سنگینی کفه جنگ در ترازوی یمن
نشانهای از اراده جدی ریاض برای پایان جنگ یمن با گذشت 2سال از آغاز مذاکرات دیده نمیشود
سیاوش فلاحپور ـ خبرنگار
«سنگی که به این سادگیها از چاه بیرون نمیآید»؛ یاسر الزعاتره، نویسنده مشهور فلسطینی جنگ یمن را اینگونه توصیف کرد؛ جنگی که از هر لحاظ به بن بست رسیده است اما تمام نمیشود! حالا با گذشت نزدیک به 5سال از آغاز حملات غافلگیرکننده سعودی به صنعا، درستی این توصیف برای وضعیت عربستان سعودی در جنگ یمن بیش از هر زمان روشن شده است. ائتلاف عربی (به رهبری ریاض و ابوظبی) که با هدف بازگرداندن دولت منصور هادی به صنعا، جنگی بزرگ را به راه انداخته بود، حالا درون خود دچار اختلافاتی استراتژیک شده است؛ تا جایی که عربستان و امارات برای حل این اختلافات به مذاکره و امضای توافق متوسل شدند. از سوی دیگر، جنبش انصارالله که از سوی عربستان گروهی تروریستی شناخته شده و باید ظرف مدت چندماه به کلی از بین میرفت حالا به قدرتی تبدیل شده که نهتنها سعودیها، بلکه قدرتهای جهانی هم خواهان مذاکره و توافق با آن برای حفظ امنیت دریای سرخ وتنگه بابالمندب هستند. در میان این معادلات آشفته و متغیر، مردم یمن بازنده ثابت به شمار میروند؛ مردمی که به تعبیر دبیرکل سازمان ملل، سیاهترین بحران انسانی در دوران معاصر بر آنان تحمیل شده است. چه چشماندازی برای پایان این بحران وجود دارد؟ تلاشهای صورت گرفته برای هرگونه توافق و کاهش درگیریهای نظامی تاکنون چه نتیجهای بهدنبال داشته است؟ مروری بر تحولات 2 سال گذشته جنگ یمن برای پاسخ به این سؤالات ضروری است.
توافقی روی کاغذ
توافق استکهلم، مشهور به توافق حدیده، نخستین گام جدی طرفین نزاع برای پایان جنگ یمن به شمار میرود که در اواخر دسامبر سال2018 توسط نمایندگان دولت منصور هادی و جنبش انصارالله، با حضور شخص دبیرکل سازمان ملل به امضا رسید. این توافق حاصل مذاکراتی بود که بعد از شکست ائتلاف عربی در ورود به شهر ساحلی حدیده آغاز شد. این شهر از اهمیت استراتژیک بالایی در منطقه برخوردار است و عربستان و امارات قصد داشتند بعد از کسب این پیروزی بزرگ، مذاکرات را با دست بالا شروع کنند، سیاستی که در اثر مقاومت غیرقابل انتظار نیروهای مستقر در حدیده بینتیجه ماند. مفاد توافق استکهلم، خروج نیروهای نظامی (انصارلله) از شهر، توقف کامل حملات هوایی ائتلاف عربی و ورود فوری کمکهای انسانی از طریق بندر حدیده بود. اگرچه امضای این توافق، واکنشهای گسترده و مثبتی را در سطح جهان بهدنبال داشت، اما نشانههای شکست آن به فاصله کمتر از 10روز نمایان شد؛ از حملات هوایی جسته و گریخته تا ممانعت عربستان از ورود کمکهای انسانی و در سوی مقابل هم تعلل نیروهای انصارالله برای خروج از شهر. با گذشت نزدیک به 6ماه، منصور هادی عملا این توافق را شکست خورده خواند؛ توافقی که اکنون خود به معضلی جدید در جنگ یمن بدل شده است.
توافق عربی علیه تمامیت ارضی یمن
توافق ریاض اما بیش از آنکه رنگ و بوی جهانی داشته باشد حاصل مدیریت کشورهای عربی خلیجفارس و برای مهار بحرانی بود که میان نیروهای وابسته به ریاض و ابوظبی در یمن شکل گرفت. این مصالحه در آبانماه سالجاری با حضور وزیر خارجه دولت منصور هادی و نماینده شورای انتقالی جنوب، زیرنظر ملک سلمان و محمد بنزاید، ولیعهد امارات به امضا رسید. علت آن هم به درگیریهای نیابتی میان عربستان و امارات در جنوب یمن (مشخصا عدن) بر میگشت که اخیرا علنی و به جنگی تمام عیار بدل شده بود. توافق ریاض مکانیسمی پیچیده را برای حل این بحران پیشنهاد کرد که محورهای اصلی آن بهطور خلاصه، به رسمیت شناختن حاکمیت دولت منصور هادی بر عدن در ازای اعطای نوعی خودمختاری به شورای انتقالی جنوب در مناطق تحت سیطره آنها بود. رسانههای عربستان سعودی حصول این توافق را پیروزی بزرگ و مقدمهای برای گشایشهای دیگر در جنگ یمن تفسیر کردند. اگرچه توافق ریاض همچنان پا برجاست اما حوادث متعددی، ازجمله درگیریهای محدود میان شبهنظامیان 2طرف در جهت نقض آن بهوقوع پیوسته است. تمام اینها در حالی است که تثبیت توافق ریاض بهمعنای تجزیه مقدماتی خاک یمن خواهد بود. مناطق جنوبی که بهدنبال جدایی از یمن هستند همواره مورد حمایت امارات بودهاند و کاملا تحت نفوذ و سیطره این شیخ نشین توسعه طلب عربی قرار دارند.
چرا مذاکرات با قطر و یمن بینتیجه ماند؟
همانطور که پیشبینی میشد، به فاصله کوتاهی بعد از توافق ریاض، خبرهای غیررسمی از مذاکرات مستقیم عربستان و جنبش انصارالله در رسانههای عربی و بینالمللی منتشر شد. جالب آنکه انتشار گزارشهای مربوط به این مذاکرات همزمان بود با زمزمههایی از مصالحه سعودی-قطری و خاتمه دادن به بحران خلیجفارس؛ امری که نشان میداد اراده ریاض برای کاهش تنشهای منطقهای بعد از حملات تکاندهنده آرامکو جدی است. سفر خالد بنسلمان و اظهارات سایر مقامات سعودی نیز طی روزها و هفتههای گذشته بیانگر مصالحهای بزرگ میان کشورهای عربی بود؛ اما این فضا ناگهان بعد از آخرین نشست سران شورای همکاری خلیجفارس شکست؛ نشستی که بدون حضور شیخ تمیم، امیر قطر برگزار شده و در آن، خبری از موضع جدید کشورهای عربی نسبت به جنگ یمن هم نبود! درحالیکه رسانههای سعودی هیچ توجیهی برای بینتیجه ماندن این مذاکرات همزمان نداشتند، عبدالباری عطوان به نقل از منابع آگاه در روزنامه رایالیوم نوشت: ورود عربستان به مذاکرات با قطر و یمن از موضع ضعف باعث شده طرفهای مقابل، امتیازات سنگینی را برای پایان توافق مطرح کنند. ولیعهد سعودی طی سالهای گذشته فرصتهای زیادی برای پایان جنگ و محاصره از طریق دستیابی به توافقی متعادل داشت اما حالا شرایط تغییر کرده است!