تغییر سفیر ایران در روسیه و تداوم رقابت با عربستان در خاورمیانه
فرصتی بینظیر برای ترمیم بیاعتمادی تاریخی
با تغییر سفیر ایران در روسیه نگاهها به همکاری ایران و روسیه جلب شده و طی هفتههای اخیر، تحلیلهای تخصصی و عمومی زیادی در اینباره منتشر شده است
مجید رئوفی ـ پژوهشگر سیاستگذاری انرژی و روابط بینالملل
اسم روسیه که میآید، گره در پیشانی بخشی از جامعه ایرانی میافتد. این بخش از جامعه، عموما با تحلیلی مرتبط با دوره جنگ سرد، همکاری با روسیه را رفتن زیرپرچم این کشور و قرار گرفتن در بلوک این کشور میدانند و برپایه نگاه عزتمندانهای که در بطن جامعه ایرانی وجود دارد، نسبت به همکاری با روسیه واکنش مثبتی ندارند و آن را در تقابل با همکاری با جهان و در واقع با دنیای غرب تلقی میکنند.
البته این نگاه، طی سالهای اخیر و با بدعهدی و بیعملی کشورهای غربی پس از برجام تاحدودی تعدیل شده اما همچنان همکاری و همراهی با روسیه در موضوعات مختلف، حتی با وجود تحریمهای بسیار سخت غرب علیه کشورمان، با واکنش مثبتی از سوی این بخش از جامعه روبهرو نبوده است.
آنچه عموما باعث اعتماد ضعیف دوطرف به یکدیگر میشود، علاوه بر سوابق تاریخی که در طول زمان به دلخوری و ذهنیت و قضاوت مبتنی بر بیاعتمادی تبدیل شده، این است که دوطرف اطلاعات را نه از منابع مستقیم که از منابع دستسوم و عموما رسانههای غربی میگیرند که اساسا مخالف بهبود روابط میان ایران و روسیه هستند و با جهتگیریهای آشکار خود، تحلیلهای غیرمستند و عوامانهای را منتشر و به مخاطبان دوطرف منتقل میکنند و در این بین، کشورهایی نظیر عربستان، بهدنبال نزدیکی به روسیه برای جدایی میان این کشور و ایران هستند. رقیب منطقهای ایران یعنی عربستان که اتفاقا همکار و همراه ایالاتمتحده است، به شدت در پی توسعه روابط خود با روسیه است؛ یعنی درحالیکه رسانههای وابسته به این کشور، مدام بر طبل جدایی ایران و روسیه میکوبند، سران سعودی در پی تقویت روابط خود با روسیه هستند.
با وجود اختلاف عمیق عربستان و روسیه در موضوع سوریه، روسیه و عربستان به عنوان بزرگترین صادرکنندگان نفت دنیا همکاری نزدیکی را در اوپکپلاس شکل دادهاند. رشد تولیدنفت شیل ایالاتمتحده و کاهش هزینههای تولید، توانایی تولیدکنندگان ارزانقیمت سنتی مانند عربستان سعودی را برای بیرونراندن آنها از بازار محدود کرده است. با انقلاب شیل در آمریکا و رشد تولید نفت این کشور، روابط راهبردی 65ساله آمریکا و عربستان که مبتنی بر تأمین امنیت انرژی ایالات متحده و متحدانش بود، با چالش جدیدی روبهرو شده است.
امضای برجام، مخالفت آمریکا با تحریم قطر و مواضعی در ایالاتمتحده که در موضوع قتل جمال خاشقجی علیه محمد بنسلمان منتشر شد، نشان داد که آمریکا دیگر برای عربستان شریکی با قابلیت اعتماد کامل نیست. در این فضا، عربستان تلاش کرد با توسعه همکاریها با روسیه، منافع خود را تامین کند. در همان مارس 2015 بود که نخستین دیدار پوتین و محمد بنسلمان برگزار شد. بعد از این دیدار و چند ملاقات دیگر، عربستان اعلام کرد در مدت 5 سال 10 میلیارد دلار در روسیه در بخشهای مختلف زیرساختی و انرژی سرمایهگذاری خواهد کرد. ملکسلمان نیز بهعنوان نخستین پادشاه سعودی در اکتبر 2017 به روسیه سفر کرد. در خلال این دیدار 2کشور معاهدات فراوانی با موضوعات انرژی، بازرگانی و دفاعی امضا کردند و اعلام شد عربستان، سیستم پدافند هوایی اس-400 را از روسیه خواهد خرید. سفر اکتبر پوتین به ریاض نیز در درجه اول درجهت پیگیری تعهدات سفر ملک سلمان و توافقات اوپکپلاس و تبدیل آن به یک قرارداد بلندمدت بود. بنابراین، احتمالاً طی سالهای پیشرو، شاهد افزایش میزان سرمایهگذاری عربستان در بخش انرژی روسیه خواهیم بود.
