توفان پایانناپذیر تاریکی است، شعلههای تاریک و دود تاریک گوگرد مشتعل، که در میان آن بدنها یکی روی دیگری انبار شده است. از میان همه بلاها که بر سر زمین فراعنه فرود آمد، بلای تاریکی را موحش خواندند. پس تاریکی دوزخ را چه بخوانیم که نهتنها 3 روز که تا ابد باقی است؟ وحشت این زندان تنگ و تاریک بهواسطه عفونت فاحش آن افزوده میشود. همه آلودگیهای جهان، همه زبالهها و پلیدیهای جهان، میگویند بدانجا سرازیر میشود چنان که گویی به سوی هرزآبرو وسیع انباشتهای سرازیر شود آنگاه که حریق کلان و موحش روز آخر جهان را پاک کرده است. گوگرد نیز که بدان مقدار عظیم در آن جا میسوزد همه دوزخ را با بوی عفن تاب نیاوردنی خود میانبارد؛ و از تن خود محکومان چنان بوی گندی میتراود که به قول بون آونتور قدیس، یکی از ایشان برای آلودن تمام دنیا بسنده است. خود هوای این جهان، آن عنصر مصفی، وقتی مدتی محصور بماند بد بو و غیرقابل تنفس میشود. پس درنظر بگیرید بد بویی هوای دوزخ را که به چه حد است. جسد عفن و خیم کردهای را تصور کنید که در گور افتاده میپوسد و از هم میپاشد، توده لرزانک مانند فساد مایع. آن جسد را دستخوش لهیب آتش بینگارند، که آتش گوگرد مشتعل آن را ببلعد و بویهای فشرده خفگیآور از هم پاشیدن نفرتآور تهوعآور بپراکند. و آنگاه این بوی عفن دل آشوبهآور را هزاران هزار بار و هزاران هزار بار از هزاران هزار بر هزاران هزار لاشه فاسد که در تاریکی جوشان برهم توده شدهاند، یا قارچ عظیم و پوسیده بشری، افزونتر بینگارید. این همه را بینگارید و مفهومی از وحشت بوی گند دوزخ خواهید داشت.
شنبه 7 دی 1398
کد مطلب :
91345
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/jRqnR
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved