کورش ساسانی، رواندرمانگر، درباره ذهنهای اسیر و معتاد ما میگوید
عادت نمیکنیم
نگار حسینخانی_روزنامه نگار
عادت کردهایم، به روزمرگی، به همه آنچه زندگی در دنیای پیچیده، تکنولوژی را برایمان راحتتر میکند. ما به خبر عادت کردهایم. عادت کردهایم همیشه جورابهایمان را در آن بخش خانه بیندازیم و تلویزیون را روشن کنیم و سریال ببینیم. عادت کردهایم همه صفحات خبری را با اینترنت در گوشی رصد کنیم و از صفحهای خبری به صفحه خبری دیگر سُر بخوریم. عادت کردهایم مدام عکسهای صفحات خصوصی همدیگر را در اینستاگرام بالا و پایین کنیم. اما چرا؟ مگر چقدر عادتها حالمان را خوب کرده و چقدر برایمان خطرناک شده است؟ در اینباره با کورش ساسانی، رواندرمانگر، صحبت کردهایم و از او میخواهیم این عادات رسوخ کرده در پس ذهنهایمان را برایمان تشریح کند.
اعتیاد به غیرمخدرها چگونه در ذهن شکل میگیرد؟
شکلگیری عادتها در سطوح مختلف روانی افراد شکل میگیرد. شخصیت، سبک زندگی و زمینه سرشتی در ایجاد عادتها دخیل هستند. همه این عوامل در رفتارهای انتخابی ما اثرگذار است. اما زمانی که عکس این جریان را دنبال میکنیم، یعنی تغییر در عادتها، باید سطوح روانی را بررسی کنیم؛ در واقع تغییرات بیرونی، تغییر در فرایندها و تغییرات هویتی. بسیاری از عادات هویتسازند. وقتی هویت یک فرد تحتتأثیر عادتهایش شکل گرفته، تغییر عادات دشوار میشود چون اعتیاد به عمیقترین بخش روانی افراد، یعنی هویت آنها رسوخ کرده است؛ هویتی که بخشی از «من» شده است. اینطور نیست که با تصمیمی آن بخشهای عادتوار تغییر کنند. به همین دلیل است که تغییر خیلی از عادتها سخت و زمانبر است.
آیا روانشناسان قادرند تغییراتی در روان ایجاد کنند؟
بله، اما چون این عادتها جزئی از آنچه ما هستیم شدهاند، تغییر آنها مستلزم تغییر بخشی از وجود و زندگی ماست. خیلی وقتها زمانی که صحبت از تغییر عادتها میشود، افراد به باقی رفتارهای شکلدهنده آن عادات توجه نمیکنند. این افراد با قرارگیری در فضای رواندرمانی، وقتی متوجه میشوند که باید مجموعهای از رفتارها، افکار و باورهایشان را تغییر دهند، درمان را رها کرده یا حس میکنند این روند درمانی بیاثر است و باید راههای دیگر را بیازمایند، درحالیکه آنها به این موضوع توجه نمیکنند که عاداتی که در فرایندی زمانبر شکل گرفتهاند به سرعت تعدیل و حذف نمیشوند؛ از اینرو ترک عادت با نوعی سرخوردگی همراه خواهد بود. حتی زمانی که خودمان در خلوت به تغییر فکر میکنیم با این موانع روبهرویم؛ از اینرو ترک عادت کار راحتی نیست.
با توجه به اینکه چنین اعتیادهایی ذهنی است؛ مثلا اعتیاد به گوشی موبایل، فوتبال، سریال و عادات جدیدی که در جامعه به ما تحمیل شده، چطور باید خود را ایزوله کنیم؟
خیلی از این اعتیادها در مفهومی که در ذهن ما وجود دارد شبیه به هم نیست اما جنبه عادتی آن بهوضوح قابل رویت است. مثلا این روزها سریال دیدن بدل به نوعی داروی ضداضطراب شده است. چنین عملی درست شبیه اثری است که داروهای ضداضطراب بر ما میگذارد؛ یعنی زمانی که دچار اضطراب در اجتماع، محل کار و... میشویم به آن توسل میجوییم. به همینخاطر سریالدیدن و چرخزدن در فضای مجازی گاهی بهخاطر فاصلهگیری از ترس و نگرانیهای زندگی روزمره است؛ یعنی با این وسایل اعتیادآور برای چند ساعت از دغدغه و اضطرابهای روزانه جدا میشویم. اعتیاد به خرید نیز پاسخهایی به آن اضطراب یا گاه وابسته به ساختارهای روانی است که به سرعت رضایتی برای خواسته ما به دستمان میدهد. در خرید کردن بلافاصله احساس رضایت برای ما ایجاد میشود. ریشه وابستگی به چنین نیازی برمیگردد به ماههای نخست زندگی که خواستهها به سرعت اجابت میشد؛ مثل شیرخوردن کودک وقتی گرسنهاش میشود و با گریه و... طلب شیر میکند. آن خواسته سریع برآورده شده و احساس رضایت جای آن خواسته را میگیرد. بنابراین رفتن به سراغ چنین گزینههایی(خریدکردن) علاوه بر کاهش اضطرابهای جاری زندگی، یک نوع بازگشت روانی به مراحل قبلی رشد انسان را نیز تداعی میکند.
چه آیتمهایی باعث میشود ما به امری عادت کنیم و معتاد آن شویم؟
ریشه عادات، وابستگی روانی است. یکی از عوامل عادتساز جذابیت است، مثل استفاده از موبایل که مدام اپلیکیشنها و برنامههایی به آن اضافه میشود و برنامههای تازه عادت را تشدید میکند. سادگی و دمدستبودن و دسترسی راحت نیز از عوامل دیگر اعتیاد است. به نوعی میتوانیم بگوییم هر وسیلهای که جذابیت، سادگی و دسترسی راحت داشته باشد، میتواند زمینه شکلگیری عادت و اعتیاد را در ما ایجاد کند و ذهن و روان ما نقشی برای آن در زندگی روزمره تعریف میکند. مثل موبایل که این روزها تصور اینکه بدون این وسیله قادر باشیم زندگیمان را اداره کنیم ممکن نیست. این وسیله و امکاناتش بهتدریج وارد زندگی انسان شد و ما نقشی را به این وسیله بخشیدیم که اکنون نبود آن برایمان چندان قابل تصور نیست.
روانشناسان چگونه میتوانند کمککننده و درمانگر این اعتیادهای ذهنی باشند؟
اولین شرط تغییر و رهایی از عادتهای نامطلوب این است که با همه وجود حس کنیم که میخواهیم آن عادت را تغییر دهیم. این باید عمیقا احساس شود و امری صرفا کلامی نیست. باید در ابتدا رنج این عادت را تجربه کرده باشیم تا به واسطه آن رنج حاضر شویم هزینه تغییر را بپردازیم. گاه هزینه تغییر یک عادت، تغییر بخشهای دیگری از زندگی است. خیلی از آدمها گاهی برای تغییر برخی از اجزای زندگی و روانشان مقاومت میکنند. نمیشود به عادتی صرفا به شکل منفرد توجه کرد. عادات ریشه در برخی رفتارهای دیگر دارد که باید تغییر کنند تا آن عادت نیز دچار تغییر شود. مردم گاهی فکر میکنند با قرص، جادو و فرمولهای خاص و... میتوانند تغییر کنند. اغلب آدمها به فکر تغییرات سریع هستند و همین امر یکی از مشکلات زندگی در دنیای امروز است.