
وضعیت ورزش زنان در باشگاهها، پارکها و فضای مجازی نگرانکننده است
تبلیغات مهمتر از سلامتی

طناز حسینیون
قهرمان سابق دوی سرعت و مربی بدنسازی
چندی پیش بود که به باشگاههای مختلف ورزشی زنان سری زدم؛ این سرکشی هم از سر نیاز روزانه به ورزش بود و هم از سر کنجکاوی. برای من که سالها ورزش قهرمانی انجام داده بودم، لازم بود که حتما در هفته چندساعتی را ورزش کنم. کنجکاوی هم از این نظر بود که ببینم وضعیت نسبت به سالهایی که من ورزشکار بودم و ورزش میکردم، چه تغییراتی کرده است. در این گردش بین باشگاهی، نظرم به نکات مثبت و منفی زیادی جلب شد. قبل از رفتن به باشگاه، صفحات ورزشی هم که در فضاهایی مثل اینستاگرام و تلگرام، در ورزش زنان فعالیت گستردهای دارند، نظرم را جلب کرد. توجه زنان به ورزش و حضور آنها در فضاهای ورزشی چه مجازی و واقعی، من را بهعنوان کسی که خودش ورزشکار حرفهای بوده و حالا مربیگری میکند، مجاب کرد که نکاتی را به این زنان یادآوری کنم.
در بازدیدهایی که از سالنها و باشگاههای ورزشی داشتم، از این خوشحال شدم که چقدر نسبت به سالهای نهچندان دور تعداد باشگاههای ورزشی، بهخصوص باشگاههای مختص زنان زیادشده و نیاز به ورزش و ضرورت انجامش بین آنها به فرهنگ تبدیل شده است. به هر حال متخصصان ورزش توصیه میکنند زنان که به 30سال میرسند و ورزش حرفهای و قهرمانی انجام نمیدهند، بهطور متوسط بین 4 تا 6ساعت در هفته ورزش کنند. البته این فعالیت بدنی حتما باید زیرنظر یک کارشناس و متخصص ورزش انجام شود و او با توجه به نیازها و شرایط جسمانی هرفرد، ورزش مناسب او را مشخص کند. نکتهای که متخصصان روی آن تأکید دارند، این است که افراد صرفا بهدلیل رایج بودن یک رشته و علاقه نمیتوانند در هر کلاس ورزشی ثبتنام کنند. یکی از نکات منفی که در این گشت ورزشی بسیار چشمگیر بود، استفاده از مربیان بیتجربه و حتی با دانش کم بود. این مربیان بهدلیل ویژگیهای ظاهری خاصی که دارند، در باشگاهها استخدام شدهاند. بهنظر میرسد که نه برای این مربیان و نه برای مسئولان باشگاه، هدف اولیه ورزش که همان رسیدن به سلامتی و نشاط است، اهمیت چندانی ندارد. جالب است که برای این مربیان که ورزش باید از هر چیز دیگری مهمتر باشد، درآمد و محبوبیت مهم است و طبق سیاستهای باشگاه عمل میکنند و افراد را فارغ از توانایی و سطح سلامت جسمانی در کلاسهایی که مناسب آنها نیست جذب میکنند یا هم برای اثبات کارایی خود و هم برای اینکه شاگردانشان سریعتر به نتایجی که میخواهند برسند، آنها را تحت فشار تمرینات سنگین قرار میدهند. گاهی هم انواع مکملهای رنگارنگ تجاری را برای آنها درنظر میگیرند. همه این اتفاقاتی که در باشگاهها میافتد، جامعه را از سلامتی دور و حتی افراد را ورزشگریز میکند.
اما ریشه این مشکلات کجاست؟ چرا نظارتی بر عملکرد و کیفیت مکانهای ورزشی انجام نمیشود؟ چرا ورزش همگانی و عمومی که نسبت به سالهای گذشته رشد کمی قابل توجهی داشته، از نظر کیفی دچار تحول و پیشرفت نشده است؟ ورزش همگانی را با ورزش قهرمانی مقایسه کنید؛ ورزش زنان در بعد قهرمانی هم علمی شده است و هم بهروز. در بعضی از رشتهها پیشرفت را به وضوح میبینیم و شاخص عینی آن موفقیتها و مدالهای رنگارنگ زنان در میادین مختلف بینالمللی در سالهای اخیر است. حتی میتوانیم بگوییم که زنان نسبت به امکاناتی که دارند، حتی از مردان هم جلو زدهاند. اما ورزش همگانی هم به موازات ورزش قهرمانی رشد کرده است؟ بهنظر میرسد که جواب منفی است.
مربیان ناکاربلد
یکی از دلایلی که کیفیت ورزش همگانی در بین زنان را در سطح پایینی نگه داشته، کیفیت پایین مربیان است. شاید دلیل اصلی بیماری ورزش همگانی باشد.
