نسلهای پس از انقلاب، با چه شیبی مراحل ازدواج را سپری کردند؟
از سنت تا مدرنیته
زهرا رستگار مقدم_روزنامه نگار
داستان عروسها و عروسیها همیشه شنیدنی بودهاند؛ انگار که از دل قصههای دیو و پری سرکشیده باشند. در طول زندگی کم از این دست مقایسهها نکردهایم و کم به آن دل ندادهایم. کافی است یکی در خانواده تصمیم به ازدواج بگیرد تا همه مسیر رسیدن به این تصمیم را از او بپرسند و داستان آشنایی و ازدواج خودشان را تعریف کنند تا همه شباهتها و تفاوتها در یک نشست چایخوران عصرانه رو شود و تاریخ اجتماعی ازدواج در ایران یکبار از ته تا به سر از تازهعروس گرفته تا مادربزرگ خانواده در چند ساعت مرور شود. در این گزارش به تغییر رویه ازدواج در چند نسل مختلف پس از انقلاب میپردازیم.
ایدهآلهای گرهخورده با کارمندی
آن سالها هنوز از گزاره «مادرو ببین دخترو بگیر» فاصله نگرفته بودیم. دختران و پسران جوان دهه50 (آن دسته که در این دهه به سن ازدواج رسیده بودند.) هنوز داستان شروع زندگی مشترکشان از خانوادهها آغاز میشد. مادر خانواده، زمانی که پسرش آمادگی ازدواج پیدا میکرد آستین بالا میزد تا دختری مناسب برای پسرش انتخاب کند. نخستین قدم این بود که با توجه به نوع رفتار، اعتقادات و اصالت خانواده، دختری را که در خانوادههای اطراف مناسب میدید انتخاب میکرد. اما اگر حالا خانوادهها بخواهند با همان الگوی سابق همسری انتخاب کنند، بهعلت تفاوتهای 2 نسل ضریب انتخاب اشتباه بالا خواهد رفت. فاطمه که در سال 57 ازدواج کرده، میگوید: «در نسل ما بزرگترین ملاک انتخاب همسر دینداری، اخلاق، خانواده، سربهزیری و... بود، ولی امروز فکر نمیکنم چندان در قید و بند چنین ملاکهایی باشند. بیشتر ظاهر و زیبایی، پول و... ملاکهای ازدواج است.» او میگوید همسرش دوست برادرش بوده و در همین رفتوآمدها به هم دلبستهاند؛ «من که نه! بیشتر اون عاشقم شد. منم بدم نمیاومد. بچه خوبی بود و تازه سپاهدانشی شده بود.» میخواهد این حرفها را ننویسم، اما مینویسم. مریم حسینی، دانشجوی دکتری جامعهشناسی دانشگاه اصفهان در تیپشناسی فاطمه میگوید: «ایدهآلهای نسل فاطمه بهدستآوردن مردی با حقوق کارمندی بود تا بتواند برای آیندهاش برنامهریزی کند. رویاپردازیهای دخترانه بیشتر نیاز به ثبات برای تشکیل خانواده داشت. خانواده که از کانونهای تغییرات ارزشی در جامعه است دارای نسلهایی با ارزشهای مشترک یا متفاوت خواهد بود. در جوامع صنعتی، ماهیت، اشکال و پیامدهای اجتماعی ازدواج تحتتأثیر صنعتیشدن دچار تحول شده و در جوامع روبه توسعه، آرام در حال تغییر است. با تغییر الگوی خانواده از گسترده به هستهای، نحوه انتخاب همسر هم تغییر کرده، زیرا در خانواده گسترده، ازدواج یک تصمیم اقتصادی و مبتنی بر تصمیم اعضای خانواده بوده ولی در هستهایشدن خانوادهها، ازدواج، تصمیمی احساسی است. حق انتخاب همسر، آزادی عمل زنان، عادیشدن طلاق و... تغییرات ازدواج و خانواده محسوب میشود.»
نسل نامهرسانها و دوستداشتنها
امروز انگار آن بهانه ادامهتحصیل جای خود را به طولانیترکردن دوره مجردی و گشت وگذار داده است. رفاه نسبی خانوادههای امروز تحمل سختی و مشکلات آینده را غیرقابل تصور کرده و نسل امروز به ازدواج به چشم لذتی آنی نگاه میکند. بهطور کلی خانواده، رسانه و... پذیرش بار مسئولیت ازدواج را سخت کرده است. ردشدن از هفتخان ازدواج بیش از ظرفیت جوان امروز تنشزاست.
سهیلا که به تازگی پسرش را داماد و خودش در سال 64ازدواج کرده است، میگوید: «اول آمدند خواستگاری. ما فامیل بودیم و همدیگر را از قبل میشناختیم. با دسته گل و شیرینی با خانواده به منزل ما آمدند تا این پیشنهاد بین بزرگترها مطرح شود. خب ما همدیگر را میشناختیم و نامههایی هم بینمان رد و بدل شده بود. همین که با لبخند سرم را بالا آوردم غائله ختم شد.» سهیلا میگوید که پس از خواستگاری مهربرون انجام شد که مردان 2خانواده مهریه و شیربها را تعیین کردند و زنان در همین مجلس «بله برون» گرفتند. توافقات فهرست شد تا بعدا در دفتر عقدنامه ذکر شود. این مجلس با شیرینیخوران ادغام شد و تاریخ عقد را هم همان جا مشخص کردند. حسینی، جامعهشناس میگوید: «تغییری که در سطح جامعه و خانوادههای ایرانی ایجاد شده و ارزشهای خانواده را دگرگون کرده، بهدلیل دگرگونی نقش و جایگاه زنان ایرانی است. بر اثر دگرگونیهایی که در جهان رخ داده، نقش زنان در خانواده و اجتماع، تغییر کرده است. انقلاب اسلامی و 8سال دفاعمقدس، توسعه، همراه شدن با تجربههای جهانی، تکنولوژی، وابستگی خانواده متوسط شهری و حقوقبگیر به درآمدهای نفتی و مقاومت در برابر ارزشهای فرهنگی و خانوادگی، از عوامل تأثیرگذار بر خانواده و ازدواج است که باعثشده هر یک از افراد بهگونهای ازدواج را درک کنند.»
مراسم رو به افول و در رثای مختصربودن
انقلاب بهعنوان نقطه عطف تاریخ ایران و جنگ ایران و عراق آغاز رشد نسلی است که تجربیات تاریخی متفاوتی از نسلهای قبل از خود دارند. بعد از جنگ، جهانیشدن شتاب بیشتری گرفت و نسلها همراه با آن تجربه تاریخی و اجتماعی متفاوتی را تجربه کردند. این نسل کمکم حقوقی برای خود قائل شدند.
ملیحه که در سال76 ازدواج کرده است، میگوید: «جهاز برون و حنابندون و مراسمی از این دست دیگر طرفدار نداشت و کسی مدرنتر بود که هزینههای جانبی را حذف و فقط به میهمانی عروسی بسنده میکرد. اما همین عروسیها هم هنوز در خانهها یا حیاط و پارکینگهای همسایه برگزار میشد و محلیها حتما شرکت میکردند تا بفهمند دختری که تا دیروز به نگاه خریدار ارزشگذاری میشد از لیست انتظار خارج شده است.» اسماعیل جهانبخش، جامعهشناس در اینباره میگوید: «یکی از مشکلات جوانان در انتخاب همسر و ازدواج، مربوط به گذار جامعه ایران از سنت به مدرنیته است. روند تحولات در ارزشها، رسوم و الگوهای رفتاری به قدری سریع است که آن را در فاصله 2 نسل (والدین و فرزندانشان) میتوان تشخیص داد. فرزندان، معیارها و ملاکهای دنیای متمدن را بیش از الگوهای ارزشی والدینشان درنظر میگیرند. برای این نسل در زنان، نقش اجتماعی، تحصیلات دانشگاهی، تساوی حقوق با مردان، اشتغال خارج از منزل و... مورد توجه است. مردان هم در پذیرش خواستههای دختران جوان در امور مذکور نقش تعیینکنندهای در انتخاب همسرانشان دارند.» به گفته او، والدین در ایران، با الگوهای ارزشی متفاوت همچنان نقش تعیینکنندهای در انتخاب همسر فرزندانشان دارند و همین امر موجب چالش 2 نسل میشود.
حقوق از مهریه تا حضانت فرزند
مدارای امروز خانوادهها با فرزندانشان به نوعی سازش و بهگونهای شده که هر طرف تا حدودی به نفع طرف مقابل خواستههایش را تعدیل کردهاست. با اینحال خانواده، همچنان یکی از مشکلات همسرگزینی جوانان است. نسلی که در دهه 80 ازدواج میکردند نگرانی بیشتری به حقوق خود داشتند. در آن سالها بهدلیل عدمتأمین حقوقی درصورت وقوع اختلاف با شوهر یا الزام به طلاق، دغدغه دفاع از حقوق مشروع خود را داشتند. به این خاطر هنگام ازدواج ضمن شروط خود، میزان مهریه را بهگونهای تعیین میکردند تا از سوءاستفاده شوهر در تصمیم به طلاق جلوگیری کنند و اگر در هر صورت ازدواج، منجر به طلاق شد، از نظر تامین هزینه زندگی برای باقی عمر دچار مشکل اقتصادی نباشند. این افراد که ارثیه خود را برای نسلهای بعدی نیز بهجا گذاشتند، علاوه بر داشتن هزینه اجاره مسکن، اتومبیل و بسیاری از لوازم منزل در سالهای اخیر برای تشکیل خانواده، نیاز به حضانت فرزند داشتند.
همین امر باعث شد با رشد نرخ بیکاری و مشکلات اقتصادی در کشور، جوانان نتوانند بین درآمدهای خود و هزینههای ضروری زندگی تعادل بهوجود آورند و تشکیل خانواده مستقل را امکانپذیر بدانند. بنابراین در جامعه هزینههای یک زندگی مجردی یا ازدواجهای سفید برای جوانانی که در دهه 90به سن ازدواج رسیدند ممکن و قابل حصول شد، زیرا در این نوع تعهد دیگر مرد نیاز نیست در قالب تعهدات مردانه ضمن عقد نگران معیشت بوده و وظیفه چندانی داشته باشد و خانوادهها نیز دستشان از اعمال نظر و سلیقه کوتاه است. درصورت ازدواج نیز زنان با اتفاقاتی که در سالهای اخیر رخ داده، بیشتر بهدنبال اخذ حقوقشان هستند؛ از سرپرستی فرزندان گرفته تا طلاق و... .
فرار از خانه بخت
امروز انگار آن بهانه ادامهتحصیل جای خود را به طولانیترکردن دوره مجردی و گشت وگذار داده است. رفاه نسبی خانوادههای امروز تحمل سختی و مشکلات آینده را غیرقابل تصور کرده و نسل امروز به ازدواج به چشم لذتی آنی نگاه میکند. بهطور کلی خانواده، رسانه و... پذیرش بار مسئولیت ازدواج را سخت کرده است. ردشدن از هفتخان ازدواج بیش از ظرفیت جوان امروز تنشزاست