
چگونه میشود که تغییرات آب و هوایی را عامل حال خوب و بد خود میدانیم؟
هوای دونفره، هوای مردن

نگار حسینخانی_روزنامه نگار
«این بارشه... بارش با بارون فرق میکنه»؛ دیالوگی از فیلم «در دنیای تو ساعت چند است» به کارگردانی صفی یزدانیان؛ فیلمی که داستان آن در شهر رشت میگذرد، با آب و هوایی که هر لحظه عشق را شدت میبخشد. چرا بعضی هواها عاشقانهاند؟ چرا بعضیها ترسناکند و بعضی دیگر غمانگیز؟ چه میشود که با رعدی دلمان میلرزد و با برفی خالی از خشم و احساس میشویم؟ محسن بوالحسنی، شاعر و مترجم، میگوید که از زمستان و سرما متنفر است. بعد میخواند: «مادرم در برف مرگ مرا حدس زده بود/ مدام میمردم/ مدام میبارید/ و من تنها سرباز جهان بودم که از پادرد شاعر شد». اما ما واقعا در چه هوایی حالمان بهتر است؟ کورش ساسانی، رواندرمانگر، درباره این آنات و احوال برایمان میگوید که منشأ واقعیاش کجاست.
ما در چه هوایی حالمان بهتر است و چرا واقعا بعضی آب و هواها به کلی دگرگونمان میکند؟
بهنظرم این سؤال با پیشفرضهایی همراه است زیرا وقتی درباره انسان صحبت میکنیم نمیتوانیم صرفا بر پایه یک متغیر (آب و هوا) نتیجه بگیریم که عاملی اثرگذار است. با اینکه مطالعاتی اینگونه شکل گرفته اما وقتی درباره تأثیر آب و هوا و روان انسان صحبت میکنیم، نمیتوان به راحتی یک رابطه علت و معلولی بین این دو پیدا کرد، به همینخاطر از دیدگاه روانشناختی باید با روابط همبستگی این موضوعات را بررسی کنیم. روابط همبستگی شامل روابطی است که میتواند مؤثر باشد اما علت و معلول مسئله نیست.
یعنی بهزعم شما آب و هوا نمیتواند عامل حال خوب یا بد ما شود؟
مطالعاتی درباره تأثیر آب و هوا روی روان انسانهای مختلف انجام شده است. براساس این مطالعات نتیجه شده که 50درصد آدمها متاثر از شرایط آب و هوایی هستند. اما دامنه بحث ما درباره آن دستهای است که آب و هوا روی خلقیاتشان اثر میگذارد. نمیتوان این 50درصد را نتیجه دقیقی از این تحقیقات دانست چون فاکتورهای دیگری هم در اینباره مؤثر بودهاند؛ فاکتورهایی مانند شخصیت آدمها که میتوان در کنار آن از مسائل روانشناختی مختلفی درباره آن صحبت کرد. واکنش این دسته نسبت به شرایط آب وهوایی متفاوت بوده است. در بعضی ساختارهای روانی، نور، خصوصا نور خورشید یا آفتاب بسیار مهم و حائز اهمیت است زیرا هم روی خلق و هم خواب این افراد تأثیرگذار است و میزان ملاتونین را در مغز این افراد تغییر میدهد. بهطور قطع وقتی فردی خوابش مختل شود بیداریاش نیز تحتتأثیر قرار میگیرد و رفتارش تغییر خواهد کرد. در نیمسال اول معمولا این دسته افراد خواب بهتری دارند و در نیم دیگر سال که نور کمتر است، سطح انرژیشان پایینتر است و خلقی تنگتر دارند.
آب و هوا ممکن است روی علائم اختلالات روانی اثرگذار باشد یا به آن شدت دهد؟
بله. اختلالات روانیای وجود دارد که تحتتأثیر تغییر فصول است، مانند اختلال دوقطبی که در گذر از زمستان به بهار و تابستان به پاییز باعث میشود که افراد مراجعاتشان به مطبهای روانشناسی و روانپزشکی بیشتر شود. اما دستهای که اختلال بهخصوصی ندارند و در آب و هوای مختلف حال و هوایشان تغییر میکند، مربوط به خاطراتی است که یا فرد خود آن را در فصل و آب و هوای خاصی تجربه کرده یا درباره آن خوانده و یا اتفاقات مهم زندگیاش در آن برهه زمانی رخ داده است. همین امر نیز عامل همبستگی با آب و هوا را برایشان ایجاد کرده است.
چطور باید به چنین شناختی از خود دست یافت؟
باید دنبال همبستههایی بود که خود را پشت آب و هوا و... پنهان میکنند. عامل دیگر سرما و گرماست. مطالعات نشان داده که بعضی آدمها در فصلهای سرد بیشتر بهدنبال روابط عاطفی و رمانتیک میگردند. آدمها در فصلهای سرد و باران دنبال روابط عاطفی هستند و این برایشان شکلی سمبلیک دارد. اما نباید نقش ادبیات را در زندگی افراد نادیده گرفت؛ اینکه در ذهنمان چه کلمات و عباراتی با چه مفاهیمی پیوند میخورند و برایمان تداعیگر چه حسهایی میشوند. مثلا اینکه باران برایمان مفهوم عاشقانهای دارد، در ناخودآگاه جمعی ما و در این فرهنگ تأثیر خواهد داشت.
و در پایان...
شاید بد نباشد دوباره به موضوعی که ابتدا مطرح کردم باز گردیم. چون مطالبی که در وبسایتها و... درباره آب و هوا و فاکتورهای اینچنینی نقل میشود کامل نیست و باید درباره این موضوعات به همبستگی و روابط علت و معلولی دقت کرد. بیتوجهی به چنین ماجرایی باعث نتیجهگیریهای غلط خواهد شد. اینکه عاملی را به صورت مطلق، علت و دلیل موضوعی بدانیم درست نیست، هر چند کار راحتی است.