شهر در اندوه سقوط
کارشناسان از وضعیت تابآوری شهر تهران میگویند
حامد فوقانی _ خبرنگار
تهران در اندوه است. مثل همه ایران. گویی همراه هواپیمای اوکراینی، تمام شهروندان به ناگهان سقوط کردهاند. بهت و اندوه دست از سر ما بر نمیدارد.11 روز است که تهران جامه سیاه به تن کردهاست. به همراه آن تمام شهرهای کشور نیز رخت عزا به تن کردهاند. از 13دیماه تاکنون این شهر هر روز غمی بزرگ را بر دوش کشیدهاست. بعد از شهادت سردار سلیمانی، سقوط هواپیمای اوکراینی، تهران و همه کشور را سیاهپوش کرد. در تمام این روزها نیز مدیریت شهری بیلبوردها و تابلوهای مختلف شهری را به اطلاع رسانی و همدردی به این 2 اتفاق نشان داد. حالا بعد از گذشت 11 روز تهران و بسیاری از شهرهای کشور در بهت سوگهای پیاپی نشستهاند.
شهرهای کشور روزگار عجیبی را پشت سر میگذارند؛ بهت اجتماعی همهجا را فرا گرفته و مردم ماندهاند چه مرهمی میتواند بر دل بگذارند تا کمی از اندوههای فراوان روزهای اخیرشان بکاهد. داغ ترور سردار حاج قاسم سلیمانی و شهادتش از یکسو و حوادث تلخ دیگر مثل کشته شدن بیش از 60عزادار کرمانی، حادثه هواپیمای اوکراینی، سقوط اتوبوس در سوادکوه، سیل در سیستان و بلوچستان و جان سپردن عدهای دیگر از هموطنان از سوی دیگر، شوکهای بزرگی را به جامعه وارد کرده است. مردم با نگرانی اخبار را دنبال میکنند که مبادا حادثهای دیگر رخ داده باشد و زخمی دیگر بر زخمهای این چند وقتشان اضافه کند. خیلیها این روزها میگویند دیگر تاب شنیدن خبر حوادث بد را نداریم. حال سؤال اینجاست چقدر جامعه ایرانی و در این میان تهرانیها بهعنوان ساکنان پایتخت کشور در برابر اتفاقاتی که به وقوع پیوسته است، تابآور هستند؟ شهروندان در فاصلهای کوتاه شاهد برافراشته شدن پرچمها و المانهای سیاهرنگ و تغییر زود به زود اشعار و پیامهایی با قالب سوگواری بودهاند و اکنون در شرایطی قرار گرفتهاند که بدون شک تاب نشستن زخمی دیگر بر سرزمین و هموطن و همنوع خود را ندارند. البته که باید شهر تمامقد در برابر رشادتهای سرداران و سربازان ادای دین کند و به احترام جانباختگان اخیر ازجمله جانباختگان حادثه هواپیمای اوکراینی، برنامههایی برگزار شود اما آیا شهر و شهروندانش آنقدر توانشان بالا رفته که با رخداد چند حادثه تلخ پشت سرهم، جامعه تاب بیاورد، راهش را گم نکند؛ موضوعی که اگر جدی گرفته نشود میتواند سبب بروز اتفاقاتی شود که آسیبش به همه میرسد. شهر، موجودی زنده است که برای بازتوانی آن پس از چنین حوادثی باید اقدامات لازم نیز انجام شود تا پویا بماند. اینکه مدیریت شهری، نهادهای مرتبط با حوزههای اجتماعی و نهادهای اجرایی و پشتیبان مثل وزارتهای ارشاد، آموزش و پرورش، سازمان بهزیستی، رسانهها و... چه اقدامی باید انجام دهند تا تابآوری اجتماعی افزایش یابد، سؤالی است که از چند کارشناس پرسیدهایم.
