• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
شنبه 21 دی 1398
کد مطلب : 92510
+
-

تعلیق؛ محصول کره‌جنوبی

بونگ جون هو با فیلم انگل بزرگ‌ترین موفقیت سینمایی سال 2019 را رقم زد

تعلیق؛ محصول کره‌جنوبی

آل هرنر- ترجمه: آرش نهاوندی

بونگ جون هو در فیلم‌های خود کانال‌های فضلاب مملو از هیولاها، قطارهایی که خطوط آهن را زیر کولاک‌های سنگین پسا‌آخرالزمانی می‌پیمایند و کشتارگاه‌های لبریز از خون خوک‌های غول‌آسا را به تصویر کشیده است. اگر بخواهیم از نزدیک به فیلم‌های این کارگردان اهل کره‌جنوبی نگاه کنیم، می‌توانیم بگوییم که عملا همه فیلم‌های وی در یک لوکیشن فیلمبرداری شده‌اند. بونگ در این‌باره می‌گوید: در فیلم‌های من شما آدم‌ها را واقعا در پایین‌ترین مرتبه و بعضا در پست‌ترین مرتبه می‌بینید. او در ادامه در توضیح این مطلب می‌افزاید: شما مردم عادی را در شرایطی می‌بینید که دیگر نمی‌توانند رفتار انسانی از خود بروز دهند. آنها در وضعیتی قرار می‌گیرند که با ایشان مانند ارواح رفتار می‌شود. قهرمانان فیلم‌های بونگ جون هو، تمایل به زندگی در پای نردبان‌هایی دارند که بالا رفتن از آنها امکان‌پذیر نیست. افرادی که در رده‌های خیلی بالاتر این نردبان(کنایه از طبقات اجتماعی) زندگی می‌کنند، اما احمق‌های فاقد صلاحیتی هستند که کاملا بی‌توجه به تلاش‌های روزانه طبقه‌ای که در مرتبه‌ پایین‌تر از آنها قرار دارند و در اوج ناامیدی به‌سرمی‌برند، زندگی پرتجملی دارند. در واقع بونگ تمام عمر حرفه‌ای خود در سینما را به ترسیم و به تصویر کشیدن داستان‌ همین تلاش‌های طبقات کمتر برخوردار و فرودست جامعه اختصاص داده است. بونگ در آخرین فیلم خود انگل که یک فیلم تند انتقادی در ژانر کمدی سیاه اجتماعی هجو‌آمیز است، این مفهوم را در ابعاد جدیدی مطرح کرده است. هر چه کمتر از آنچه در فیلم می‌گذرد بدانید بهتر است. همه آنچه باید درباره این فیلم بدانید این است که فیلم انگل به‌طور تکان‌دهنده‌ای غیرقابل پیش‌بینی است. در این فیلم مانند حرکت سریع سوسک‌ها زیر تخته کف اتاق، به سرعت ژانرها تغییر می‌کنند. انگل، از جهاتی، هم یک کمدی و هم فیلمی است که دیدنش در خانه لرزه بر اندام می‌اندازد؛ هم فیلمی خانوادگی و هم فیلمی با موضوع دزدی است که دیدن صحنه‌های دزدی این فیلم به‌شدت ضربان قلب را بالا می‌برد. خبرنگاران و مسئولان امپایر در بورلی هیلز، جایی که شاید به‌خوبی بتوان اختلاف طبقاتی‌ای  را که در فیلم‌های بونگ جون هو به تصویر کشیده می‌شود، در ذهن مجسم کرد، خوشامد می‌گویند. در خیابانی که دورادورش را درختان نخل احاطه کرده‌ است، جایی در بیرون هتل، محل قرار ما با بونگ جون هو، برخی از اعضای جمعیت شصت‌هزار نفره بی‌خانمان‌های لس‌آنجلس جلوی خودروهای اسپرت افراد پولدار را می‌گیرند تا شاید حس ترحم در آنها پدید آید و پول‌های خرد ته جیبشان را کف دست این بیچارگان بگذارند. در یکی از اتاق‌های هتل که برای مصاحبه با بونگ جون هو در نظر گرفته شده تغییراتی انجام داده‌ایم تا از هر نظر با خانه تجملی مدرن نمایش داده‌شده در فیلم انگل شباهت داشته باشد. در آغاز فیلمبرداری، بونگ جون هو که شاداب و سرحال به‌نظر می‌رسد به شوخی و با حالتی از نگرانی تصنعی با اشاره تلویحی به راهرویی که در ساختمان نمایش داده‌شده در فیلم انگل وجود داشت و رازی مخوف در آن نهفته بود، گفت: آه آه، آیا سوراخی را که به طبقه پایین راه دارد بسته‌اید؟ دیدن این کارگردان پنجاه‌ساله با روحیه‌ای شوخ و شنگ زیا‌د هم تعجبی ندارد. آخرین شاهکار سینمایی او -فیلم انگل- بسیار از سوی منتقدان و تماشاگران سینما مورد تحسین و تمجید واقع شده است. این فیلم را می‌توان تا به امروز بزرگ‌ترین دستاورد وی دانست.

