عصر جدید اعتراض
نیلوفر قدیری _ عضو شورای سردبیری و دبیر گروه بین الملل
دهه میلادی گذشته را میتوان دهه اعتراض در جهان نامید. دههای که با بهار عربی آغاز شد و اکنون درحالی به پایان نزدیک میشود که کمتر نقطهای در جهان را میتوان آرام یافت. سال 2019از آمریکای لاتین تا آفریقا و از فرانسه تا غرب آسیا، شاهد اعتراضهای خیابانی بود. بسیاری، رویدادهای اعتراضی این روزهای جهان را با 50سال پیش مقایسه میکنند و میگویند مردم جهان دوباره شوریدهاند. در آن سال هم دهها کشور درگیر اعتراضهای خیابانی بودند. آنچه در سال 2019روی داد با ناآرامیهای سال 1968در جهان شباهتها و البته تفاوتهایی دارد. ناامیدی مردم از حاکمان و اعتراض به وضعیت موجود ازجمله شباهتهای آن سال با تحولات کنونی است. اما تحول رسانه و جنس خواسته مردم معترض ازجمله تفاوتهای امروز با 50سال پیش است.
در دنیای به همپیوسته امروز حادثهای در کوچهای تاریک در گوشهای دورافتاده از جهان در کسری از ثانیه میلیونها بار در سراسر جهان روی گوشیهای موبایل دیده میشود. رسانههای جدید، هم ناکارآمدی حاکمان را شفاف و بیپرده مقابل چشم همه مردم میگذارند و هم شیوههای اعتراض به این ناکارآمدی را آسان میکنند. شعارهای معترضان و شیوههای اعتراض آنها از قارهای به قاره دیگر منتقل و تکرار میشود. به همین دلیل است که حکومتها برای مهار اعتراضها علاوه بر استقرار پلیس در خیابان، اکنون به ابزار دیگری هم متوسل شدهاند و آن قطع اینترنت است. هند با لقب بزرگترین دمکراسی جهان، در یک سال اخیر بارها اینترنت را در شهرهای مختلف بهطور کامل یا محدود قطع کردهاست.
تفاوت دیگر اعتراضهای کنونی با گذشته، جنس هدف و خواسته معترضان است. در سال 1968بخش عمده خواسته معترضان سیاسی- اجتماعی بود. اعتراض به جنگ ویتنام در غرب، دیکتاتوری نظامی در آمریکای لاتین و نبود آزادی بیان در اروپای شرقی، دلایل عمده تجمعات خیابانی آن سال را تشکیل میداد. اکنون اما جنس اعتراض و خواسته معترضان با گذشته متفاوت است. در سالهای اولیه این دهه و در هنگامه بهار عربی، جوانان جهان عرب علیه دیکتاتوریهای عربی شوریدند. جرقه این اعتراضها خودسوزی یک جوان دستفروش تونسی بود اما انگیزه و هدف معترضان آنطور که در شعار معروفشان شنیده میشد، سیاسی بود: مردم خواستار سقوط نظام هستند. صدای خیابان در بهار عربی شبیه صدای معترضان 1968بود. در پایان این دهه یعنی در سال 2019معترضان میگویند چه نمیخواهند اما شاید خودشان هم ندانند دقیقا چه میخواهند. مردم معترض، حاکمان ناکارآمد را نمیخواهند. اما با استعفای مسئول دولت هم آرام نمیگیرند (مانند آنچه در عراق و لبنان شاهد هستیم). اگر در گذشته نظامهای غیردمکراتیک بیشتر با اعتراضهای خیابانی روبهرو میشدند، اکنون معترضان با ناامیدشدن از ساختارهای حکومتی حتی دمکراتیک، با استعفا و انتخابات هم خیابانها را ترک نمیکنند. آنها مانند گذشته دیگر بهدنبال اشغال ساختمانهای دولتی و پارلمان به قصد سرنگونی نیستند. معترضان جدید، تغییر وضع موجود را میخواهند اما امیدی ندارند که با سرنگونی دولت و حکومت، نظام بعدی بتواند خواسته آنها را محقق کند.
معترضان جدید، رهبر ندارند بلکه نمادهای مشترک آنها را دور هم جمع میکند. از سوی دیگر، آنچه معترضان عصر جدید را به خیابانها کشانده یعنی فساد و ناکارآمدی و نابرابری اقتصادی، موضوعاتی نیستند که یک شبه با یک تصمیم و فرمان و جابهجایی افراد برطرف شود. اما سخن گفتن از اصلاحات تدریجی با مردم خشمگین، کار آسانی نیست. به همین دلیل در برخی کشورها، رهبران پوپولیست با وعده حل کوتاهمدت مشکلات، معترضان بیصبر را فریب میدهند. همین روند موجب شده نسلی جدید از رهبران سیاسی در جهان به قدرت برسند که به جای تعلق به چپ یا راست، ویژگیهای مشترک دیگری دارند. اغلبشان یا ستاره تلویزیونی و رسانهای هستند یا قابلیت تبلیغاتی و نمایشی خوبی دارند، روندهای جهانی دهههای اخیر را نفی میکنند اما غیراز معکوس کردن روندهای گذشته، راهحل جایگزینی ندارند. عمر این ستارهها هم بسیار کوتاه است.
بحرانهای بیسابقه جهانی مانند پیامدهای سقوط اقتصادی سال 2008یا سیل و توفانهای ناشی از تغییرات اقلیمی هم از عوامل مؤثر بر بروز این اعتراضهای همزمان و گسترده است. مردم از حاکمان انتظار دارند با پیشبینی این بحرانها، راهی برای حل آنها بیابند.
واکنش حاکمان به اعتراضها هم با آنچه در گذشته روی میداد متفاوت است. اکنون حاکمان به جای سرکوب، بیشتر بهدنبال مذاکره و راضی کردن معترضان هستند.
سال 2019تنها سالی نیست که شاهد اعتراضهای مردمی با دامنه جغرافیایی گسترده بود. این وضعیت ادامه خواهد یافت چون ترکیب مردم ناامید و رسانههای اجتماعی افشاگر و حاکمان ناکارآمد ادامه دارد.