی را با هم پیش میبردم. تسلط و شناخت در بازیگری داشتم و علاقهمند بودم این رشته هنری را هم کمی جدیتر دنبال کرده و تجربه کسب کنم. از طرفی تهیهکننده این کار هم آقای مهران رسام بودند و من دوست داشتم با او و تیم خوبش همکاری کنم. دلیل دیگر بازی من در این سریال این بود که نخستین بار بود که شخصیت اصلی را بازی میکردم. خلاصه همه جوانب کار را بررسی و قبول کردم. البته تجربه جدید و خوبی برای خود من بود. این موضوع را عمیقا درک کردم که بازیگری خیلی هم ساده نیست. جلوی دوربین کار کردن کار سختی است و صبر و حوصله میخواهد. از طرفی رفتن مقابل دوربین تلویزیون و معروف شدن مسئولیت آدم را سنگین میکند. البته داخل پرانتز عرض کنم که اینجا محبوبیت را مطرح نمیکنم چون هر فرد معروفی لزوما محبوب نیست. اما معروف شدن مسئولیت دارد و دیگر فرد نمیتواند هر کاری کند و یا هر حرفی را بزند و باید بیشتر مراقب رفتارش در اجتماع باشد.
خودتان میان عروسکگردانی، صداپیشگی و بازیگری کدام را بیشتر میپسندید؟
عروسکگردانی و صداپیشگی عشق و علاقه من است و دوست دارم این رشته را بهصورت جدی ادامه دهم. در این زمینه افقهای زیادی برای خودم میبینم و علاقهمندم تجربههای بیشتری کسب کنم. بازیگری یا کارگردانی تئاتر، شغل اصلی من نیستند اما از آنها هم دور نیستم. اگر شرایطش فراهم شود آنها را هم تجربه میکنم.
شما کارشناس تئاتر عروسکی و کارشناس ارشد رشته تئاتر هستید و با تحصیلات آکادمیک و تخصص وارد این رشته شده و دست به خلاقیت زدهاید. برای کسانی که علاقهمند به این رشتهاند چه پیشنهادی دارید؟
تحصیلات آکادمیک و کسب تجربه رمز موفقیت هر هنرمندی است. هماکنون شما میبینید که در فضای مجازی افرادی بهصورت آماتور اقدام به تولید کلیپهای طنز یا تبلیغاتی میکنند که شاید در شروع موفق باشند اما برای ادامه کار با مشکل روبهرو میشوند. زیرا اغلب از پایه سواد، آگاهی و تجربه را کسب نکردهاند و نمیتوانند به خوبی مسیر را ادامه دهند. همین عروسک لقمه به همین سادگی ساخته نشد. حتی خود من که تحصیلات این رشته را داشتم از همکارانم کمک گرفتم. برای این کار باید با علم عروسکگردانی، کارگردانی طنز، فیلمبرداری و رشتههای مرتبط با آن آشنا باشی.
صحبت آخر
دوست دارم بهعنوان سخن آخر از جایگاه هنرهای عروسکی صحبت کنم. باتوجه به اینکه مردم کمتر عروسکگردانها و صداپیشهها را میبینند و میشناسند دوست دارم یادی از آنها کنم. حضور لقمه باعث شده من بتوانم این فرهنگ را نشان دهم که کسانی پشت این عروسکها هستند و اتفاقا کار سختی را هم انجام میدهند. البته واقعیت شغل ما این است که خیلی دیده نشویم. خاطرم هست روز تشییع پیکر مرحوم خانم دنیا فنیزاده که سالها عروسکگردان کلاه قرمزی بود، اکثر آدمها تعجب میکردند و او را نمیشناختند. کسی که لقب «مادر کلاه قرمزی» را هم گرفت. حتی خیلیها فکر میکنند همان کسی که جای عروسک صحبت میکند، پایین نشسته و عروسک را هدایت میکند، اما در واقعیت اینطور نیست، محل قرار گرفتن صداپیشه و عروسکگردان در کار از یکدیگر جداست.
