بازماندگان الفبا
40 سال پس از ایجاد نهضت سواد آموزی، کشور همچنان 9میلیون بیسواد دارد
فهیمه طباطبایی ـ خبرنگار
نام نهضت سوادآموزی که به میان میآید، اغلب مردم یاد زنان جوان خانهداری میافتند که اوایل انقلاب بچه در بغل به مدرسه یا مسجد محل میرفتند تا سواد خواندن و نوشتن یاد بگیرند. کلاس محقر و کوچک با معلمی جوان که گچ بهدست پای تخته سیاه ایستاده بود و به زنانی که روی زمین نشسته بودند، حروف الفبا را سرمشق میداد. همیشه خدا هم چندتا بچه آن ته کلاس یا خواب بودند یا گریه میکردند یا در بغل مادرشان شیر میخوردند. تصویر دیگری که از نهضت سوادآموزی در افکار عمومی نقش بسته، سریال مدرسه مادربزرگهاست. سریالی در سال1375 بهنوشته کامبوزیا پرتوی که داستان زنانی است که هنگام پیری فیلشان یاد هندوستان کرده و میخواستند سواد یاد بگیرند تا بتوانند قرآن بخوانند، برای بچههایشان در خارج از کشور نامه بنویسند یا بروند دانشگاه و تحصیل کنند. پیرزنهایی که هرروز کلاس را تبدیل به یک دورهمی دوستانه میکردند و هرقسمت حول محور یکی از آنها میچرخید.
طعم باسوادی بعد از انقلاب
اما هفتم دیماه سال1358، بعد از فرونشستن تب انقلاب اسلامی و تسلط انقلابیون بر اوضاع، نهاد نهضت سوادآموزی با هدف ریشهکنی بیسوادی در بین زنان و مردان ایجاد شد. این سازمان بهدلیل سازوکار مردمنهاد و رها بودن از بوروکراسیهای اداری متعدد توانست در ابتدای راه خود موفقیتهای زیادی را کسب کند. البته فرمان امام خمینی(ره) که نوعی حکم شرعی برای مردم محسوب میشد و آنها را تشویق به سوادآموزی میکرد هم در این موفقیت تأثیر فراوانی داشت. زنان و مردان جوانی که هرروز در مسجد یا مدرسه حاضر میشدند تا بتوانند بنویسند، بخوانند و شمردن یاد بگیرند.
مسئولان سازمان نهضت سوادآموزی در تمام 4دهه گذشته آمارهای فراوان و متعددی از میزان موفقیت جمهوری اسلامی در امر سوادآموزی ارائه دادهاند و آن را از دستاوردهای مهم خود میدانند. بهطور مثال شاپور محمدزاده، رئیس سازمان نهضت سوادآموزی در بهمن سال گذشته یکی از همین آمارهای همیشگی را تکرار کرد که «ایران قبل از انقلاب در مباحث علمی رتبه۵۲ را داشت و اکنون رتبه ما ۱۶ جهان است و در تولید علم، رتبه۱۱ جهان را داریم. قبل از انقلاب اسلامی، جمعیت بالای ۶ سال در کشور ۲۷میلیون نفر بود که ۵۲.۵درصد افراد کشور بیسواد بودند که بالغ بر ۱۴میلیون نفر را شامل میشد؛ همچنین ۷۰درصد روستاییان و ۸۳درصد زنان روستایی از حق سواد بیبهره بودند. اما آمار باسوادی ۶سال و بالاتر در سال۸۵ به ۸۴.۶درصد و در سال۹۵ به ۸۷.۶درصد رسیده است.»
9میلیون بیسواد بین 10 تا 40ساله
این آمارها در نگاه اول مسرتبخش است و نشان از نقش مثبت سازمان نهضت سوادآموزی در کاهش بیسوادی در کشور دارد اما اگر از پای حرفهای پرزرق و برق مسئولان این سازمان بلند شویم و عمیقتر به آمار و ارقام بپردازیم، میبینیم که نهتنها بیسوادی در کشور ریشهکن نشده بلکه آمار بازمانده از تحصیل، ترکتحصیلیها و... قابل توجه است. سازمانی که هرسال ردیف بودجهای را هم در لایحه دولت بهخود اختصاص میدهد و حتی امسال درنظر دارد آموزشیاران خود را استخدام کند اما نتوانسته بیسوادی را در گروه بزرگسالان ریشهکن کند. مرکز پژوهشهای مجلس چندی پیش گزارشی را درباره عملکرد سازمان نهضت سوادآموزی منتشر کرد که در آن آمده است: «آمارهایی که در مورد کودکان بازمانده از تحصیل ارائه شدهاند آنچنان متشتت و ناهمگون هستند، که به سادگی نمیتوان گفت هماکنون بازماندگان از تحصیل چند نفرند؟ این تشتت ناشی از وجود تعاریف و مصادیق متعددی است که برای کودکان خارج از مدرسه بهکار بردهاند. کودکان کار و خیابان، کودکان آسیبدیده، کودکان خانهدار، کودکان ترکتحصیلکرده، کودکان بدسرپرست یا بیسرپرست و کودکان خارج از مدرسه همگی بهنوعی با پدیده بازماندگی از تحصیل مربوطاند.»
