• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
چهار شنبه 7 تیر 1402
کد مطلب : 195863
+
-

پولِ زن خوردن نداره

محمد سرابی

ساعت 6صبح تنها مسافر روی صندلی عقب پرایدی فرسوده هستم که زنی آن را از میدان آزادی به سمت شهرک‌های جنوب‌غرب تهران می‌راند. یک نمونه از زنانی که مجبور هستند در شغل‌های مردانه کار کنند. با سرعت زیاد بین بقیه ماشین‌ها لایی می‌کشد. می‌‌گوید:
- « این خانوم‌های راننده هم خیلی یواش می‌رن! الان باید زود برسم از اون طرف مسافر بزنم.» عادت حرف زدن با مسافر‌ها، هنوز از رانندگان مرد به رانندگان زن منتقل نشده است. می‌‌پرسم:
- «شما توی همین مسیر کار می‌‌کنین؟»
- «بعله. ولی من کارم همیشه این نبوده آقا. پارسال کارگر یه کارخونه مواد شوینده بودم. قرص ماشین لباسشویی درست می‌کرد. 4‌ماه با یه عده زن دیگه کار کردیم آخرش هم حقوقمون رو نداد. حقوق که نداد هیچی، عیدی هم نداد. ما هم شب عید دلمون به عیدی خوش بود. می‌خواستم برای دخترم لباس نو بخرم. شب عید مجبور شدم خودم یه بار تی‌شرت بگیرم کنار خیابون بساط پهن کنم که یه پولی دربیارم.»
- «پس بچه دارین.» - «بعله. فکر می‌‌کنین دلم نمی‌خواست خونه بشینم بچمو بزرگ کنم؟ خوشم میاد اینطوری صبح تا شب زیر آفتاب باشم؟ نامردا نذاشتن. آخرش پول ما زن‌ها رو خوردن. شکایت هم کردیم فایده نداره. دخترم می‌خواست بره طرف رو بزنه.»
- «دخترتون بزرگه؟»
- «بعله. مادرشم ولی بزرگ شدنشو نفهمیدم از بس سرکار بودم. الان هم از 5صبح تا 5
شب پشت فرمونم. همش نگران بچه‌ام هستم. یکی بهش گفته بود شب بریم توی انبار کارخونه؛ به جای حقوق از جنس‌های صاحب‌کار مامانت ورداریم. نزدیک بود بچه‌رو گول بزنه. فهمیدم نذاشتم. ما اون موقع که جنس‌ها زیر دستمون بود یه قرص ورنداشتیم.» تا مقصد از سختی‌های زندگی زن‌های سرپرست خانوار گفت و آخرین جمله موقع پیاده شدن این بود:
- «پولِ زن خوردن نداره.»



 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :