گفتوگو با یکی از منتقدان عرصه هنر و تئاتر درباره نمایشهای گرانقیمت
هر صندلی 35هزار تومان
نگار حسینخانی_روزنامه نگار
شاید برای نوشتن درباره تئاتر و آسیبشناسی و نقد آن باید به اطلاعات و آمار دقیقی مجهز بود. اما زمانی که چنین اعداد و ارقامی از نظر دور نگه داشته میشوند، میتوان به کسانی مراجعه کرد که سالها با جریانهای تئاتری و گروههای مختلف همگام هستند و از نزدیک این عرصه را پیگیری کردهاند؛ از اینرو سراغ محمود نورایی رفتیم؛ منتقد هنر که سالهاست فعالیتهای نمایشی را دنبال میکند. از او درباره منطق هزینهکردن سرمایهگذاران در عرصه نمایش پرسیدهایم.
چطور شد که ما به نوعی از تئاتر روی آوردیم که هزینههای بسیاری را به گروه تحمیل میکند؟ آیا دلیل آن، حضور چهرههای سرشناس سینما در عرصه نمایش است؟
استفاده از بازیگران چهره در تئاتر مسئله تازهای نیست. ارجاع میدهم به نمایش «رومئو و ژولیت» علی رفیعی که بیش از یکدهه از اجرای صحنهای آن گذشته و در آن نمایش، از محمدرضا فروتن و نیکی کریمی برای بازی دعوت شده بود. یا در همان زمان محمد رحمانیان از پرویز پرستویی در نمایشاش دعوت کرده بود. هرچند در سالهای اخیر پررنگتر شده، اما این توجه دوباره بهدلیل حضور سالنهای خصوصی است. این سالنها قصد داشتند مخاطبان بیشتری را به سمت خود جذب کنند و به همینخاطر از چهرههای سینمایی برای معرفی و رسمیتدادن به خود استفاده کردند. از آن زمان دستمزدهای بالا در تئاتر رویه تازهای برای بازیگران ایجاد کرد.
تئاتر امروز چه رویهای را دنبال میکند؟
هزینهبر بودن تئاترهای جدید و بزرگ در سالهای اخیر رشد پیدا کرده؛ نمایشهای بیگ پروداکشن که افراد زیادی در آن فعالیت میکنند. ممکن است به استثنای چهرههای آن نمایش، در آن گروه 300نفر فعالیت کنند.
با توجه به اقبالی که تماشاگران به تئاترهای لاکچری نشان دادند، بعضی اهالی تئاتر به اینسو کشیده شدند و خواستند این رویه را دنبال کنند، درحالیکه با شکست روبهرو شدند؛ مثلا نمایش «عروس مردگان» با شکست بزرگی روبهرو شد.
امسال گوجهفرنگی گران میشود، اما سال بعد همه کشاورزان این قلم کالایشان را دور میریزند و دلیل آن فراوانی آن قلم جنس و نشناختن بازار است. تئاترهای بزرگ نیز وقتی به تقلید شکل میگیرند و تقاضایی برایشان نیست به همان نسبت استقبالی از آنها نمیشود. کارگردان این نمایش، تازه پا به عرصه گذاشته بود و شاید چون شرایط را بهدرستی نمیشناخت، در معرض چنین ضرری قرار گرفت. شاید بهنظر او هر اثری با هر بازیگری ممکن است نتیجه یکسانی در سود و دیدهشدن نمایش داشته باشد، اما چنین نیست. کسانی مانند پارسایی با شناختن این عرصه و تبلیغات روی آن میتوانند سود خود را تضمین کنند.
