اراذل و اوباش در عملیات پلیس پایتخت دستگیر شدند
ناگفتههای هولناک یک شرخر
87پارک و تفرجگاه پایتخت که تبدیل به جولانگاه اراذل و اوباش شده بود، پاکسازی شد و 424شرور به دام پلیس افتادند.
به گزارش همشهری، این نتیجه سومین مرحله از طرح برخورد با اراذل و اوباش و مزاحمان نوامیس بود که از سوی پلیس پایتخت در نقاط مختلف تهران انجام شد.
سردار حسین رحیمی، فرمانده انتظامی تهران که روز گذشته در پلیس امنیت عمومی پایتخت در جمع خبرنگاران حاضر شده بود در تشریح دستاوردهای این طرح گفت: در این مرحله ۴۲۴ نفر از اراذل و اوباش سابقهدار که پاتوق هایشان قهوهخانهها و باشگاهها بود دستگیر شدند. وی افزود: شرارت، درگیری، قدرتنمایی، ضرب و جرح، مزاحمت برای نوامیس، فروش مشروبات الکلی، حمل سلاح، توزیع مواد مخدر و... ازجمله جرایمی بود که این افراد مرتکب شدهاند.
سردار رحیمی گفت: در این طرح ۳۱۶ نقطه از نقاط مختلف تهران، ازجمله نظامآباد، یافتآباد، عبدلآباد و فلاح پاکسازی شد و ۱۷۸ قهوه خانه و سفرهخانه که پاتوق متهمان بود مورد بازدید و بازرسی قرار گرفت که ۵۳ مورد از آنها پلمب شدند. علاوه بر این ۵۱ باشگاه بدنسازی متخلف نیز شناسایی شد که مراحل قانونی پلمب آنها در حال انجام است.
به گفته رئیس پلیس تهران، با دستگیری این افراد ۵۱ قبضه سلاح جنگی و ۷۲ قبضه سلاح سرد، بیش از ۱۱ هزار فشنگ و مهمات و ۳۶ هزار قرص غیرمجاز کشف شد.
بیستمین دستگیری شرخر
یکی از اشرار سطح یک پایتخت معروف به میلاد شرخر است. حرفه او به گفته خودش زنده کردن چکهاست. به همین دلیل به شرخر معروف شده است. میلاد آخرین بار به یک نمایشگاه خودرو در تهرانسرهجوم برده و صاحب آنجا را بهدلیل اختلاف مالی با ضربات چاقو بهشدت زخمی کرد تا حدی که 3انگشت وی قطع شد اما با تلاش پزشکان پیوند داده شد. میلاد شرخر پس از این حادثه تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه در طرح مأموران پلیس امنیت تهران و برای بیستمین بار دستگیر شد.
19بار قبلی به چه جرایمی دستگیر شدی؟
اکثر پروندههای قبلی من درگیری بود. البته یکی دوبار هم به اتهام حمل سلاح دستگیر شدم و اغلب بین 6ماه تا یک سال زندان بودم.
عاشق خلاف کردن و زندان رفتن هستی؟
نه. دوست نداشتم که دستگیر شوم و به زندان بروم اما خب گاهی اتفاقاتی رخ میدهد که دست خودت نیست. گاهی بهخاطر رفقایت ناچار میشوی چاقو بکشی. هنگام دعوا هم که حلوا خیرات نمیکنند. باید بزنی تا زخمی نشوی.
حتی اگر طرفت جانش را از دست بدهد و اتهام قتل به گردنت بیفتد؟
خوشبختانه تا حالا که کسی جانش را از دست نداده است. درست است که لحظه درگیری عصبی میشوم اما حواسم هست که ضربهها را فقط به دستان طرف بزنم.
اولین باری که دستگیر شدی چند ساله بودی ؟
12سالم بود. الان 37سالهام و این بیستمین سابقه در پروندهام است. آن زمان برای اینکه ثابت کنم گنده لاتم پسر بچهای را با چاقو زدم. هم سن و سال خودم بود. عشق این را داشتم که یک نفر را زخمی کنم و همه از من حساب ببرند. به همین دلیل دعوا کردم تا حساب کار دست همه بیاید. او زخمی شد و شکایت کرد و من برای نخستین بار در سن 12سالگی دستگیر شدم و به کانون اصلاح و تربیت رفتم.