  استقبال کم‌نظیر در آمریکا
در ‌ماه می سال 2019 فیلم پارازیت به‌عنوان نخستین فیلم سینمای کره، جایزه نخل طلایی را از آن خود کرد. از آن زمان تاکنون این فیلم رکوردهای فروش یک فیلم خارجی‌زبان در آمریکا را شکسته است و انتظار می‌رود بیش از 20میلیون دلار در باکس آفیس آمریکا فروش کند. این فیلم همانگونه که پیش‌بینی می‌شد در کره‌جنوبی زادگاه بونگ جون هو هم توفانی برپا کرده. پیش‌تر هم در این کشور از فیلم‌های دیگر بونگ، مانند، «میزبان»(2006) و «خاطرات یک قتل»(2003)، استقبال کم‌نظیری شده بود و جایگاه هنری او را تا رده یک ستاره راک اند رول درکره‌جنوبی مدت‌ها قبل از ساخت فیلم انگل و حتی چندین سال قبل از بردن جایزه نخل طلایی کن، بالا برده بود. پس از ساخت «انگل» به فهرست طرفداران مشهور وی، اسامی زیادی اضافه شده و حتی طرفدارانش هشتگ «بونگ هیو» را در توییتر برایش ایجاد کرده‌اند. بونگ جون هو در حالی‌که غرق افکار خود به‌ نظر می‌رسد، می‌گوید: من انتظار نداشتم که فیلم اخیرم (انگل) این‌چنین مورد استقبال قرار بگیرد. تماشاگران، فیلم‌هایی که از طریق رسانه جاری نمایش داده می‌شوند، اغلب فیلم‌هایی نظیر انگل را نادیده نمی‌گیرند؛ فیلمی به زبان کره‌ای درباره نابرابری طبقاتی که در 12‌ماه اخیر در زمره فیلم‌های پربحث و جدل قرار گرفته. اما چطور این فیلم به زبان کره‌ای در تمام دنیا این چنین سر‌وصدا کرده است؟ بونگ جون هو چگونه درباره پیام و تصاویر مضطرب‌کننده فیلم‌ رؤیا‌پردازی کرده که هردوی این وجوه تا چندین روز پس از دیدن فیلم، ذهن مخاطب را به حال خود رها نمی‌کند؟ بونگ جون هو در حالی ‌که لبخندی بر لب دارد، می‌گوید: پاسخ بسیار ساده است؛ من با این فیلم زندگی کردم.

  داستان انگل به روایت یک معلم سرخانه
فیلم انگل به سادگی و با آرامش شروع می‌شود. خانواده کیم به سرپرستی کیم کی تائک(با بازی سونگ کانگ هو)، خانواده فقیری هستند که درآمد خود را از راه درست کردن جعبه‌های پیتزا کسب و در زیرزمین یک آپارتمان نکبتی زندگی می‌کنند. آنها در محیطی کثیف و آلوده زندگی می‌کنند و افرادی که در ساختمان آنها زندگی می‌کنند نگاهشان به این خانواده بهتر از نگاهی نیست که به سوسک‌های خانه‌شان دارند. بنابراین زمانی که شانس در خانه آنها را می‌زند و آنها را با خانواده ثروتمند پارک آشنا می‌کند که به یک معلم سرخانه برای فرزند ناز‌پرورده خود نیاز دارند، آنها به این نتیجه می‌رسند که باید از فرصتی که برایشان پیش آمده استفاده کنند. آنها نقشه‌ای طرح می‌کنند که بر مبنای آن اعضای خانواده کیم خواهد توانست به‌صورت خزنده وارد منزل خانواده پارک شود و به منابع مالی آنها دسترسی پیدا کند. در جریان فیلم یک سری دعواهای مضحک در می‌گیرد و یک سری اسرار تاریک برملا می‌شود و همه اینها بعدا منجر به بروز خشونت می‌شود. بونگ جون هو می‌تواند به‌خوبی یک سری از تجربیاتی که خود از سر گذرانده روایت کند. زمانی که او در اواخر دهه 1980 در دانشگاه یونسئی در سینچون، یکی از محلات سئول پایتخت کره‌جنوبی تحصیل می‌کرد، برای تامین هزینه‌های اضافی خود در خانه‌ای معلم سرخانه بود. جون هو در این‌باره می‌گوید: طبیعتا چنین کاری به شما اجازه می‌دهد که وارد خانه یک خانواده شوید و شاهد آنچه در زندگی خصوصی‌شان می‌گذرد، باشید. جون هو در ادامه می‌افزاید: نمی‌خواهم خیلی دور بروم و بگویم که سرک کشیدن در زندگی خصوصی یک خانواده حس یک گناه لذتبخش را به شما می‌دهد اما واقعیت تلخ این است که با دیدن درونیات زندگی این افراد نوعی احساس خوشی به شما دست می‌دهد.





  بونگ: دغلکار نیستم
زمانی که برای نخستین‌بار او قرار بود معلم سرخانه یک خانواده پولدار شود، این فکر به ذهنش خطور کرد که چرا یکی از دوستانم را به جای خودم به این خانه نفرستم؟ بونگ جون ضمن اذعان به این مسئله می‌گوید: اما هیچ‌وقت فکری که از سرم گذشته بود را اجرا نکردم، چرا‌که در زمینه فریبکاری و دغلکاری هنری ندارم. اما در این‌باره فکر کرده‌ام که چگونه یک گروه از افراد می‌توانند وارد منزلی شوند که یک خانواده در آن زندگی می‌کند. این فکر در ناخودآگاه ذهن بونگ جون هو تا زمانی که او توانست رؤیای دوران کودکی‌اش، یعنی ورود به دنیای فیلمسازی‌ را محقق کند، ذخیره شده بود. پدر بونگ جون هو یک طراح صنعتی بود و مادرش یک زن خانه‌دار. او در دائگو، محل تولد کودکی خود به سینما می‌رفت و با ولع خاصی تقریبا هر فیلمی که نمایش داده می‌شد را تماشا می‌کرد. فیلم‌های هیجان‌انگیز و تا حدی ترسناک استیون اسپیلبرگ نظیر« برخورد نزدیک از نوع سوم»(1977) و «آرواره‌ها»(1975) ازجمله فیلم‌هایی بودند که بونگ جون هو بسیار به آنها علاقه داشت.

  علاقه به فیلم‌های آمریکایی، نفرت از سرمایه‌داری آمریکایی
بونگ جون هو امروز درباره این فیلم‌ها می‌گوید: فیلم‌هایی که واقعا در رگ‌های من جریان داشتند فیلم‌های آمریکایی بودند که من با دیدن آنها بزرگ شدم. من خیلی فیلم‌های جنایی، اکشن و علمی -تخیلی آمریکایی را تماشا می‌کردم. زمانی که او یک دوره آموزشی دوساله را در آکادمی هنرهای فیلم کره در اوایل دهه90 به پایان رساند و فیلمسازی‌ را فرا گرفت، متوجه شد که ضمن اینکه جاذبه فیلم‌های آمریکایی که زمانی فیلم‌های تحسین‌برانگیزش بودند، وی را به سوی خود می‌کشاند، همزمان نسبت به ارزش‌های کاپیتالیستی موجود در این فیلم‌ها نفرت پیدا کرد. به همین دلیل او از همان ابتدای کار خود در مقام یک فیلمساز، ارزش‌های کاپیتالیستی در فیلم‌های آمریکایی را به‌شدت به باد انتقاد گرفت. او در این‌باره می‌گوید: من بسیار علاقه دارم قواعد فیلم‌های آمریکایی را کسب کنم و سپس آنها را بی‌رحمانه بشکنم. این نگاه وی، به‌ویژه در فیلم «میزبان» (2006) که نخستین فیلم وی بود که در عرصه بین‌الملل گل کرد به وضوح به چشم می‌خورد. پس از آنکه او با فیلم «خاطرات یک قتل»(2003) که درباره تلاش پلیس‌ها برای دستگیری نخستین قاتل سریالی کره‌جنوبی است، در کشورش به شهرت رسید، در فیلم میزبان، علایق جاه‌طلبانه‌اش به ساخت فیلم‌های هیولایی به سبک آمریکایی را آشکار کرد، اما این فیلم تنها یک الگوبرداری از سینمای آمریکا نبود بلکه در این فیلم به‌صورت کنایی و استعاری پیامی ضد‌آمریکایی به تماشاگر نیز منتقل می‌شد. او انتقادات خود را در لفافه و به‌صورت کنایی در فیلمی که به سبک سری فیلم‌های گودزیلایی آمریکایی ساخته بود، علیه جورج بوش پسر(رئیس‌جمهور وقت آمریکا) و سیاست خارجی ناکارآمد و اشتباه او و استفاده خارج از قاعده بین‌الملل و نادرست دولت وی از نیروهای نظامی (در حمله علیه عراق) انتقادات تندی را مطرح کرده بود. هیولای این فیلم یک ماهی جهش‌یافته‌ بود. این ایده زمانی به فکر بونگ جون هو رسیده بود که یک سرباز آمریکایی دستور داده بود 200بطری فرمالدهید(فرمالدهید گازی است با بوی تند و زننده که دارای بخارات سمی است) را در رودخانه هان (رودخانه‌ای بزرگ در کره‌جنوبی) خالی کنند. اما در انگل ایده به کارگیری فرمالدهید از یک تجربه شخصی بونگ جون هو گرفته شده بود. او پیش از ساخت انگل در روزنامه‌ای مطلبی را درباره یک حادثه واقعی که به‌دلیل استفاده از فرمالدهید اتفاق افتاده بود خوانده بود. بونگ در واقع ذهن خود را معطوف به دورانی کرده بود که روزانه به رودخانه هان نگاه می‌کرد و در رؤیای خود به این فکر می‌کرد که این رودخانه چه اسراری می‌تواند در خود داشته باشد.

  کوئنتین تارانتینو و میزبان
 به‌رغم اینکه این فیلم در آمریکا بیش از 2.2میلیون دلار فروش نکرد، اما توجه کوئنتین تارانتینو، کارگردان آمریکایی را به‌خود جلب کرد. تارانتینو گفته بود که میزبان را در فهرست فیلم‌های محبوبش قرار داده است. ورود این فیلم به بازار آمریکا و تمجید تارانتینو از آن، بونگ جون هو  را در رادار هالیوود قرار داد. پس از ساخت فیلم «مادر» در سال 2009، بونگ جون هو در نخستین فیلم انگلیسی‌زبان خود به نام «برف‌شکن» که در سال2013 ساخته شده بود نیز مضامین ضد‌آمریکایی گنجاند. این مسئله باعث درگیری‌ها و دعوای تلخی میان او و هاروی وینستین، پخش‌کننده این فیلم، شد و آینده پخش و نمایش فیلم برف‌شکن با بازی کریس اوانز و تیلدا سوئینتن را در هاله‌ای از ابهام فرو برد و در‌نهایت باعث تأخیر در اکران و نمایش این فیلم شد که تأثیر منفی روی فروش آن در گیشه داشت. بونگ جون هو مخیر شده بود بین نمایش گسترده فیلم در سینماهای آمریکا به شرط اینکه فیلم با تدوین مورد تأیید وینستین نمایش داده شود و اکران محدود در صورت نمایش فیلم با تدوین مورد تائید بونگ جون هو. منتقدان، داستان این فیلم را که درباره بازماندگان یک دوره آب‌وهوایی آخرالزمانی در دنیا بود مورد تمجید قرار دادند. منتقدان همچنین تفسیر قدرتمندانه این فیلم از آنچه بونگ جون هو، شکاف میان داراها و ندارها خوانده بود را ستودند.