با توجه به هزینهها چقدر میتوان تئاتر را برای سرمایهگذاران سودآور دانست؟
اساسا تئاتر کالای سودآوری تولید نمیکند. در عین حال بسیار هزینهبر است. سالنهای دولتی دیگر مخاطب ندارد. تئاتر در دورهای به شکل گلخانهای (دولتی) اداره میشد، اما پس از مدتی دولت خود را کنار کشید و اهالی تئاتر به فکر نجات خود افتادند. ممکن است حتی دروغ بگویند تا شما را روی صندلی تئاتر بنشانند؛ مثلا ممکن است اسم بازیگری را روی پوستر ببینید، اما در اجرا تنها صدای او را بشنوید و خبری از آن بازیگر نباشد. باید این را بدانید که هر صندلی در سالن 30تا 35هزار تومان هزینه به یک گروه تئاتری تحمیل میکند؛ امری که پیش از این فقط درباره کنسرتها اجرا میشد. وقتی با چنین هزینهای روبهرو میشوید سعی میکنید از هزینههای تولید کم کنید؛ مثلا بهتازگی خیلی از گروههای تئاتری میگویند به طراحی صحنه مینیمال رو آوردهاند، درحالیکه چنین چیزی وجود ندارد. در حقیقت گروهها طراحی صحنه را حذف کردهاند.
شاید این وضعیت را بتوان ناشی از همان پدیده نوظهور سالنهای خصوصی دانست.
بله. دوباره به ظهور سالنهای خصوصی برمیگردیم. هرکدام از این سالنها در روز 3اجرا برگزار میکنند و همین باعث میشود گروه نتواند دکوری برای نمایشاش اجرا کند، چون مستلزم این است که بعد از هر اجرا، دکور را جمع و در اجرای بعدی دوباره آن را برپا کند. همین مسائل باعث میشود موجی از نمایشهای بدون طراحی صحنه یا به قول خودشان مینیمال روی صحنه برود.
تمایل سرمایهگذاران به سرمایهگذاری در تئاتر را خیلیها معادل پولشویی میدانند؛ این درست است؟
پولشویی در تئاتر اتفاق نمیافتد، چون رقمی در تئاتر هزینه نمیشود. یک نمایش در بهترین حالت 8میلیارد هم که فروش کند، پول یک آپارتمان در محله کریمخان است. سرمایهگذار پول خود را برای سود به هنر نمیآورد.
دلیل سرمایهگذاری در تئاتر چه میتواند باشد؟
شاید مهمترین دلیل سرمایهگذاری در این عرصه، فریبخوردن است. ما سرمایهگذاران بسیاری را میشناسیم که فریب دوستی با بازیگران و هنرمندان را خوردهاند و با وعدههایی سرمایهگذاری کردهاند، اما درنهایت با ضرر مالی، از همان دری که وارد شده بودند خارج شدهاند. نمونه آن سرمایهگذار «سه خواهر» حمید امجد است که گمان میکرد با هزینهای که میکند 600میلیون تومان سود خواهد کرد، اما این نمایش تنها 100میلیون تومان و بسیار کمتر از هزینه، فروش کرد.
این هزینهها شامل چه مواردی است؟
در قراردادهای جدید 30درصد فروش سهم سالن است، 9درصد مالیات بر ارزشافزوده و 5درصد هزینه سایت بلیتفروشی. تا اینجا 45درصد فروش اصلا بهدست گروه نخواهد رسید. 55درصد درآمد سهم گروه است که بازیگران چهره بهتازگی با قراردادهای جدید در سود این نمایشها شریک میشوند. عملا از درآمدهای حاصله عددی دست گروه را نمیگرفت. از سوی دیگر برای یکماه نمایش معمولا گروه یکماه نیاز به تمرین دارد. در مراحل تمرین نیز از آژانس گرفته تا خورد و خوراک باید رقمی هزینه شود که به آن هزینه تولید میگویند و رقم زیادی است.
معمولا هزینههای کف را چقدر تخمین میزنید؟
مثلا اگر گروهی بخواهد دکوری را برای نمایش اجرا کند باید حداقل 20میلیون تومان هزینه کند یا برای دستمزد بازیگر درجه دو 8تا 10میلیونتومان درنظر بگیرد. هزینه معمول برای سالنهای 100تا 150نفره نیز 100میلیونتومان خواهد بود.