رسانهها در مسیر روزنامه نگاری دولتی
تحلیل محتوای 20 روزنامه و 4خبرگزاری از پوشش خبری حوادث آبانماه و بعد از افزایش قیمت بنزین از سوی انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران منتشر شد
مهدیه تقوی راد- خبرنگار
رویکرد رسانهها به وقایع و پیامدهای افزایش قیمت بنزین چه بوده است؟ رسانهها اعتراضات پس از افزایش قیمت بنزین را چقدر به رسمیت شناختهاند؟ و چه اسمی روی واکنش مردم گذاشتهاند؟ رویکرد کارشناسی رسانهها بهخود مقوله افزایش قیمت بنزین چه بوده است؟ رسانهها در پوشش رسانهای اعتراضات چقدر «نزدیک» به حوادث بودهاند؟ و رسانهها در پوشش حوادث آبانماه چقدر بازتاب صدای مردم بودهاند؟
انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران در پژوهشی ویژه که از سوی شیده لالمی، روزنامهنگار و با همراهی ناصرپور رضا، مهدی نوروز و مطهره خردمندان صورت گرفته، بهدنبال پاسخ به این سؤالات رفته است؛ تحقیقی که با روش تحلیل محتوا انجام شده و طی آن عملکرد 20روزنامه سراسری و 4خبرگزاری در پوشش خبری حوادث و اعتراضات پس از افزایش قیمت بنزین در آبان98 مورد بررسی قرار گرفته است. بازه زمانی مورد بررسی این تحقیق 25آبان یعنی نخستین روز کاری (روزنامهها) پس از افزایش قیمت بنزین تا پایان روز پنجم دیماه امسال یعنی یک روز پس از برگزاری راهپیمایی در تهران را شامل میشود. لالمی و همکاران او در این پژوهش 2هزار و 617مطلب با موضوع سهمیهبندی و افزایش قیمت بنزین و رویدادهای وابسته به آن را بررسی و تحلیل محتوا کردهاند.
روز گذشته در جریان برگزاری جلسه مجمع عمومی انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران، لالمی بخشهایی از این پژوهش را که نتایج آن بسیار مهم است، ارائه داد. او گفت: «درخصوص پوشش حوادث آبانماه در بین روزنامهها، همشهری با 176مطلب در جایگاه نخست این ردهبندی قرار دارد و روزنامههای ایران، کیهان و دنیای اقتصاد بهترتیب در ردههای دوم تا چهارم قرار دارند و کمترین مطلب در این خصوص مربوط به روزنامههای حمایت، شهروند و فرهیختگان بوده است. همچنین روزنامههای همشهری و ایران از نظر ادبیات و جهتگیریها به مسائل مردم و موضوعات اجتماعی پرداختهاند ولی جریان اطلاعرسانی عمدتا به سمت حمایت از دولت بوده و گفتمان در اینسو برجسته شده است.»
لالمی که خود از روزنامهنگاران باسابقه اجتماعی است، در ادامه گفت: «براساس دادههای این پژوهش 50درصد کل محتوای مربوط به افزایش قیمت بنزین و تبعات و حوادث آن در رسانهها مربوط به همین 4روزنامه (همشهری، ایران، کیهان و دنیای اقتصاد) است. برخی روزنامهها فعالیت محدود داشتند و برخی روزانه در حد یک یا 2خبر موضوع را پوشش دادند، البته فعالیت سایر رسانه ها هم به این معنی نیست که عملکرد مطلوبی داشتند اما دستکم منفعل نبودند.»
لالمی درخصوص فعالیت خبرگزاریها در مسئله افزایش قیمت بنزین و تبعات بعدی آن در جامعه نیز گفت: «میزان تولید مطالب خبرگزاری فارس درخصوص مسئله بنزین بسیار بالا بوده و فرایند تولید اخبار در این خبرگزاری شدت و سرعت زیادی داشته است. بهعنوان نمونه، در روزها و ساعتهایی که ما اخبار مرتبط با این مسئله را در خبرگزاری فارس نمونهگیری و کدگذاری کردیم، متوجه این نکته شدیم که در بعضی ساعت ها به ازای هر 2دقیقه، 2خبر منتشر شده و بخش زیادی از خبرنگاران و بخش استانی این خبرگزاری درگیر تولید بستههای خبری بودهاند. همچنین پوشش خبری لحظه به لحظه فارس از این رویداد کاملا ملموس بوده و تعداد خبرهای این خبرگزاری تفاوت معناداری با سایر خبرگزاریها دارد.»
