سعید مروتی ـ روزنامه نگار
بارها برایم پیش آمده وقتی فیلمی روی پرده بوده و کمی کنجکاوی عمومی برای تماشایش ایجاد شده، دوست، همکار یا آشنایی این پرسش را مطرح کرده که «نسخهای از آن نداری که ما تماشایش کنیم؟» این سوال حتی در مورد فیلمهایی که در جشنواره به نمایش درآمدهاند و احتمالا سرو صدایی کرده یا جوایزی بردهاند هم مطرح میشود؛ یعنی ملت دنبال یافتن نسخه فیلمهایی هستند که هنوز اکران عمومی هم نشدهاند. روزگاری مواجهشدن با چنین پرسشهایی را به حساب بیاطلاعی از مناسبات سینما و بیمسئولیتی در قبال تولیدات سینمایی میگذاشتم ولی امروز این پرسش کاملا طبیعی و بدیهی به نظر میرسد. در روزگاری به سر میبریم که هر فیلمی به سرعت قاچاق و وارد فضای مجازی میشود. امسال کار به جایی رسیده که تقریبا اغلب فیلمهای مهم و پرسروصدا نسخه قاچاقشان بیرون آمده؛ فیلمهایی که تعدادی از آنها هنوز روی پرده بودند که نسخه غیرقانونیشان بیرون آمد؛ اتفاقی که وقتی در دهه80 رخ داد، واکنشها نسبت به آن چنان گسترده بود که هم سینماگران و هم نهادهای امنیتی عزمشان را جزم کردند تا به داستان تلخ قاچاق فیلمها پایان دهند. حالا اما با وجود گستردهتر شدن قاچاق، حساسیتها نسبت به این موضوع خیلی زیاد نیست. وقتی سراغ منابع لو رفتن فیلمها میرویم با این واقعیت تلخ مواجه میشویم که بسیاری از این نسخههای قاچاق شده برای بازبینی در اختیار سازمانها و نهادهای دولتی قرار گرفته بودند این شائبه به صورت جدی وجود دارد که فیلمها از مجرایی لو میرود که اتفاقا صیانت از تولیدات فرهنگی جزو وظایف ذاتیشان است. اینکه فلان آقازاده نسخهای از یک فیلم را در اختیار داشته یا فلان کارمند تخلفی کرده یا اساسا هیچ نهادی زیربار مسئله نرفته فقط یک موضوع را اثبات میکند؛ اینکه همه چیز به شکلی خواسته یا ناخواسته رها و تکرار مداوم یک اتفاق، موجب حساسیتزدایی از آن شده است. سینمایی که با هزار و یک مشکل مواجه است، حالا باید به پدیده قاچاق محصولاتش هم عادت کند؛ عادت کند که هر فیلمی میتواند به سرعت وارد فضای مجازی شود و بعد از شبکههای ماهوارهای فارسیزبان سر دربیاورد و آنها که باید پاسخگو و پیگیر ماجرا باشند با خونسردی از خودشان سلب مسئولیت کنند. این داستان تلخ دزدان با چراغی است که به راحتی فیلمها را سرقت میکنند و متاسفانه اخیرا نسخههای ممیزی نشده را بیرون میدهند. کار به جایی رسیده که برخی از تماشاگران، ترجیح میدهند بهجای رفتن به سالن سینما، کمی صبر کنند تا به نسخه بدون سانسور فیلمها دست یابند. اگر روزگاری سیدی فیلمهای قاچاق را دستفروشان با کمی ترس و لرز کنار پیادهرو میفروختند حالا به یمن تکنولوژی میشود هر فیلمی را به سهولت دانلود کرد و کیفش را هم برد. در کشوری که کپیرایت معنایی ندارد و مجانی دیدن فیلم و سریال به یک فرهنگ تبدیل شده طبیعی است که نتوان از مردم خواست، این نسخههای قاچاق را تماشا نکنند و واقعا چگونه میتوان از مخاطب خواست، نسخه سانسور نشده یک فیلم ایرانی را نبیند؟ آنچه غیرطبیعی است خونسردی بیش از اندازه افرادی است که مسئولیت دارند تا جلوی همین اتفاقها را بگیرند. در روزگاری بهسر میبریم که دیگر فیلمها در فلان سالن شهرستانی کوچک از روی پرده فیلمبرداری نمیشوند، بلکه نسخه بازبینی ارشاد به کنجکاوی مردم پاسخ میدهد. با ادامه این روند نگرانکننده، احتمالا روزی میرسد که بخش قابل توجهی از همین جماعت سینمارو هم، جای شال و کلاه کردن و به سینما رفتن، در خانه یا محل کارشان مینشینند و نسخه بدون سانسور فیلمهای روی پرده را تماشا میکنند روزگاری که قاچاق فیلم، سینمای ایران را کاملا از پا درمیآورد و اندک انگیزههای بخش خصوصی را هم از بین میبرد.
دزدان با چراغ
چگونه قاچاق فیلمها سینمای ایران را از پا درمیآورد
در همینه زمینه :