در ادامه این گزارش آمده است: «جمعیت بازماندگان از تحصیل با دامنه مصادیق پیشگفته، از 130هزار تا بیش از 3میلیون نفر گزارش شده است. این در حالی است که اطلاعات مربوط به تعداد کودکان معلول بازمانده از تحصیل و کودکان فاقد هویت (بیشناسنامه) تفکیک نشده و در اختیار نیست. آمارهای رسمی سرشماری سال1395 حاکی از وجود 8میلیون و 795هزار و 552نفر بیسواد در بین 10تا40سال سن در کشور است.»
یک سال فرصت و 9میلیون بیسواد
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که فعالیتهای سازمان نهضت سوادآموزی در کنار آموزش و پرورش نتوانسته آمار بیسوادی را در دهه 80 و 90 کاهش دهد و این سؤال را مطرح میکند که «چرا نظام آموزش و پرورش ایران بعد از یک قرن تجربه آموزشی و به کارگیری نیروهای اجرایی، مالی، اختصاص اعتبارات عادی و ویژه، مدیریتی، تشکیلاتی، تأسیس انواع نهادها و شوراها و تقنینی برای تحقق یک هدف بنیادی، هنوز نتوانسته بیسوادی را ریشهکن کند و یا تمام افراد لازمالتعلیم را به مدرسه بفرستد؟ مشکل به کدامیک از عوامل مدیریت، ساختارها، قوانین، منابع و اعتبارات، سیاستها یا رویکردها مربوط است؟ چرا امروز بیش از 8میلیون بیسواد و صدها هزار کودک بازمانده از تحصیل وجود دارد؟ چرا کودکان از رفتن به مدرسه بازمیمانند؟ بازماندگی از تحصیل در میان کدام گروههای اجتماعی، قومیتی، سنی، جنسی و مذهبی بیشتر است؟ در اینباره اطلاعات کاملی در دست نیست.»
در ادامه این گزارش چنین پرسشی از مسئولان بالادستی نهضت سوادآموزی پرسیده میشود که «سازمان نهضت سوادآموزی 3سناریو را در برنامه سوم راهبردی خود گنجاند. مطابق سناریوی اول ریشهکنی بیسوادی زیر 50سال تا سال1394 را پیشبینی کرد. در سناریوی دوم ریشهکنی بیسوادی تا سال1396 مقرر شد و در سناریوی سوم پیشبینی شده است که تا سال1399 بیسوادی از جامعه ریشهکن خواهد شد. اما این اهداف نهتنها تاکنون محقق نشده و فقط یک سال تا پایان مهلت تعیین شده فرصت باقی است درحالیکه همچنان نزدیک به 9میلیون بیسواد در کشور وجود دارد. پرسش این است که آیا نهضت سوادآموزی موفق خواهد شد ظرف 2سال آینده تعداد 9میلیون نفر را باسواد کند؟»
اما مهدی بهلولی، کارشناس مسائل آموزشی درباره علت ناموفق بودن نهضت سوادآموزی در ایران به همشهری میگوید: 9میلیون آمار دقیقی نیست. باقرزاده، رئیس سابق سازمان نهضت سوادآموزی گفته بود که 10میلیون بیسواد و 10میلیون کمسواد در کشور داریم. این آمار تکاندهنده است و باید افرادی مانند آقای قرائتی که سالها متولی اصلی این نهاد بوده، پاسخگو باشند. در برزیل، پائولو فریره (نظریهپرداز تعلیم و تربیت و آموزگار) در عرض 5سال با برنامههای دقیق در آموزش بزرگسالان، بیسوادی را ریشهکن کرد. اتفاقی که در کوبا هم رخ داد و با عزم ملی توانستند به همه بیسوادان آموزش دهند. اما در ایران مدل آموزش برنامهریزی شده و دقیق نبود و به همینخاطر نتوانستند موفق باشند.
