بودجه دولت و اقتصاد ایران
مهدینفر _ کارشناس اقتصادی
دولت طبق سنت سالهای قبل، لایحه بودجه سال آینده را به مجلس تقدیم کرد.
اشکال اساسی بودجه سالانه ایران این است که تفکر حاکم بر آن تنظیم منابع و مصارف دولتهاست و در آن کمترین نشانههایی از آیندهنگری مبتنی بر رشد اقتصادی، مهار تورم، کاهش نرخ بیکاری و افزایش بهرهوری دیده میشود و تا زمانی که نگاه حاکم بر سند بودجه سالانه، به جای تمرکز بر بهبود شاخصهای کلان اقتصاد به تمشیت امور مالی دولتها باشد، چندان نمیتوان از آن برداشت کرد که تحولی در ساختار اقتصاد ایران با بودجههای سنواتی رخ میدهد. بودجه سال آینده ایران هم از همان ساختار ناکارآمد بودجههای سالهای قبل رنج میبرد و علاوه بر اینکه بهدلیل افت شدید درآمدهای ارزی کشور به سبب تحریمهای نفتی و بانکی، دولت راه جبران کسری بودجه پیدا و پنهان خود را در برداشت از صندوق توسعه ملی و هزینه کردن منابع آن بهصورت ریالی و نه ارزی دیده و منابع بودجه همچنین وابستگی به درآمدهای نفتی دارد و انتظار برای کسب درآمد پایدار و مطمئن از محل فروش داراییهای دولت و انتشار اوراق قرضه هم نمیرود.
حقیقت این است که بودجه سال آینده تصویری روشن از چشمانداز آینده اقتصاد ارائه نمیکند و فعالان اقتصادی در بخشهای مختلف نمیدانند که آیا اقتصاد کشور سال آینده از ثبات لازم برخوردار است؟ همین مسئله باعث شیوع پدیده عدمقطعیت در اقتصاد شده و حتی انتظار نظام بودجهریزی کشور از کسب درآمد سالم و پایدار و مطمئن را دچار خدشه میسازد. تلقی دولت و مجلس از اینکه با منابع محدود و عمدتاً ریالی متکی به فروش اوراق قرضه، برداشت از صندوق توسعه ملی یا درآمدهای مالیاتی بتوان رشدی مطلوب در اقتصاد ایجاد کرد، دور از انتظار خواهد بود و بهدلیل پیشبینی کسری تراز عملیاتی دولت، احتمال تداوم نرخ تورم بالا وجود دارد. حال آنکه دولت و مجلس میتوانند بهجای اینکه رونق اقتصاد را در بودجه عمرانی سال آینده به میزان 70هزار میلیارد تومان خلاصه کنند و یا با احتساب سرمایهگذاری شرکتهای دولتی میزان بودجه عمرانی را 270هزار میلیارد تومان برآورد کنند، بهتر است راه را برای افزایش سرمایهگذاری بخش خصوصی و مشارکت مردم در اقتصاد هموارتر کنند و اینجاست که باید پذیرفت وقتی بودجه سالانه ایران میتواند تصویری روشن و اطمینانبخش و امیدوارکننده ارائه دهد که 2نهاد مجریه و مقننه بهطورجدی، عملیاتی و کارشناسی شده و با تکیه بر نظرات کارشناسان و نخبگان و مشورت بخش خصوصی دنبال ایجاد رهیافتی جدید برای اصلاح ساختارهای اقتصاد ازجمله ساختار بازار کار، نظام پولی و مالی و نظایر آن باشند که نتیجه آن کسب درآمد از محل تلاش شهروندان باشد نه توزیع درآمد محدود بین مردم بهصورت غیرهدفمند به بهانه کمک معیشتی و یارانه نقدی و نظایر آن.
نکته حائز اهمیت در بودجههای سنواتی ایران را میتوان در غفلت از افزایش قدرت اقتصادی مردم و تقویت بخش خصوصی از طریق بهبود محیط کسبوکار و گشایش در بازارهای صادراتی جستوجو کرد؛ واقعیت این است که بودجه ایران بودجه دولتهاست نه بودجهای برای تحول در اقتصاد؛ هرچند ذات بودجهریزی در اقتصاد دولتی ایران این است که منابع و مصارف سالانه دولتها در آن تنظیم و تراز شود، اما وقتی این بودجهها میتواند بر منابع پایدار متکی باشد که بهویژه درآمدهای مالیاتی بر پایه رشد اقتصادی پایدار و مستمر استوار شده باشد. اگرچه دولت پیشبینی کرده که رشد اقتصادی ایران در سال آینده به 2درصد برسد، اما این رشد از استحکام لازم و استمرار مورد انتظار در سالهای بعد برخوردار نیست و تونل مطمئنی برای عبور قطار اقتصاد ایران از چالشهای داخلی و تهدیدهای بیرونی را ایجاد نخواهد کرد.
انتظار از دولت و نهاد برنامهوبودجه کشور این است که در بودجهریزی براساس برنامهای مبتنی بر فعالسازی ظرفیتهای خالی اقتصاد ایران و گشایش در محیط کسبوکار و آسانسازی تولید و تجارت داخلی و خارجی حرکت کنند و محوریت و دستکم مدیریت اقتصادی را به فعالان بخش خصوصی بسپارند و دل به معجزهآفرینی بخش دولتی و شبهدولتی در اقتصاد ایران نبندند. نشانهای از این تغییر رویکرد در بودجهریزی وقتی مشاهده خواهد شد که در شرایطی که تحریمها، منابع ارزی دولت از کانال فروش نفت خام و فرآوردههای را محدود ساخته، دولت به این فکر باشد که منابع درآمدی ارزی از محل صادرات بخش خصوصی را جدی بگیرد و راه را برای صادرات کالاها و خدمات ایرانی هموارتر کند، هزینه تمامشده تولید کالاها و خدمات را در یک بستر اقتصادی سالم و شفاف کاهش دهد و موانع را از پیش روی فعالان اقتصادی بردارد تا از این طریق هم انتظار تقویت منابع ارزی و مالیاتی ناشی از فعالیت بخش خصوصی را داشته باشد. شرط اصلی این است که دولت و مجلس از مقبولیت کوتاهمدت عرصه سیاست فاصله بگیرند و به کارآمدی بلندمدت اقتصاد ایران و افزایش واقعی و پایدار قدرت خرید مردم از کانال رشد اقتصادی متکی بر بخش خصوصی ایمان بیاورند و بپذیرند که اقتصاد را میتوان کمهزینهتر اداره کرد، مشروط به اینکه از تحمیل هزینه سیاست و منافع کوتاهمدت اهل سیاست بر اقتصاد کشور کاسته شود. در غیر این صورت انتظار ایجاد گشایش اقتصادی با تکیه بر منابع ناپایدار بودجه کشور بدون اصلاحات واقعی و بنیادین اقتصادی، چندان با واقعیتها همخوانی ندارد. عمر بودجهریزی بهمعنای تقسیم منابع محدود بین دستگاههای متعدد، ردیفهای متکثر و برنامههای متکی بر ایجاد رونق با اقتصاد دولتی و شبهدولتی رو به پایان است و راه نجات بودجه، اصلاح اقتصاد بیمار ایران است.