  علاقه به ساخت فیلم‌های انسانی با موضوع نابرابری
بونگ جون هو می‌گوید: من خیلی بر وضعیت انسانی متمرکز هستم. نیروهایی درون من وجود دارند که من را به سمت ساخت فیلم‌هایی با موضوع نابرابری سوق می‌دهند. او در فیلم تحسین‌شده «اوکجا» هم دوباره موضوع نابرابری را برمی‌گزیند و در این فیلم به‌طور ویژه به حقوق حیوانات می‌پردازد. بونگ جون هو می‌گوید: محیط‌زیست پیرامون انسان‌ها حداقلی است که ما باید در حفظ آن کوشا باشیم. بونگ در توضیح اینکه از چه زمانی علاقه‌ به ساخت فیلم‌هایی با موضوع نابرابری در وی ایجاد شد، می‌گوید: من در یک خانواده متوسط در محله‌ای که شکاف میان فقیر و ثروتمند بسیار زیاد بود متولد شدم. برخی از کودکان در محله ما در خانه‌های مجلل زندگی می‌کردند. یکی از کودکان نیز آنگونه که خاطرم هست در یک مزرعه زندگی می‌کرد که هم‌مدرسه‌ای‌های من با توجیه اینکه او بو می‌دهد از بازی و دوستی با وی اجتناب می‌کردند. بونگ جون هو در واقع مانند محتوای وسط یک ساندویچ و در حالی ‌که در محله زندگی خود میان فقرا و ثروتمندان پرس شده بود، رشد کرد. او از کودکی با تبعیض‌های مختلفی که علیه فقرا وجود داشت آشنا شده بود. او با گروه‌های پر نفوذی آشنا شده بود که موقعیت مناسبی برای ثروتمندان فراهم  و فقرا را تنبیه می‌کردند. در حالی‌که خود بونگ جون هو با ساخت 6فیلم در بهترین وضعیت مالی قرار داشت، این تصور ممکن بود در ذهن شما ایجاد شود که کار بونگ جون هو در زمینه جلب توجه مردم به نابرابری‌های سیستم‌های سرمایه‌داری در فیلم‌های خود تمام‌شده و او دیگر فیلمی در این زمینه نابرابری نخواهد ساخت. اما بونگ همچنان آرام و قرار نداشت و می‌خواست فیلمی بسازد که بتواند دوباره به‌گونه‌ای دیگر نابرابری را در اجتماع نشان دهد. پس از فیلم «اوکجا»، بونگ جون هو دوباره به مرور خاطرات دوران جوانی خود در زمان فعالیت به‌عنوان معلم سرخانه پرداخت. او خاطرات زمان حضور در آن خانواده‌ای که به‌نظر می‌رسید ثروتشان از پارو بالا می‌رود را مرور کرد. بونگ سپس پشت لپ‌تاپ خود قرار گرفت و طی 2ماه فیلمنامه‌ای جدید نگاشت؛ اینگونه بود که فیلم انگل متولد شد. بونگ جون هو همچنین از این می‌گوید که دکتر زمانی به وی گفته بود که به‌دلیل اضطراب و وسواس باید مورد مداوا قرار گیرد. او ضمن بیان این مطلب می‌خندد، زیرا معتقد است که این دو نقیصه یا بیماری سبب خلق دنیای زیبای بصری فیلم انگل شده است. او می‌گوید: من بسیار وسواسی هستم. من وسواس دارم که حتما تصویر دقیقی از چیزی که می‌خواهم، ارائه دهم و تا زمانی که این تصویر در دستانم نباشد احساس راحتی نمی‌کنم. به‌دلیل اضطراب و تشویشی هم که دارم به‌طور دیوانه‌واری در روند آماده‌سازی‌ فیلم دقت به خرج می‌دهم. تنها از این طریق است که می‌توانم بر ترس و اضطرابم فائق ‌آیم. به‌نظر می‌رسد در ساخت انگل بونگ‌جون هو دقت و وسواسی حتی بیش از معمول  اعمال کرده بود. بونگ‌جون‌هو  و  لی‌ها‌جون، طراح تولید فیلم انگل، به جای اینکه کار خود را در زمینه لوکیشن خانه خانواده پارک راحت کنند و یک خانه تجملاتی از قبل ساخته شده و موجود را خریداری کنند، خودشان دست به‌کار شدند و خانه‌ای تجملاتی در بالای تپه‌ای ساختند تا بتوانند هر سانتی‌متر آن خانه را هرگونه که خود می‌خواهند به استعاره و معنا آغشته کنند. اما در مورد خانه کیم نیز آنها یک خیابان کامل سیل‌گیر که به آسانی می‌تواند در خطر آبگرفتگی قرار گیرد را طراحی کردند. بونگ جون هو در این‌باره می‌گوید: ما یک محله کامل را در یک استخر عظیم ساختیم. تصور نمی‌کنم چنین کاری قبلا انجام شده باشد. بونگ تمام تلاش‌اش را انجام داد تا بتواند صحنه‌ای قانع کننده‌ای از جاری‌شدن آب فاضلاب درست کند. او در این‌باره می‌گوید: ما باید به عمق و چسبندگی آن برای اینکه کاملا واقعی به‌نظر برسد نیز فکر می‌کردیم. او در ادامه در حالی ‌که می‌خندد می‌گوید: برای اینکه بازیگران فیلم بیماری پوستی نگیرند نیز باید چاره‌ا‌ی می‌اندیشیدیم. زمانی که کار تمام شد بونگ و تیمش دقیقا متوجه نبودند که با دستان خود چه لوکیشن‌های خارق‌العاده‌ای را ساخته‌اند. او می‌گوید: به‌عنوان یک فیلمساز نگرانی‌های زیادی درباره انگل داشتم. از یک جهت فیلم بامزه و سرگرم‌کننده‌ای است، اما در عین حال به ‌نظر فیلمی پرداخت نشده و واقع‌گرایانه به‌نظر می‌آید. به همین دلیل امکان دارد باعث ناراحتی تماشاگر شود. اما آنچه در واقع رخ داده این است که بونگ و تیمش یک فیلم هیجان‌انگیز عمیق و زیبایی ساخته‌اند و با این کار خود بنای سینمای جدیدی را بنیان گذاشته‌اند و مرزهای میان وحشت و شادی و شعف را زدوده‌اند.