کار یک عروسکگردان سخت است و باید همزمان از هر دو نیمکره مغزش برای تکان دادن دست و دهان عروسک استفاده کند. حالا این سختی در لقمه دوچندان میشود
ماجرای جالب حضور در کلاه قرمزی
لقمانیان علاقه زیادی برای همکاری با ایرج طهماسب داشت و این علاقهاش را در یک همایش عروسکی که در دانشگاه هنرهای زیبا برگزار شده بود، مستقیم به کارگردان مجموعه کلاه قرمزی ابراز میکند. خودش میگوید: «در آن همایش آقای طهماسب شماره مرا گرفت و گفت اگر لازم شد با شما تماس میگیریم. ماهها گذشت و من شبانهروز منتظر آن تماس بودم. بالاخره یک روز از دفترشان زنگ زدند و برای تست عروسکگردانی دعوتم کردند. در جلسهای که آقایان طهماسب و جبلی حضور داشتند رفتم و با یکی از عروسکهای مجموعه کلاه قرمزی بهصورت بداهه کاری را اجرا کردم و خوشبختانه مورد اسقبال آنها قرار گرفت. سیستم آقای طهماسب به شکلی است که در میانه تمرین، خانم محبوب با پلاستیک میآید و از عروسک جدیدی پردهبرداری میکند. یک روز «فامیل دور» و «ببعی» از کیسه درآمدند! در این شرایط کار اینطور نیست که بگویند کدامیک از شما عروسک را حرکت میدهد و کدام صحبت میکند. بلکه همه هم عروسک را حرکت میدهند، هم جای آن صحبت میکنند تا به ایده نهایی برسیم. اما نخستین نفر من بودم که فامیل دور را برداشتم، چون کلا آدمهای سیبیلو و پیر را خیلی دوست دارم! بهادر مالکی هم جای عروسک صحبت کرد و صدای او روی فامیل دور نشست».
شیپور مجموعه شهر موشها
این عروسکگردان جوان در مجموعه عروسکی شهرموشهای 2 هم هنرنمایی کرده است. خودش درباره این حضور میگوید: «زمان شهر موشها ۲ که برای عروسکگردانی شیپور رفته بودم، اتفاق جالبی افتاد. من اول عروسکگردان آقای معلم بودم و این کار هم نخستین تجربه سینمایی من بود و میخواستم برای نخستین بار عروسک را در یک پلان سینمایی حرکت دهم، فقط میدانستم که فیلم برای پرده سینماست و عروسک هم نباید خیلی حرکت زیادی داشته باشد. در پلانی که میخواستیم بگیریم، معلم قرار بود زمانیکه بچهها خودشان را معرفی میکنند، به آنها نگاه کند. نخستین بار را گرفتیم که خانم برومند کات دادند که «لقمه درست حرکت کن و باید سر عروسک را پایینتر بگیری». بار دوم انجام دادیم، باز هم کات دادند. این کات دادنها تا جایی ادامه پیدا کرد که من هم اعتماد به نفس خودم را از دست داده بودم. بعد از آن یکی دیگر از دوستان برای عروسکگردانی معلم آمد، خانم برومند هم گفتند که چون دست من تیز است، عروسکی مانند شیپور برایم بهتر است، مانند فامیل دور که او هم تیز حرکت میکند».
کوتاه از لقمانیان
محمد لقمانیان فروردین سال ۱۳۶۳ از کودکی به تئاتر گرایش پیدا کرد و در مقطع پنجم دبستان، جایزه برتر بازیگری تئاتر دانشآموزی را کسب کرد. بعد از گرفتن دیپلم ریاضی بهخاطر علاقهاش به هنر و بازیگری در سال ۱۳۸۲ در رشته تئاتر کنکور داد و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران قبول شد. در دوران دانشجویی تئاتر عروسکی را تجربه کرد و در جشنوارههای دانشجویی تقدیر شد. در همان زمان با مریم سعادت آشنا شد و در تئاتر «کنسرت حشرات» حضور یافت و به برنامههای تلویزیونی راه پیدا کرد. پس از آن در چند برنامه و سریال عروسکی حضور پیدا کرد تا اینکه در سال ۱۳۸۹ همکاری خود را با مجموعه کلاه قرمزی به کارگردانی ایرج طهماسب و حمید جبلی با عروسکگردانی فامیل دور و صداپیشگی کاراکتر بچه فامیل دور آغاز کرد. او که عضو انجمن نمایشهای عروسکی است در این زمینه تدریس هم میکند. همچنین صداپیشگی شاهد در انیمیشن «شکرستان» و عروسکگردانی در «مجموعه عروسکی شکرستان» از دیگر فعالیتهای اوست. به اینها هنرنمایی او در مدرسه موش ها2 را هم باید اضافه کرد. او این روزها در سریال سوریخ بهعنوان بازیگر نقش اول بازی میکند. سریالی که با هدف آگاهیبخشی در حوزه سلامت و خانواده ساخته شده است.