امروز سرمایه اجتماعی بهدلیل عدماعتماد افول پیدا کرده است
از مرحله چهارم غفلت نکنیم
رامین رادنیا، کارشناس مدیریت بحران و استاد علوم ارتباطات
مشخصه یک جامعه سالم این است که نشاط و شادابی لازم را داشته باشد؛ موضوعی که در تاریخ ایران دیده میشود و هرگاه جامعه نشاط بیشتری داشته، در برابر حوادث گوناگون هم بیشتر تاب آورده است. برنامههای مناسبتی که ریشه تاریخی دارد نیز نشان میدهد، اغلب برای غلبه بر تلخیهای روزگار به اجرا درمیآمد تا جامعه پویایی و حیات خود را به بهترین شکل ممکن حفظ کند. بهطور نمونه یلدای خودمان برای غلبه بر سرما، طولانی بودن سیاهی شب و ضرر و زیانهایی که کشاورزان و دامپروران بهخاطر سرماهای غیرمنتظره متحمل میشدند، جشن گرفته میشود. چنین رخدادهایی امید به آینده را تقویت میکند. جالب اینکه با حداقل امکانات برگزار میشده است. در نوروز نیز همین مسئله به وضوع دیده میشود. با این اوصاف اما در جامعه فعلی ما، تا حدودی از این مقوله غفلت شده است. البته طی سالهای اخیر سعی شده تا موضوعات فرهنگی که میتواند به افزایش نشاط، امید و تابآوری اجتماعی کمک کند، پررنگتر شوند. اقدامات زیباسازی و برگزاری جشنوارهها از این دست موضوعات بهحساب میآید؛ با این حال میزان کارهای لازم کم است و روحیه شهروندی در وضعیت مناسبی قرار ندارد. برای این نهادهای عمومی در کنار شهرداری باید به ایفای نقش بپردازند. نیاز است تا آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تلویزیون و رسانه تولیدات بالا ببرند چراکه جامعه در شرایط سختی از نظر شهرنشینی، آلودگی هوا، ترافیک و اقتصاد قرار دارد. زمانی که همبستگی بالای جامعه در حوادث تلخی مانند زلزله، جنگها، درگیریها و سوانح اخیر نمایش داده میشود، باید برای حفظ این همبستگی راه برونرفت از وضعیت شکل گرفته را هم مدنظر قرار داد. در این راستا برنامهریزی لازم است تا شهر و شهروندانش به شرایط عادی بازگردند. جدا از برنامههای کلان، نقش نهادهای محلی و NGOها نیز بسیار مهم خواهد بود؛ مثلا در زلزلههای بزرگ ژاپن برای بچهها بلافاصله برنامههای ویژهای مثل مسابقات نقاشی، نمایشهای خیابانی و جشنهای محلی در دستور کار قرار میگیرد تا فضا ملتهب نشود و خانوادهها قدرت ترمیم و بازسازی را پیدا کنند. باید توجه کرد که مدیریت بحران 4مرحله اساسی دارد: 1.پیشگیری 2.آمادگی 3. پاسخدهی و مقابله 4. بازسازی و بازتوانی. بنابراین نباید از مرحله چهارم غافل شد؛ مرحلهای که باعث میشود تا اقدامات عبوری انجام شده و جامعهای که ازحالت نرمال و طبیعی خارج شده به شرایط پیشین بازگردد. این مرحله حتی تاب جامعه را در برابر حوادث احتمالی آینده افزایش میدهد.
حق شهروندی گم شده است
سولماز حسینیون، معمار و طراح شهری
تابآوری اجتماعی یک سرمایه اجتماعی است که از حس تعلق شهروندان به محیط زندگی نشأت میگیرد. امروز این سرمایه اجتماعی بهدلیل عدماعتماد اجتماعی افول پیدا کرده است. در تابآوری، مشکلات اقتصادی و فرهنگی اهمیت دارند، ولی اگر بخواهیم از منظر شهری به تابآوری نگاه کنیم، باید گفت در تصویرهای شهری ما یک مسئله مهم گم شده است و آن هم حق شهروندی است. چند دهه اخیر یکی از بزرگترین معضلات شهرهای ما نبود فضاهای عمومی باز و سبز بوده است. چنین کمبودهایی در شهرها باعث خشم، عصبانیت، افسردگی و رنج میان مردم میشود. ما در فرایند نوسازی شهرهایمان عملا وجود فضاهای باز و سبز را از دست دادیم. امروز تصور مدیران به جای ساختن پارکها، ساخت اتوبانهاست و کار به جایی رسیده است که خود مردم هم به جای فضاهای عمومی، ساخت مراکز تجاری را ترجیح میدهند و متأسفانه اساتیدی که درباره حق بر شهر شهروندان در دانشگاهها صحبت میکنند، امضایشان پای پروژههایی است که فضاهای عمومی را از شهروندان میگیرد. وضعیت طبیعت هم در شهرهای ما اسفناک است. متأسفانه مسئولان، کارشناسان و اساتید ما تصمیم گرفتند راه را اشتباه بروند. احیای عناصر طبیعی در شهرها مانند روددرهها و قناتها از بین رفته است. ما در شهرهایمان این عناصر طبیعی را به کانالهای آب و فاضلاب تبدیل کردیم. مردم شهر برای تابآوری نیاز مستقیم به ارتباط با طبیعت دارند.
شاخصهای تابآوری بسیار نگرانکننده است
علی گراوند، جامعهشناس
شهرهای ما ازجمله تهران دیگر توان تابآوری در برابر مشکلات را بیش از این ندارد. چون شاخصهای تابآوری در کشور بسیار نگرانکننده است. دلیل اصلیاش هم این است که سرمایههای اجتماعی مردم در حوزه اعتماد اجتماعی آسیب دیده است و من بعید میدانم بیشتر از این شهرها بتوانند تاب بیاورند. من شاخصهای واقعی تابآوری آینده شهرها را تیره و تار میبینم. ما فرصتی هم که این اواخر در حوزه سردار سلیمانی بهدست آورده بودیم، از دست دادیم. سردار سلیمانی یک فرصت ملی بود و مردم در صحنه حاضر شدند چون اعتقاد داشتند سردار سلیمانی برای ایران و کشور است و سرباز کشور است، ولی وقتی در حادثه هواپیمای اوکراینی بیصداقتی و پنهانکاری بهوجود آمد، سرمایه اجتماعی از بین رفت و تابآوری مردم کم شد. در شرایطی که شاخصهای تابآوری اجتماعی مردم مانند شغل، سلامت، امید به آینده، نشاط و... از قبل مخدوش بود. همین میشود که جامعه با کوچکترین اتفاقی تا بزرگترین اتفاق ازجمله مسئله بنزین، هواپیمای اوکراینی و... تابش تمام میشود، چون ما شرایط زیست سالم را برای شهروندان مهیا نکردیم. امروز در تهران حدود 50درصد شهروندان مستأجر هستند. به همین میزان شغل ندارند و بیکار هستند و الی آخر.