1- نخستین چیزی که در باشگاهها مهم است، ویژگیهای ظاهری مربیان است. حتی در آگهیهای استخدام هم روی این ویژگیها تأکید شده و توضیح دادهاند که اندامهای بدن آنها باید در چه شرایطی باشد. این مربیان باید پوشش مناسبی هم داشته باشند. منظور از این پوشش این است که آنها لباسهای مخصوص رشتهای که آموزش میدهند را بپوشند. باشگاهها مربیان را مجبور میکنند که از برندهای خاص استفاده کنند؛ این یعنی استخدام مربیانی که وضع مالی قابل توجهی دارند. شرط باشگاهها برای استخدام مربیان، جوانی آنهاست. مربیای که بهدلیل افزایش سن، عضلاتش را از دست داده باشد، جایی در بعضی از باشگاهها ندارد، حتی اگر علم و تجربه او خیلی بالا باشد.
2- داشتن کارت خیلی مهم است؛ گرفتن کارتهای رنگارنگ ورزشی که امروزه بهراحتی در دسترس همه است. کافی است گوش به زنگ باشی و با گشت در فضای مجازی یا در ارتباط با مراکز مختلف، خبردار شوی که کدام کلاس کی و کجا برگزار میشود. بعضیها هم هستند که با پرداخت شهریههای سنگین در مدت کوتاهی، مثلا 3روز، تبدیل به یک مربی حاذق میشوند. این مربیان با داشتن کارتهایی با رنگ و لعاب خاص که حتی میتواند عنوان بینالمللی هم روی آن ثبت شده باشد، بهراحتی جذب باشگاههای ورزشی میشوند.
حضور این مربیان در باشگاهها که نه علمی در ورزش دارند و نه تجربهای، فاجعه است. فارغالتحصیلان رشته تربیتبدنی پس از 4سال تلاش و مطالعه در این رشته، برای اینکه بتوانند طبق استانداردهای روز جهان مربی شوند، نیازمند کسب تجربه و دانش بیشتر هستند، حال چگونه است که یک شخص فقط با حضور در یک کلاس چندروزه مجوز حضور در کلاسهای ورزشی را پیدا میکند و سکان سلامتی جامعه را بهدست میگیرد؟ تنها دلیل این اتفاق رقابت دستاندرکاران، مدیران باشگاهها و مربیان در بهدستآوردن سود مالی بیشتر است. سودآوری آنها زیانها و خسارتهای مالی سنگینی را به جامعه تحمیل میکند. کسانی که برای رسیدن به سلامتی و شادابی بیشتر هزینه میکنند و به کلاس ورزشی میروند، بهجای رسیدن به این سلامتی، دچار مشکلات جسمی میشوند. بیماری آنها هزینه بیمههای درمانی، نیاز به دارو و خدمات پزشکی و... را بالا میبرد. فردی که قبلا مثلا فقط مشکل چاقی داشته، با این کلاسهای ورزشی، دچار کمردرد، پادرد و... میشود. تصور کنید که این زن شاغل هم باشد، این دردها و بیماریها در راندمان کاری او و اگر خانهدار باشد بر سطح و کیفیت زندگی خانوادهاش اثر میگذارد. همه اینها در سطح کیفیت زندگی و سلامت جامعه هم مؤثر است.
در صفحههای مجازی چه خبر است؟
در فضای مجازی هم با دنیایی از تبلیغات ورزشی مواجه میشویم. استفاده از صفحات مجازی بهدلیل دسترسی آسان و استفاده جامعه آماری بالا، میتواند بسیار مفید باشد؛ به شرطی که روی صفحاتی که در این فضا فعال هستند، نظارت انجام شود و آنها در چارچوبهای مشخصی فعال باشند. صفحاتی که زیرنظر فدراسیونها و یا انجمنهای ورزشی هستند، کمتر نگرانکننده هستند، هرچند بعضی از خود این انجمنها و فدراسیونها نیز به دلایل مختلف اصول و چارچوبها را زیر پا میگذارند.
نکته بارزی که در صفحات مجازی جامعه ورزشکاران و مربیان ورزشی جلب توجه میکند، رقابت افراد در جذب مخاطب و به تصویر کشیدن همه فعالیتهای روزانه آنها در این صفحات است که ظاهرا در جامعه امروز ما بهدلیل عدماطلاعرسانی و آموزش صحیح افراد، برای این مربیان بسیار سودآور است. در این صفحات تمرینات عجیب و غریب، معرفی برندها یا مراکز مختلف و... به نمایش گذاشته میشود. تبلیغ و رقابت در کوران کار یکی از ویژگیهای مثبت و بهروز در ورزش دنیاست اما مربیان و ورزشکاران ما مدل جدیدی از تبلیغات را ارائه میدهند که خیلی قابل پذیرش نیست. در دنیای ورزش عملکرد موفق یک مربی چنان رسا و گویاست که نیاز به حواشی تبلیغ دیگری ندارد. مثال بارز آن در ورزش قهرمانی است. کارنامه یک مربی موفق عملکرد و نتایج شاگردانش است و نیاز زیادی به تبلیغات عجیب و غریب ندارد. ویژگی دیگر این صفحات متأسفانه استفاده از آنها بهعنوان منبع و مرجع علمی است و هم مربیان و هم کسانی که میخواهند تفریحی ورزش کنند، از عکسها و فیلمهای این صفحات بهعنوان الگو استفاده میکنند که میتواند بسیار زیانبخش باشد؛ تقلید از یک برنامه یا حرکت ورزشی در فضای مجازی بدون در نظر گرفتن اصول علم تمرین و موثق بودن منبع آن نتیجهای جز آسیبدیدگی ندارد و مربیان ما را هرچه بیشتر از کتاب و منابع علمی دور میکند.
