تاوان تضعیف رسانهها
جواد نصرتی ـ روزنامهنگار
در یک هفته اخیر، سیل رویدادهای ناگوار و پرهیجان، دهها میلیون ایرانی را جانبهلب کرد. شتاب رویدادها، جامعه را بهصورت سیریناپذیری تشنه خبرهای تازه کرد و دهها میلیون جفت چشم، در انتظار اخبار، خیره به موبایلها بودند. پیگیری اخبار، واکنش طبیعی هر جامعهای در موارد بحرانی است. چیزی که در سالهای اخیر در این موارد غیرطبیعی بوده، تأثیرگذاری شگفتآور فضای مجازی بر روح جمعی جامعه است. تعداد اخبار جعلی و نادرست در این یک هفته، بهصورت ویرانکنندهای زیاد بوده است. از آن نگرانکنندهتر، تأثیرگذاری این اخبار، حتی احمقانهترین و غیرقابلباورترین آنها بوده است. گرفتن انگشت اتهام به سوی جامعه مخاطب بهخاطر همهگیرشدن این اخبار جعلی، پاککردن صورت مسئله است. درست است که شهروندان میتوانند با رعایت اصولی بسیار ساده از دامنزدن به اخبار جعلی و ملتهبکردن جامعه جلوگیری کنند، اما مشکل، جای دیگری است.
شرایطی که در روزهای اخیر پیش آمده، نتیجه مستقیم عملکرد نادرست و زیانبار بخش قدرتمند و پرنفوذی از تصمیمگیران جامعه است که با تضعیف رسانههای حرفهای، میدان را به اکانتهای توییتری واگذار کرده است.
نمیتوان تأثیرگذاری روباتها و حسابهای جعلی توییتری در ایجاد فضای ملتهب جامعه را پنهان کرد اما راه چاره مقابله با این تأثیرگذاری، نه مقابلهبهمثل است و نه هیچ کار خاص دیگری. اگر تصمیمگیران در این مورد دخالت نکنند، راه درست و طبیعی مقابله با این فضاسازیها از دل رسانهها بیرون خواهد آمد. اعتماد و استناد مردم به این فضاسازیها، بهخاطر این است که فشار هدفمند و نادرست در یک دوره زمانی طولانی، رسانهها را کمرمق کرده و جسارت و برندگی آنها را گرفته است. در نبود رسانههای مستقل و قدرتمند و پرنفوذ، مردم در جای دیگری بهدنبال اخبار میگردند و اینجاست که حسابهای هرزی که اهداف مشخصی دارند، برجسته میشوند و مورد استناد قرار میگیرند.
فشارها و محدودیتهای اعمالشده بر رسانهها، چنان آنها را از تک و تا انداخته که در همین توییتر، حسابهایی در داخل و خارج از ایران هستند که دنبالکنندگان (فالوئرهای) بیشتری از رسانهها دارند. این حالت، بیشتر از اینکه برای رسانهها فاجعه باشد، برای جامعه فاجعه است. وقتی که مرجعیت رسانهای بهدست حسابهای افرادی غیرحرفهای و ناکاربلد بیفتد، بهراحتی میتوان هر چیزی را به جامعه القا کرد و هر دروغی را راست نشان داد. صرف محبوببودن در توییتر، به این معنا نیست که صاحب اکانت، یک روزنامهنگار حرفهای است که میتواند در موارد بحران، درست عمل کند و از گرفتارشدن در فضای هیجانی در امان بماند و البته قصه حسابهایی که با همین هدف ساخته شدهاند و بودجه مصوب گرفتهاند، جداست.
حاکمیت میتواند با اعتماد به رسانههای حرفهای و مستقل، در بحرانهای بعدی، که به امید خدا هرگز اینچنین وطنمان را دوباره بهتزده و عزادار نکند، جلوی تکرار این فضای ویرانکننده را بگیرد. هیچ ملتی در هیچ کجای دنیا، از اعتماد به رسانههای حرفهای ضرر نکرده است.