بهلولی معتقد است که اصولا سازمان نهضت سوادآموزی از تئوری آموزش بزرگسالان بیخبر است، «بهعبارت دیگر مدیران نهضت و آموزش و پرورش پداگوژی (علم آموزششناسی) بزرگسالان را اصلا نمیشناسند و نمیدانند که در دنیا چنین علمی وجود دارد که مختص آموزش این گروه سنی خاص است. البته امثال آقای بیرشک، در ابتدای انقلاب روی این مسئله کار کردند و چون کسی به آن توجه نکرد، موضوع بهطور کلی رها شد. بهنظر من، نهضت سوادآموزی ما خودش به سوادآموزی در زمینه آموزش بزرگسالان نیاز دارد و تا در این زمینه قدم بر ندارد نمیتواند ریشه بیسوادی را بخشکاند.»
او یکی دیگر از علل ناموفق بودن نهضت سوادآموزی را تمرکزگرایی و نگاه ایدئولوژیک به امر آموزش بزرگسالان دانست و افزود: «پائلو فریره توانسته بود با توجه به فرهنگ بومی هر منطقه و نیاز اهالی آنجا آموزش بزرگسالان را دنبال کند اما در ایران بهعلت این تمرکزگرایی و نداشتن برنامه برای گروههای شغلی و محلی مختلف، طرح آموزش بزرگسالان شکست خورد. مسئولان نهضت سوادآموزی باید بدانند که آموزش کارگر با کشاورز، زن خانهدار و... متفاوت است و هریک نیاز خاصی دارند و برنامههای اشتراکی که در پایتخت گرفته میشود، برای همه آنها مناسب نیست.»
این کارشناس آموزشی به تولید بیسوادی در کشور هم اشاره کرد و گفت: «وقتی یک حکومتی درنظر دارد که بیسوادی را از بین ببرد باید جلوی تولید آن را هم بگیرد ولی در ایران اینگونه نیست. همین امسال مرکز پژوهشهای مجلس آمار 600 هزار کودک بازمانده و ترکتحصیل کرده را منتشر کرده که نشان میدهد ما در امر آموزش موفق نیستیم و بیسوادی تولید میکنیم.»
آموزش جدی بزرگسالان، جلوگیری از ترکتحصیل در بین دانشآموزان، شناسایی کودکان و نوجوانان بازمانده از تحصیل، توسعه آموزشهای از راه دور، ایجاد مدارس شبانهروزی و چندین کلیدواژه دیگر طی سالهای گذشته آنقدر از سوی کارشناسان و منتقدان آموزش و پرورش و نهضت سوادآموزی تکرار شده که دیگر آنها مستاصل ماندهاند که چگونه به دولتها جلوگیری از گسترش بیسوادی را گوشزد کنند.
همه باسواد شویم
مبارزه با بیسوادی در ایران تنها مربوط به پس از انقلاب اسلامی نیست و این حرکت پیشینه طولانی دارد، ابتدا مشروطهخواهان در سال1286 در شیراز نخستین کلاسهای اکابر را تشکیل دادند، بعدها در سال1288 مجلس شورای ملی، آموزش برای کودکان 7سال به بالا را اجباری کرد. در سال1328 نخستین کلاس آموزش بزرگسالان در ورامین تشکیل شد و سال1335 دولت در برنامه تعلیمات تجدیدنظر کرد و بنگاه عمران وزارت کشور را تهیه و کتابهای «همه باسواد شویم» را در این راستا تهیه و تنظیم کرد. در سال1341 دولت طرح سوادآموزی از طریق سپاه دانش را دنبال کرد و در سال1354 «جهاد ملی سوادآموزی» ایجاد شد که هدفش ریشهکنی بیسوادی تا سال1366 بود که انقلاب اسلامی ایران در بهمن1357 رخ داد. در همه این طرحها افرادی موفق به کسب سوادآموزی شدند که تعدادشان مشخص نیست اما بهطور مثال در سال1315 تا سال1317، 180هزارنفر تحت پوشش این برنامهها قرار گرفتند که وزارت فرهنگ وقت اعلام کرد از بین مشاغل گوناگون، باربران «حمالان» بیش از سایرین در کلاسها شرکت کردند.