ورزش در پارکها به مدیریت نیاز دارد
گردش در پارکها و فضاهای سبز در محلههای مختلف، نشان میدهد که زنان فضاهای دیگری را هم برای ورزش انتخاب کردهاند. پای صحبت این زنان که بنشینی، میبینی 2گروه به این فضاها مراجعه میکنند؛ کسانی که صرفا برای پرکردن اوقات فراغت به پارکها میآیند و کسانی که هدفشان ورزش و رسیدن به سلامتی است. در این پارکها مربیانی هم هستند که بدون هیچ تبلیغ رنگارنگی و به خواست خودشان به بقیه آموزش میدهند. هم زنانی که ورزش میکنند و هم آنهایی که ورزش میدهند، حرکتشان مفید است، اما خلأ مدیریتی که این حضور را به فعالیت مثبت و هدفمندتری هدایت کند به وضوح به چشم میخورد. بعضی از پارکها و فضاهای سبز به تجهیزات ورزشی مجهز شدهاند اما افرادی که از آنها استفاده میکنند، با اصول ورزش و طرز استفاده از آنها آشنا نیستند و ممکن است دچار آسیب شوند یا بهدلیل نتیجهبخش نبودن فعالیتهایی که انجام میدهند، دلسرد شوند و از ورزش پشیمان. بهنظر میرسد این فضاها و این زنان نیاز به مربیان حرفهای دارند که بتوانند با انگیزه به کارشان ادامه دهند. ایجاد چنین فضای سازمانیافته و هدفمندی توجه بیشتر مسئولین را میطلبد؛ مسئولینی که امروزه بزرگترین دغدغه آنها دستیابی به مدالهای رنگارنگ بینالمللی و اثبات توانمندیهای مدیریتی خود است، غافل از آنکه بزرگترین جامعه آماری که استعدادهای ورزشی زیادی را میتواند در بر داشته باشد، کسانی هستند که به دلایل مختلف که یکی از بزرگترین آنها دلایل اقتصادی است ممکن است هیچوقت در اماکن و فضاهای استاندارد ورزشی حضور پیدا نکنند. اخیراً تحقیقی نیز در همین زمینه انجام شد و نتایج آن نشان میداد کسانی که از نظر اقتصادی در سطوح پایینتری هستند، در بعضی فاکتورهای مورد نیاز استعدادیابی قهرمانی برتری دارند. این موضوع توجه بیشتر مسئولین ما را به اینگونه فضاها و اماکن عمومی میطلبد.
ورزش همگانی زنان در کشور نیاز به یک طرح ملی جهت اصلاح و بهتر کردن وضعیت دارد. اکثر کشورهایی که در ورزش موفق هستند، قبل از سرمایهگذاری در ورزش قهرمانی به پیشرفت و گسترش ورزش همگانی توجه کردهاند. دلایل آنها برای این توجه سلامت جسمانی و روانی افراد، صرفهجویی در هزینههای درمانی، سلامت روانی جامعه، افزایش عملکرد افراد در فعالیتهای اجتماعی و شغلی و کشف استعدادهای بیشتر ورزشی است. نظارت بیشتر بر باشگاهها و اماکن ورزشی، استانداردشدن فضاهای ورزشی، افزایش سطح علمی و عملی مربیان، سختگیری و مرحلهای شدن گرفتن کارتهای مربیگری، بیشتر کردن آگاهی ورزشی زنان و آشنایی آنها با اثرات شگفتانگیز ورزش، تشویق و دادن تسهیلات بیشتر برای زنانی که مایل به ورزش و افزایش سطح سلامتی خود هستند، معرفی زنان قهرمان کشور در سطح جامعه، استفاده صحیح و استاندارد از فضاها و مربیان باتجربه کشور و.... همه از مواردی است که میتواند هرچه بیشتر جامعه ما را به یک جامعه سالم، شاد و پویا سوق دهد.
فارغالتحصـیلان رشته تربیتبدنی پس از 4سال تلاش و مطالعه در این رشته، برای اینکه بتوانند طبق استانداردهای روز جهان مربی شوند، نیازمند کسب تجربه و دانش بیشتر هستند، حال چگونه است که یک شخص فقط با حضور در یک کلاس چندروزه مجوز حضور در کلاسهای ورزشی را پیدا میکند و سکان سلامتی جامعه را بهدست میگیرد
عکس: همشهری/ فرشاد عباسی