در سوی دیگر ماجرا، طی سالهای اخیر، موقعیت ایران و روسیه به دلایل امنیتی به هم نزدیک شده است. گسترش ناتو به سمت شرق اروپا، گسترش تروریسم در منطقه، بیثباتی در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی، بحران سیاسی افغانستان و از همه مهمتر مسئله سوریه جزو مسائل مهم مشترک میان ایران و روسیه است. اما آنچه ایران و روسیه را طی 25سال اخیر، به هم بسیار نزدیک کرد، بحران سوریه بود. نگاه ایران و روسیه به آینده سوریه یکسان نیست و دوطرف عقاید متفاوتی درباره این کشور و در حالت کلیتر، درباره خاورمیانه دارند، اما هر دو کشور بهخوبی میدانند که در یک منطقه بیثبات و درگیر آشفتگی و بحران که توسط بنیادگراها و گروههای افراطی و با حمایت قوی کشورهای دیگر که در حال تکهتکهکردن و تجزیه کشورهای منطقهاند، اوضاع، قابل کنترل نخواهد بود و نمیتوان حدپایانی برای این مسئله و تبدیل منطقه به کانون تروریسم و بیثباتی متصور بود. بیتردید اگر حمایتهای روسیه و ایران نبود، بشار اسد سقوط کرده بود. شاید در دورهای روسیه اهمیتی به در قدرت ماندن بشار اسد نمیداد اما با مداومت ایران در حمایت از اسد، تا حدی نظراتش را در اینباره تعدیل کرد. واقعیت این است که ایران و روسیه به کمک یکدیگر موفق به ثبت یک رخداد عجیب در منطقه شدند.
ایران و روسیه در سوریه اتحاد نظامی مرسوم نداشتند و با تقسیم وظایف توانستند سیاستها و اهداف خود را در این کشور پیش ببرند. درصورتی که روند موفقیت ایران و روسیه در سوریه ادامه داشته باشد، مسئله سوریه نهتنها بر نظم امنیتی آینده خاورمیانه و جایگاه ایران و روسیه تأثیر میگذارد که میتواند نقش تعیینکنندهای در سطح همکاریهای این دو کشور در زمینههای مختلف ازجمله همکاریهای انرژی ایجاد کند و تجربه موفق همکاری درسوریه میتواند در این حوزهها نیز بهکار گرفته شود.
ایران و روسیه میدانند که با وجود حفظ قدرت آمریکا در حوزههای مختلف، بازیگران جدیدی نظیر اتحادیه اروپا، چین، هند و خود روسیه و سازمانهایی نظیر بریکس نیز ظهور کردهاند که نقش گستردهتر و مهمتری نسبت به دوره تکقطبی دارند. برخلاف چین، روسیه بهصورت علنی اعلام کرده که از عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای حمایت میکند. همچنین ایران بهصورت موقت در اتحادیه اقتصادی اوراسیا مشارکت کرده است. همکاری 2کشور در مجمع کشورهای صادرکننده گاز هم فرصت بالقوهای است که میتواند در بزنگاهی، اثر و نفوذش را به نمایش بگذارد؛ چنانکه اوپک در جریان جنگ اعراب و اسرائیل و تحریم کشورهای حامی رژیم صهیونیستی به موقعیت یگانهای دست یافت. همکاری در کریدور شمال - جنوب با مشارکت ایران، آذربایجان، روسیه و هند نیز یکی از این فرصتهای ارزنده همکاری است.
در اینکه فرصتهای کمنظیری در روابط2 کشور برای ایجاد همکاری راهبردی میان 2کشور ایجاد شده، شکی نیست. اعتماد بسیار ضعیف میان دو کشور نیز تا حدی ترمیم شده اما مسائل و افتراقات نسبتا مهمی نیز میان 2کشور وجود دارد. همراه با مسائل مرتبط با دریای خزر، رقابت در عرصه تولید صادرات نفت و گاز و فرآوردههای نفتی و مسئله نوع نگاه به رژیم صهیونیستی، یکی از مهمترین این افتراقات، نگاه منفی تاریخی ایرانیان به روسیه است که در حوادث مختلف عیان و با تبلیغات جهتدار و با برنامه مخالفان نزدیک 2کشور، برجسته میشود. اما باید به این نکته توجه داشت که دنیا مدام با تغییر و تطور همراه است و نباید در تاریخ جا ماند. روسیه تغییر کرده، چنانکه ایران و چین و ایالاتمتحده و بریتانیا هم تغییر کردهاند. همکاری ایران و روسیه که هر دو تحت تحریمهای ایالات متحده قرار دارند، در جهت منافع ملی کشورمان است.