این بار چرا دستگیر شدی؟
مدتهاست که کارم شده شرخری. میرفتم چک وصول میکردم و 50درصد از مبلغ چک را میگرفتم یعنی نصف آن را. اغلب چکهای 100تا 200میلیون تومانی را زنده میکردم. بالاتر از این را قبول نمیکردم چون هم دردسرداشت و هم میدانستم طرف ندارد و وصولشدنی نیست. آخرین طرفم صاحب یک نمایشگاه بود. او از صاحب یک تالار 160میلیون تومان چک داشت که پاس نمیشد. موضوع را به من گفت و توافق کردیم نصف این مبلغ برای من باشد تا برای گرفتن پول وارد عمل شوم. به سراغ صاحب تالار رفتم و با شگردهایی که بلد بودم چک را زنده کردم. او فردای همان روز پول را بهحساب طرف واریز کرد و چک وصول شد اما صاحب نمایشگاه حاضر نمیشد درصد مرا بدهد. مدام امروز و فردا میکرد و دیگر برایم محرز شد او مرا سرکار گذاشته و قرار نیست سهمم را بدهد. این شد که با همدستی نوچههایم به نمایشگاه او هجوم بردم و با چاقو چند ضربه به او زدم. به دستانش زدم و 3انگشتش را قطع کردم. اما ظاهرا پیوند زدند.
به اینکه دوباره دستگیر شدی میارزید؟
آخرین بار شهریورماه از زندان آزاد شدم و حالا دوباره باید حبس بکشم و این اصلا خوب نیست. اما دوست ندارم کسی احساس زرنگی کند. من یک جورایی گنده لات هستم و همه از من حساب میبرند. رفقای من هانی کرده و وحید مرادی بودند. وقتی وحید خدابیامرز زنده بود مرا هم دستگیر کردند و با او در یک زندان بودم. در آن مدتی که با هم در یک زندان بودیم، نوچه او شده بودم. هرکاری میگفت انجام میدادم.
سابقه سرقت هم داری؟
برای ما افت دارد که سرقت یا خفتگیری کنیم. یک گنده لات هرگز دزدی نمیکند. یک گنده لات آنقدر مرام دارد که بهخاطر رفقایش هم حبس میکشد و هم تا پای جانش میجنگد. سوابقم را که گفتم فقط درگیری بود.
در درگیری فقط چاقو داشتی؟
گاهی هم اسلحه داشتم اما تا به حال کسی را زخمی نکردم فقط برای ترساندن افرادی که میخواستم با آنها تسویه حساب کنم اقدام به شلیک هوایی میکردم همین.
برای خودت نوچه داری؟
من اسمش را نوچه نمیگذارم. آنهایی که کنار من هستند رفقایم هستند نه نوچه هایم اما سالهاست که با هم هستیم. آنها بهخاطر من دعوا میکنند و چاقو میکشند و من هم بهخاطر آنها جانم را میدهم.
متهم متفاوت
در گوشه حیاط متهمی ایستاده که ظاهرش با متهمان دیگر تفاوت دارد. او لیسانس مدیریت دارد و نخستین باری است که دستگیر میشود. به همین دلیل او را از متهمان اراذل و اوباش دیگر جدا کردهاند. کنار او دستگاههایی چیده شده که روی آن نوشته شده توزیعکننده سیگنال(ایندور) و مختلکننده شبکه. این دستگاهها بهصورت قاچاق وارد کشور شدهاند و یکی از کارکردهای آنها، جلوگیری از ردیابی موبایل توسط پلیس است.
این دستگاهها را چطور وارد ایران میکردی؟
دوستم از طریق مرز پولی به قاچاقبرها میداد و آنها این دستگاهها را قاچاقی به ایران انتقال میدادند. من هم از او میخریدم و با سود میفروختم.