هواداران سرشناس بونگ جون هو
کوئنتین تارانتینو
در سال 2013 تارانتینو در زمان برپایی فستیوال فیلم بوسان، به خبرنگاران گفت: با این آرزو و علاقه به بوسان آمده‌ام که با بونگ بیرون برویم و چرخی بزنیم و با یکدیگر گپ بزنیم. او سپس 2فیلم خاطرات یک قتل و میزبان را شاهکار عنوان کرد. او افزود: در میان تمام فیلمسازان 20سال اخیر، بونگ ویژگی‌هایی دارد که اسپیلبرگ دهه1970 از آن برخوردار بود. شاید این نگاه تارانتینو به بونگ سبب شده تا وی ظاهرا چندان از برنده نشدن فیلم «روزی روزگاری در هالیوود»، در جشنواره فیلم کن سال2019 ناراحت نشود، چرا که به جای آن فیلم انگل، ساخته بونگ جون هو، کارگردان مورد علاقه وی توانست برنده نخل طلای کن شود.



گیرمو دل‌تورو
کارگردان فیلم «هزارتوی پن»، نخستین کسی بود که به بونگ جون هو به‌خاطر دریافت جایزه نخل طلا تبریک گفت. گیرمو دل‌تورو در حساب کاربری توییتر خود پس از اعلام اینکه انگل برنده نخل طلای کن 2019 شد، نوشت: من به ندرت تا این اندازه از اهدای جایزه به یک کارگردان خوشحال می‌شوم. او فیلمسازی واقعا مستحق است و مرد خیلی خوب و جالبی است. دل‌تورو در سال2015 نیز در توییتر نوشته بود: همگان فیلم میزبان را دوست دارند اما فیلم خاطرات یک قتل،
اصیل‌تر است.



آری آستر
کارگردان فیلم ترسناک «میدسومار» درباره فیلم انگل گفت: یک فیلم حیرت‌آور است. او پیش از این هم فیلم انگل را فیلمی که در عرصه داستان‌سرایی بی‌همتاست توصیف کرده بود. تیم سازنده انگل به‌طور مبهوت‌کننده‌ای عالی است. همزمان با اینکه این فیلم از هر فیلمی دیگر بامزه‌تر است، فیلمی عمیقا غمناک و ناراحت‌کننده نیز هست.







 

این خبر را به اشتراک بگذارید