به تو ربطی نداره
فرورتیش رضوانیه_روزنامه نگار
پشت چراغ قرمز توقف کردهاید. یک نوجوان زبالهگرد را میبینید که یک گونی بزرگ را حمل میکند. نمیدانید چطور میتوانید به کودکانی کمک کنید که از روی فقر خانواده گرفتار کار اجباری شدهاند و همیشه باید با دست و سر و صورت آلوده زندگی کنند. دوباره به نوجوان زبالهگرد نگاه میکنید. او حالا تا کمر داخل سطل خم شده و بهدنبال اقلام قابل بازیافت میگردد. در همین لحظه یک مرد جوان را میبینید که آهسته جلو میرود، پاهای نوجوان را میگیرد و او را داخل سطل میاندازد. صحنهای را که دیدید، باور نمیکنید. یک مرد دیگر هم آنجاست و با موبایلش از صحنه ویدئو میگیرد. نوجوان را میبینید که داخل سطل زباله ایستاده و با ناراحتی به آنها خیره مانده. از اتومبیلتان پیاده میشوید و درحالیکه به طرفشان میروید، فریاد میزنید: «دارید چه غلطی میکنید؟» جوانی که زبالهگرد را اذیت کرده بود، میگوید: «به تو ربطی نداره!» جلو میروید و مشت محکمی به صورت او میکوبید. وقتی دوستش جلو میآید، او را هم کتک میزنید. با رسیدن پلیس به صحنه درگیری، بازداشت میشوید. آن 2جوان از شما شکایت میکنند و با مراجعه به پزشکی قانونی طول درمان میگیرند. صبح روز دادگاه وقتی بیدار میشوید همسرتان میگوید: «تو که هیچوقت در زندگیات کتککاری نکردی. چرا با آندو درگیر شدی؟» شما میگویید: «داشتند ویدئو میگرفتند تا در اینترنت پخش کنند و مشهور شوند. از ترویج بیفرهنگی و نژادپرستی در شبکههای اجتماعی و انفعال مردمی که همیشه فقط به پول فکر میکنند، خسته شدهام.» وقتی شاکیهای پرونده را در راهروی دادسرا میبینید، با پوزخند به شما میگویند: «امروز یه بلایی سرت میاریم که خودت هم بری زبالهگرد شی.» در ابتدای جلسه دادگاه به قاضی میگویید که میخواهید ویدئوی دوربین مداربسته یک فروشگاه از لحظات درگیری را نمایش دهید. قاضی قبول میکند. او وقتی صحنه آزار زبالهگرد را میبیند، گزارش پزشکی قانونی را کنار میگذارد و شما تبرئه میشوید، اما بلافاصله دستور بازداشت همان 2جوان را صادر میکند. قاضی میگوید تا زمانی که پلیس آن نوجوان زبالهگرد را پیدا نکرده و به دادگاه نیاورده، 2متهم باید در بازداشت بمانند و دادگاه از آنها وثیقه هم نمیپذیرد.