این پژوهشگر درخصوص نحوه انتشار اخبار در روز آخری که پژوهش انجام شده (5دی)، گفت: «راهپیمایی استانها در روزهای قبل از راهپیمایی تهران بوده و روزنامهها و خبرگزاریها اخبار آن را پوشش داده بودند و راهپیمایی تهران نقطه پایانی بر این مسئله بود که در این روز منحنی خبرهای خبرگزاریها به سمت پایین و منحنی اخبار روزنامهها به سمت بالا میل پیدا کرد، چراکه روزنامهها کارهای تحلیلی خود را بعد از راهپیمایی تهران شروع کردند.»
این روزنامهنگار با طرح این پرسش که «مسئله بنزین و حواشی مربوط به آن چگونه در رسانهها برجستهسازی شده است؟» گفت: «روزنامههای ایران، جوان، صبح نو، کیهان و اعتماد بیشترین تیترهای یک مربوط به بنزین را داشتند و مابقی روزنامهها بهصورت پراکنده این کار را انجام داده بودند، ضمن اینکه روزنامههای شهروند، حمایت و فرهیختگان کمترین تیتر را در این زمینه داشتند. بیشتر روزنامهها در انتخاب تیتر یک تصمیم گیری استراتژیک برای پوشش بحران در این زمینه نداشتند و بخش عمدهای از تیترهای آنها به نقل قول از شخصیتهای سیاسی و افرادی اختصاص داشته است که در نهادهای رسمی بودند.»
نقش کمرنگ کارشناسان اجتماعی در پوشش خبری حوادث بنزین
لالمی گفت: نقش جامعهشناسان، حقوقدانان و اقتصاددانان در تیترهای روزنامهها بسیار کم بوده است. به گفته این پژوهشگر، برجستهسازی 65درصد موضوعات مرتبط به حوادث آبان و افزایش قیمت بنزین در صفحات داخلی، 15درصد در صفحات اول و 20درصد در هر دو صفحه، صورت گرفته است.
انتشار بدون منبع مطالب، موضوع دیگری است که در این پژوهش به آن پرداخته شده است.
به گفته لالمی، 70درصد مطالبی که در این بازه زمانی منتشر شده، بدون ذکر منبع صورت گرفته و فقط گردآوری مطالب بوده است. او گفت تعداد بیشتری از مطالب مرتبط با حوادث بنزین در روزنامه های اصلاح طلب بدون ذکر نام و نشانی از نویسندگانشان منتشر شده است. «در روزنامههای اصولگرا مطالب مربوط به حوادث و اعتراضات و موضوعات مربوط به آن با عکس و اسم منتشر شده اما در روزنامههای اصلاحطلب بنا به دلایل نامشخصی کمتر منبعی به چشم میخورد. باید در این زمینه تحقیق شود که چه اتفاقی افتاده است. زمانی که تحریریه مطلبی را تولید کرده است ولی نامی کنار آن منتشر نشده، آیا مطلب سانسور شده است؟ و یا نویسنده آن چیزی را که میخواسته بنویسد، نتوانسته تحریر کند؟ این موضوع بخشی از مسئله سانسور را به ما نشان میدهد.» او ادامه داد: «آنچه در بررسی این رسانهها مشاهده میشود، این است که بخش عمدهای از مطالب منتشرشده مربوط به خبرهای کوتاه است و سهم گزارشهای میدانی و عکس در موضوعی که خبرنگارها و عکاسها باید مستقیم به آن ورود پیدا میکردند، بسیار ناچیز است. بررسیها نشان میدهد تنها 27گزارش در این مورد کار شده است.»
لالمی گفت: «39درصد مطالب روزنامهها و خبرگزاریها در این مدت مربوط به افزایش نرخ بنزین، 14درصد مربوط به اغتشاشات و آشوبها، 13درصد مرتبط با جلوگیری از تورم و کنترل قیمتها و 8درصد هم به اعتراضات مردمی اختصاص داشته است. درخصوص کشتهشدگان هم فراوانی معناداری در پژوهش مشاهده نشده؛ چراکه رقم پایینی را شامل میشد اما در مورد بازداشتشدگان 3درصد اخبار در کل رسانهها این مسئله را بازتاب دادند. همچنین آن چیزی که درخصوص اخبار کشتهشدگان به چشم میخورد، مربوط به نهادهای نظامی بوده و خبر کشتهشدگان مردمی بهندرت و در آخرین پاراگرافها مورد اشاره قرار گرفته است.»
عکس؛ حلقه مفقوده گرانشدن بنزین
این پژوهشگر با بیان اینکه در حوادث اجتماعی و سیاسی، عکس و عکاسها نقش مهمی دارند، گفت: «در مورد ماجرای بنزین باید بررسی شود چرا عکاسان در میدان نبودند. یافتههای پژوهشی ما نشان میدهد که اگرچه 39درصد مطالب مرتبط با گرانشدن بنزین و حواشی مربوط به آن با عکس کار شده اما 80درصد این عکسها ربطی به موضوع نداشته و یا عکسهای آرشیوی و عکس شخصیتها بوده است.»
او همچنین در بخش دیگری از صحبتهای خود به بررسی «رویکرد رسانهها» که در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته، پرداخت و گفت: «در پوشش رسانهای حوادث آبان حمایت از حاکمیت گفتمان غالب با 26درصد فراوانی در نشریات و خبرگزاریها بوده و انتقاد از دولت 23درصد اخبار را در رسانهها بهخود اختصاص داده است. همچنین مسئله مردم که موضوع اصلی گرانشدن بنزین هستند، فقط 9درصد گفتمان رویکرد حاکم را در رسانهها تشکیل داده است.» لالمی ادامه داد: «انتقاد از دولت در رسانههای اصلاحطلب و اصولگرا اختلاف زیادی نسبت به یکدیگر ندارند اما رسانههای اصلاحطلب 14درصد و اصولگرا 6درصد از مردم در این ماجرا حمایت کردهاند. همچنین 73درصد رویکرد مطبوعات به اعتراضات در قالب آشوب و تخریب بوده و تنها 26درصد اعتراضات را به رسمیت شناختهاند.»
پرداختن به حق اعتراضات و نه خود اعتراضات موضوع دیگری بود که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. براساس این پژوهش روزنامههای اعتماد، ایران و همشهری و خبرگزاریهای ایسنا و ایرنا از حق اعتراض مردم در این زمینه گزارش و خبر تهیه کردهاند.
لالمی درخصوص جهتگیری رسانهها نسبت به مسئله افزایش قیمت بنزین گفت: «در کل مطالب 18درصد نگاه مثبت، 20درصد نگاه انتقادی و 5درصد نگاه منفی به این موضوع (افزایش قیمت بنزین) دیده میشود.»
این پژوهشگر گفت: «در بازه مورد بررسی این تحقیق 78درصد صدایی که از سوی رسانهها شنیده شد، صدای نهادهای رسمی و 22درصد صدای نهادهای غیررسمی است و این مسئله نشان میدهد که ما در اتفاقی که کاملا عواید اجتماعی داشته، کاملا به سمت روزنامهنگاری دولتی حرکت کردهایم و فقط سخنگوی دولت و حاکمیت بودهایم و از ابعاد اجتماعی و بخش اصلی ماجرا که مردم هستند و باید به آنها توجه کنیم، خیلی فاصله داریم و نتوانستهایم نقشی ایفا کنیم.» او ادامه داد: «روزنامه همشهری از روزنامههایی است که بیشترین نگاه اجتماعی را به مسئله گرانشدن بنزین داشته و در اخبار و گزارشهای خود 13درصد از مردم حمایت کرده و رویکرد انتقادی این روزنامه نسبت به دولت29درصد بوده است. در روزنامه ایران نیز 31درصد مطالب در ارتباط با حمایت از دولت و 22درصد حمایت از مردم و مطالبات آنها بوده است.»