پس میدانستی قاچاق است؟
می دانستم قاچاق است اما فکر نمیکردم فروش آن جرم باشد. من لیسانسه هستم و در یک شرکت کار میکردم اما شرکت منحل شد و من بیکار. ناچار شدم برای بهدست آوردن پول دستگاه بفروشم.
از این دستگاهها بگو؟
دستگاه مختلکننده شبکه معمولا در جاهایی مانند شرکتهای بزرگ استفاده میشود. بهعنوان مثال شرکتها در اتاق جلسات این دستگاه را نصب میکنند و آنتن موبایلها قطع میشود تا کسی در آنجا از موبایل استفاده نکند. یا مثلا درحرمها و اماکن زیارتی. دستگاه دیگر اما عکس این عمل میکرد و کارش تقویتکننده شبکه و آنتن موبایلها بود. اگر از آن استفاده میکردی سرعت اینترنت چندین برابر میشد. این دستگاهها را هم اغلب شرکتهای بزرگ از من میخریدند. بهخصوص آن یک هفتهای که اینترنت قطع بود و کارخیلی از شرکتهای بزرگ صادرات وواردات لنگ مانده بود.
اما ظاهرا این دستگاهها را به خلافکارها میفروختی؟
من در فضای مجازی و سایتهای خرید و فروش کالا آگهی میدادم و نمیدانستم خریدارها چه کسانی هستند اما حالا که دستگیر شدهام شنیدم برخی از مشتریانم که دستگاه را خریداری کردهاند خلافکار بودند که در مخفیگاهشان نصب کرده بودند تا آنتن موبایلشان از کار بیفتد و پلیس نتواند آنها را ردیابی کند.
قیمت دستگاهها چقدر است؟
بستگی دارد، از یک میلیون تا 7میلیون تومان.
قاچاق مشروب و مواد با تاکسی
درمحوطه پلیس امنیت تهران یک خودروی تاکسی به چشم میخورد که صاحب آن یک مجرم سابقه دار است. او ماشینش را تقویت کرده تا به راحتی بتواند از دست پلیس فرار کند چرا که سوابق زیادی در پروندهاش دارد؛ از شرارت گرفته تا حمل موادمخدر.
نقشهای که کشیدی برای فرار از دست مأموران چه بود؟
ماشینم را تقویت کردم به سیستم دودزا. علاوه بر این دو جعبه در عقب خودرو طراحی کرده بودم داخل یکی ازجعبهها میخ سهپر قرار داشت که با فشردن یک دکمه از داخل خودرو، جعبه باز شده و میخها به داخل معبر انداخته میشد. با این شگرد هر وقت میدیدم پلیس در تعقیبم است سیستم دودکردن ماشین را فعال کرده و میخ به بیرون میریختم. تا هم دید پلیس مختل و هم ماشینشان پنچر شود. هرچند در آخرین تعقیب و گریز با این شگرد هم نتوانستم از دست پلیس فرار کنم و در نهایت گیر افتادم.
جرمت چیست؟
قاچاق مشروبات الکلی و حمل مواد. آن هم با تاکسی . مواد و مشروبات را در ماشین میگذاشتم و از این شهر به شهر دیگر میرفتم.
قاچاق مشروبات و حمل موادمخدر با تاکسی؟
چهکسی بهخودروی تاکسی شک میکند؟ من برای محکم کاری حتی پلاکهای خودرو را هم عوض کردم که اگر پلیس شک کرد، نتواند از روی پلاکها به من برسد. ماشین را هم در یکی از شهرهای غربی کشور تقویت کرده بودم.
پرونده ات هم که پراست از جرایم مختلف؟
تا دلتان بخواهد دستگیر شدهام. به اتهام جرایمی مانند شرارت، درگیری، قمه کشی، تخریب خودروها و اموال. از اراذل و اوباش سطح یک هستم اما اینبار افتادم در کار قاچاق. هم در آمدش بهتر بود و هم کمتر پلیس به راننده تاکسی شک میکرد. اما فایدهای نداشت و باز دستگیر شدهام. الان هم وثیقه 10میلیاردی برایم صادر کردهاند و در شرف جور کردن آن هستم تا آزاد شوم.