بدنهای فربه و مغزهای لاغر
چرا بودجه تزریقی به سینما در وضعیت تولید تغییر ایجاد نمیکند؟
نگار حسینخانی_روزنامه نگار
بودجه سینما چقدر است؟ چرا با وجود افزایش بودجه سازمان سینمایی، همچنان مشکلاتی که سینما سالهاست با آن دستوپنجه نرم میکند برطرف نشده است؟ چه مقدار از این بودجه صرف هزینههای اجرایی و پشتیبانی و چه عددی از آن صرف تولید و توسعه زیرساختهای سینمایی میشود؟ آیا بودجه سازمان سینمایی بهاضافه سازمان هنری رسانهای اوج، سازمان توسعه سینمایی سوره (حوزه هنری) و بخش خصوصی و... جوابگوی حل مشکلات سینما و ساخت و تولید آن نیست؟ یا مشکل از بیبرنامگی و اداره نکردن درست این بودجه و رقم تزریقشده به صنعت سینماست؟ آیا بخشهایی در این بدنه رشد پیدا کردهاند که بودجه سینما را میبلعند؟ همه این سؤالات و پرسشهایی دیگر، مدتهاست که ذهن اهالی سینما و علاقهمندان به آن را درگیر کرده است. برای روشنتر شدن این ماجرا لازم دیدیم تنها بخشی از مبلغ تزریقشده به سینما را که توسط وزارت ارشاد اسلامی به این صنعت اختصاص داده شده، بررسی کنیم و بیشک این موضوع را در گزارشها و پروندههای دیگر به شکل مفصلتری دنبال خواهیم کرد.
بنیاد فارابی و هزینههای اضافی دیگر
مبلغ کل اعتبار سازمان سینمایی در قانون بودجه سال98 معادل ۲۲۰میلیارد تومان است. با کسر اعتبار آمایش سرزمین، چیزی حدود ۲۱۳میلیارد باقی میماند. بودجه این سازمان از 29میلیارد و 570میلیون تومان در سال87 به ۲۱۳ میلیارد در سال98 رسیده است. این بودجه تقسیمشده بین مؤسسه سینماشهر، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، انجمن سینمای جوان، بنیاد سینمایی فارابی، خانه سینما و سایر فعالیتهاست. با نظر به جدول بودجه و عملکرد این سازمان در سال گذشته و جاری نخستین نکتهای که به ذهن میرسد فاصله عملکرد و بودجه درنظر گرفتهشده است و اینکه لزوم بعضی از برنامههای درنظر گرفتهشده که بودجهای به آن اختصاص یافته، برای هیچ گروهی قابل درک نیست. اما منظور از این گزاره چیست؟ در این جدول سعی میکنیم شرح کوتاهی از این فعالیتها داشته باشیم.
* اعداد جدول براساس تومان تنظیم شده است.
رضا میرکریمی (کارگردان)
سوژه پیشنهادی: بدنه اداری سنگین و اتلاف منابع سینما
علت انتخاب سوژه: بدنه سنگین و هزینهزای اداری، بخش قابل توجهی از بودجه را میبلعد و مبلغ قابل ملاحظهای برای سرمایهگذاری و تولید در سینما باقی نمیگذارد.
سعید مروتی، روزنامهنگار سینمایی، درباره فعالیتهای بنیاد فارابی میگوید: «بهطور کلی سیاست ایجاد بنیاد فارابی در دهه60 با تولید اندک آن سالها این بود که سیاستگذاریهای لازم در این بنیاد برای کمک به تولید بیشتر آثار سینمایی انجام شود. اما اکنون که مراکزی همچون حوزه هنری، سازمان توسعه سینمایی سوره و اوج و... حتی بخش خصوصی به دایره تولید پیوستهاند، چه لزومی بهوجود چنین بنیاد عریض و طویلی وجود دارد؟ باید درنظر گرفت که هزینهکرد بنیاد فارابی معمولا بازگشت ندارد. از سوی دیگر جدای از جشنوارههای ملی و جهانی فجر، بد نیست کمی درباره جشنواره کودک با دقت به موضوع نظر کنیم؛ جشنوارهای که تولیدکننده برگزارکننده است . بسیاری از فیلمهای کودک با حمایت بنیاد فارابی، بدون درنظر گرفتن کیفیت ساخت و تنها با این برنامه که جشنواره برگزار شود و دایر بماند ساخته میشود و تولیدکننده نیز به تولیدات خود جایزه میدهد. شاید لازم است کمی درباره بودجه و هزینه چنین بنیادهایی بازنگری انجام شود».
درباره جدول بالا بد نیست به این موضوع اشاره شود که مؤسسه رسانههای تصویری و مدرسه ملی سینما که بسیار هزینهزا بود از ردیف بودجهای حذف شدهاند.
زندگی در دهه 90 با سازوکار دهه 60
با وجود بودجه سازمان سینمایی که تنها یکی از بودجههای تزریقشده به سینماست، مشکلات همچنان پابرجاست. کشور 1500سالن سینما بیشتر ندارد که آن تعداد هم جوابگوی اکران نیست. امیرحسین علمالهدی، کارشناس سینما در اینباره میگوید: «فقط حدود 50میلیارد از این بودجه صرف تولید خواهد شد و مابقی آن صرف کارهای اجرایی، مثل برگزاری جشنوارهها و حقوق و دستمزد میشود. با توجه به بدنه حجیم سینما، نیمی از بودجه صرف هزینههای جاری میشود، 30درصد برگزاری جشنوارهها و 20درصد تولید. هنر و تجربه در این سالها البته حرکت مثبتی انجام داد و بخشی از هزینهها را به نمایش تزریق کرد. این مشکل نه فقط در سینما وجود دارد که گریبان سازمان صداوسیما را نیز گرفته است. سازمان سینمایی قرار بود بدنه خود را سبک کند، اما حالا یکی از پرحجمترین سازمانهای کشور است. همه اینها دستبهدست هم میدهد تا بخش تولید با کمبود سرمایه دولتی مواجه شود». علمالهدی معتقد است با تغییر سازوکارها باید بخشی از این مؤسسات منحل شود و بعضی تغییر ساختاری پیدا کند. به اعتقاد او با سازوکارهای دهه 60 نمیتوان در دهه90 تغییر ایجاد کرد.