تیام درست همان مهره گمشدهای بود که استقلالیها از شروع فصل به آن نیاز داشتند. وقتی مهاجمان باشگاه موقعیتهای گلزنی را پشتسر هم از دست میدادند و تیمشان را به شکست، ناکامی و بحران نزدیک میکردند، فقدان یک تمامکننده در استقلال احساس میشد.
بازیکنی که خط حمله ساکن و ساکت استقلال را به حرکت دربیاورد، مهرههای دفاعی حریف را با هر حرکت تازه در زمین تهدید کند و با استفاده از فرصتهای ایدهآلی که بهدست میآورد، توپ را به تور دروازه رقبا برساند. رزومه تیام از همان ابتدا متفاوت و هیجانانگیز بهنظر میرسید. او در عضویت تیمهای بزرگی قرار داشت اما در سالهای گذشته کمتر توانسته بود بازی کند و گل بزند. آخرین درخشش رویایی او در فوتبال اروپا، به باز کردن دروازه جیجی دوناروما در سریA مربوط میشد. گلی که شاید تاثیر زیادی در علاقه استقلالیها به خرید این بازیکن داشت. اگر دوران افت تیام بهپایان میرسید، او میتوانست مهاجمی فراتر از سطح فوتبال ایران و حتی آسیا باشد و این اتفاق زودتر از آنچه تصور میشد به وقوع پیوست. مامه در لیگ کاملا مثبت و موثر نشان داده و در آسیا کلیدیترین بازیکن استقلال بوده است. بازیکنی که دست وینفرد شفر را گرفته تا او را به همه آرزوهای آسیاییاش برساند. استقلالیها در شرایطی تیام را بهخدمت گرفتند که در بازار ایران، نهایتا میتوانستند به مهرههایی در حد و اندازه عیسی آلکثیر و مرتضی آقاخان دست پیدا کنند.
در واقع در بازار داخلی خرید غافلگیرکنندهای برای آنها وجود نداشت و بههمین خاطر سرنوشت خط حمله به یک خرید خارجی گره خورد. سرمربی آلمانی در انتخاب خارجیاش کاملا موفق عمل کرد. نکتهای که بهنظر میرسد یکی از مهمترین تفاوتهای او با مربیان پیشین استقلال بوده است. علیرضا منصوریان در دوران نه چندان طولانی حضور روی نیمکت استقلال، هیچوقت مهرهای به خوبی مامه بابا تیام در خط حمله نداشت. او بیش از حد روی فورواردهای ایرانی حساب باز کرده بود اما امثال بیتسعید و شهباززاده نمیتوانستند مثل یک سوپراستار بار تیم را به دوش بکشند. علیمنصور دو مهره خارجی را برای استقلال به خدمت گرفت. «پادووانی» دوران اوجش را در نفت تهران سپری کرده بود و در استقلال کند و پراشتباه بهنظر میرسید و به همین خاطر نیز به نیمکت منتقل شد. با این وجود«رابسونجانواریو» خرید خوبی برای آبیها بود و توانست محبوبیت خوبی نزد هواداران کسب کند.
«جپاروف» یک خرید عالی بود اما دیر به استقلال ملحق شد و زمان زیادی نیاز داشت تا در این تیم بدرخشد. خود منصوریان چنین زمانی را برای ماندن در باشگاه در اختیار نداشت و تا وقتی سرمربی این تیم بود نتوانست بهره چندانی از کیفیت بالای سرور ببرد. قبل از منصوریان، پرویز مظلومی در خرید بازیکن خارجی کاملا به بنبست رسیده بود. او برای خط حمله «پروپییچ» را جذب کرد که در زمین تقریبا هیچ حرکت مفیدی انجام نمیداد و «ریوالدو باربوسا» نیز نتوانست به آبیها در مسیر رسیدن به اهدافشان کمک کند. «عادل شیحی» نیز کاملا ناامیدکننده ظاهر شد و هرگز نشانهای از یک ستاره در ترکیب استقلال نداشت. امیرقلعهنویی در آخرین سالهای حضور در استقلال، خریدهای خارجی زیادی انجام داد و تقریبا همه این خریدها برای مربی آبیها مترادف شکست بودند.
«لیام ردی» استرالیایی بدون حتی یک بازی از باشگاه جدا شد، «رودریگو توزی» باشگاه را بهخاطر عدم دریافت مطالباتاش ترک کرد، «ویسنته آرزه» بعد از یک نیمفصل از تیم جدا شد، «تونی کاروالیو» بعد از 8بازی راهش را از استقلال جدا کرد. «گوران لاوره» و «بوبکر کبه» نیز هرگز در حد و اندازههای مبلغی که برایشان پرداخته شده بود نشان ندادند و «رافائل داسیلوا» خرید دیگری بود که خاطره لیام ردی را زنده کرد. شاید «هرار مگویان» تنها خرید خارجی نسبتا خوب ژنرال برای استقلال بود. مدافع ملیپوش ارمنستانی چند فصل در باشگاه دوام آورد اما توسط منصوریان کنار گذاشته شد و در حالی که عضو استقلال نبود هنوز از این تیم حقوق میگرفت.
در همه این سالها مهرههای خارجی بااین فلسفه به استقلال اضافه شدند که چند سطح بالاتر از بازیکنان داخلی بازی کنند و «ناجی» آبیها در دیدارهای حساس باشند اما معمولا هیچوقت نتوانستند باشگاه را بهطرف جلو هل بدهند و این استقلال بود که باید دست بازیکنان خارجیاش را میگرفت. این روند اما بالاخره با تیام تغییر کرده و حالا استقلال بالاخره صاحب یک ستاره خارجی شده است. بازیکنی که قرار نیست در اتوبان همیشگی «نیمکت-شکایت» خارجیهای استقلال حرکت کند و برای انجام کارهایی بزرگ به فوتبال ایران اضافه شده است.
سوغاتِ فرنگ
در همینه زمینه :