• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
شنبه 23 آذر 1398
کد مطلب : 90248
+
-

در حاشیه خبرسازی مسخره‌باز

مو از خودمون، پشم از دیگرون

مو از خودمون، پشم از دیگرون

شین_عزیزمنش_روزنامه نگار

زمستان سال پیش بود که همه‌‌چیز را لو داد. لازم نبود در انتظار اکران داستانی پر از مو، کسی خودش را کچل کند. وقتی پرونده نمایش‌های فراوان جشنواره‌ای و اظهارنظر‌های سرپایی راهرویی تمام شد، مثل همه فیلم‌های ده‌ساله 90، که پست اینستا و توئیت بی‌هوا حرف اول را برایشان می‌زنند، سینه ‌فیل‌های جوان، سینه‌ مبسوطی از نماد‌گرایی برای فیلم زدند و منتقدان جاسنگین عملیات رد و قبول محدودی در حالی زیر سبیل به راه انداختند. فیلم نه دوست اهل رفاقتی گرفته بود و نه دشمن لایق شقاوتی ساخته.
 همه‌‌چیز در سطح پست مدرنیسم فرودستانه و نماد‌گرایی جهان سومی و اجرای ایرونی در جریان بود. فراستی با کلید واژه «ماقبل نقد» در هفت، به شکل دربست زد به جاده خاکی‌ای که خودش آن را تیغ انداخته. همه‌‌چیز برای مسخره‌‌باز معمولی بود. کارگردان شلوغ ‌کارددالوس وایکاروس که فیلمی سرکوچه‌شان انگار فقط لئون را دست مشتری‌های می‌دهد، جرقه‌ای به ذهنش زد تا از این مرداب ساکت، توفانی از جنجال و توجه برای فیلمش به راه بیندازد. در جشنواره‌ای که مدعوین فقط درصورت برنده شدن و گرفتن جایزه به سالن اختتامیه پا می‌گذارند، کارگردان پیسی از منتهی‌الیه خلاقیت خود آماده کرد. به یاری داوران، همه‌‌چیز نمایشی شد به نشانی از شرارت کودکانه‌ای که برای دیده شدن، فن‌های برج‌میلاد هم جلو‌دار نفس‌زدن‌هایش نبود.
همانطور که باکلاه‌های مقوایی و بارانی‌های مشمایی نمی‌توان روی صحنه تالار وحدت روح آل کاپون و تونی مونتانا را احضار کرد، با مطالعه هول‌هولکی تاریخ سینما هم نمی‌توان برای کمانچی‌های حوالی مرز مکزیک، معادل رسیده از مزار شریف گذاشت. کارگر مهاجر کشور همسایه چه چیزی را قرار بود ثابت کند، جز دود قطار ادعا و غبار کاروان استدعا. کارگردان نمایش‌های سه ساعته باید بداند که کارگردان وقتی در میان تماشاگران می‌نشیند باید جیک نزند. اما انبوه جایزه‌ها و لشکر سیمرغ‌ها اجازه نداد که همه‌‌چیز در حد همان نمایش باقی بماند. کارگردان نمایش اعتراض به حقوق مهاجران در اختتامیه جشنواره فیلم فجر دوباره فراخوانده شد. هنوز پیشانی ملت از عرق گرمای سالن خشک نشده بود که داوران صحنه را برای بازی دیگر کارگردان کالیگولا مهیا کردند. تلویزیونی‌ها زود آنتن را دست خودشان گرفتند. آنها از ایده دوم کارگردان برای فرستادن نفر دوم به جای خودش به لرزه افتاده بودند. مبادا نمایش اعتراض ابعاد منشوری به‌خود بگیرد. تماشاگران ذوق‌زده از تکرار نام کارگردان، توسط رئیس اداره تئاتر در دهه40 منتظر یک اتفاق تاریخی بودند. سابقه بازیگری کارگردان همه را مشتاق دیدن این صحنه کرده بود؛ درحالی‌که کارگردان از پله‌ها بالا رفت تا از نماینده عصبانی داوران جایزه بگیرد. خشم داوران از رفتار کارگردان نبود از این بود که خود را همچون شاگرد‌های آن آرایشگاه نا در زمان و لا در مکان، مخاطب این جمله می‌دانستند که «مو از خودمونه». کارگردان که انگار در میانه برنامه به این نتیجه رسیده بود که رئالیسم آب همه مشک‌ها و سینمای اجتماعی نان همه تنور‌هاست، به توضیحی درباره چرایی نمایش‌اش بسنده کرد و گذاشت کارگردان هیجان‌زده مراسم نفس راحتی بکشد. همه از اختتامیه خبر‌هایی از رفتار کارگردان جوان منتشر کردند و اسم فیلم بار‌ها تکرار شد. مهم نیست که اسم فیلم در چه جمله‌ای تکرار شود، مهم این است که حاصل موتور گوگل، خار به چشم حسودان و تنگ نظران.
آن شب تمام شد. ملت چرتی و جماعت خواب‌زده، از لای پلک‌های سنگین صحنه را تماشا کردند. آنها بیشتر از کارگردان تازه از راه رسید، هزاردستان را در تکرار‌های هزاران باره رج زده‌اند. وقتی غبار فرو نشست و سیمرغ بال‌هایش را بست، کنترل تلویزیون را کناری انداختند و به رسم ابوالفتح زیر لب زمزمه می‌کنند: تا وقتی آواز خوشدلان امان از این دل باشد، مردمان دسته‌دسته از قی استفراغ می‌میرند و خم به ابروی صاحبدلی نمی‌آید.

داستان از چه قرار است؟

«مسخره‌باز» داستان جوانی به نام دانش با بازی صابر ابر است که شیفته بازیگری است و در یک سلمانی به همراه شاپور با بازی بابک حمیدیان کار می‌کند و شب‌ها بعد از اتمام کارش به تمرین بازیگری می‌پردازد. صاحبکار او کاظم‌خان با بازی علی نصیریان، فردی است که اصول اخلاقی خاص خودش را دارد و سر ماجرایی عاشقانه با سرهنگ کیانی با بازی رضا کیانیان، از قدیم‌الایام مشکل دارد. مانفرد با بازی داریوش موفق که با دانش و شاپور و کاظم‌خان آشنایی دارد، شبی وارد سلمانی می‌شود و می‌گوید که موهای بلند زنانه را به قیمت خوبی می‌خرد. بعد از آن شب، اتفاقات عجیبی در سلمانی رخ می‌دهد که پیش‌تر سابقه نداشته است.

عوامل فیلم
  کارگردان: همایون غنی‌زاده
  نویسنده: همایون غنی‌زاده
  تهیه‌کننده: علی مصفا
  فیلمبردار: علی قاضی
  تدوین: هایده صفی‌یاری
  موسیقی: محمدرضا غنی‌زاده

بازیگران:
  علی نصیریان در نقش کاظم‌خان
  صابر ابر در نقش دانش
  هدیه تهرانی در نقش هما
  رضا کیانیان در نقش بازپرس کیانی
  بابک حمیدیان در نقش شاپور
  داریوش موفق در نقش مانفرد

افتخارات 
مسخره‌باز در بخش سودای سیمرغ سی‌وهفتمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۹۷) توانست 4 جایزه ازجمله سیمرغ بلورین بهترین فیلم سینمایی بخش نگاه نو و سیمرغ بلورین فیلم‌های هنر و تجربه را کسب کند. همچنین این فیلم در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم ورشو (۲۰۱۹) توانست 3جایزه در رشته‌های بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و جایزه ویژه هیأت داوران را به‌دست آورد.


مسخره‌باز نه حاصل عشق که حاصل ترس است؛ حاصل ترس از پس‌زده شدن، حاصل ترس از نادیده گرفته‌شدن و حاصل ترس از تجربه کردن. به همین دلیل هم هست که دست در جیب دیگران می‌کند (و کاش قدری ظرافت در این کار داشت تا سزاوار تحسین می‌بود) و به خرج دیگران خودش را بزک می‌کند و متفاوت جلوه می‌دهد

 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :