راهکارهای علاقهمندشدن و عادتکردن به مطالعه را فهرست کردهایم
خوره کتاب شویم
نیلوفر ذوالفقاری
از همان روزها که شعر «من یار مهربانم» را در مدرسه حفظ میکنیم تا سالهای بزرگسالی که پشت ویترین کتابفروشیها به تماشا میایستیم، کتاب خواندن نقش غیرقابل انکاری در شکلگیری شخصیت، افزایش آگاهی و تغییر سبک زندگی همه ما دارد. خیلی از ما با اینکه به کتاب خواندن علاقه داریم، بلد نیستیم که چطور میتوانیم به یک کتابخوان حرفهای تبدیل شویم و خودمان را برای تلفکردن وقتهایی در روز، غرق شدن در دنیای مجازی و تلنبار شدن کتابهای نخوانده سرزنش میکنیم. این هفته محمدجواد جزینی-نویسنده، منتقد و مدرس ادبیات- استاد راهنمای ما شده است تا برایمان بگوید چرا ما کتاب نمیخوانیم و راه اینکه یک کتابخوان حرفهای شویم چیست؟
زمانی برای مطالعه درنظر بگیرید
برای اینکه عادت کتاب خواندن به برنامه روزانه شما اضافه شود، باید زمان مشخصی را برای خود تعیین کنید و آن را به کتاب خواندن اختصاص دهید. اینکه میزان این زمان چقدر است کاملا بهخودتان بستگی دارد و البته میزان علاقهمندی شما به مطالعه. با همه مشغله زندگی و کارهای متعددی که صبح تا شب انجام میدهیم، بازهم میتوان زمانی را برای مطالعه پیدا کرد. این زمان میتواند 5دقیقه باشد یا چند ساعت، مهم این است که بدانیم با خودمان قرار گذاشتهایم و میخواهیم هر روز این زمان را به کتابخواندن اختصاص دهیم. گاهی هم تصمیم میگیریم روزهای مشخصی را در هفته به کتاب خواندن اختصاص دهیم. وقتی شروع به این کار کنیم و تصمیم جدی داشته باشیم، حتما بعد از مدتی بهترین مدل زمانی را که با برنامه و شرایط زندگی خودمان تناسب داشته باشد، پیدا میکنیم.
وقتهای مرده را زنده کنید
از صبح تا شب مشغول انجام کارهای بیشماری هستیم که بهنظر میرسد هیچوقت قرار نیست تمام شوند. اگر کسی از ما بپرسد چقدر کتاب میخوانیم حتما با خیال راحت میگوییم اصلا وقتی برای این کار نداریم. اما واقعیت این است که با این بهانه نمیتوان کتاب نخواندن را توجیه کرد. کافی است تصمیم بگیریم وقتهای مرده را با کتابخواندن زنده کنیم؛ مثلا همان چند دقیقه کوتاهی که منتظریم تا غذایمان گرم شود، چند دقیقه قبل از اینکه برای خوابیدن آماده شویم یا زمانهایی شبیه به اینها میتوانند با مطالعه زنده شوند. شاید این زمانها کوتاه بهنظر برسد اما با جمع شدن آنها روی هم، میبینیم که در طول روز یک ساعت مشغول کتاب خواندن بودهایم و بهانه وقتنداشتن هم از بین رفته است.
همیشه کتاب همراهتان باشد
این یک توصیه واقعا کاربردی است. خیلی وقتها در موقعیتی قرار میگیریم که از قبل پیشبینی نکرده بودیم؛ مثلا تاکسی یا اتوبوس دیرتر از همیشه میرسد و ناچاریم منتظر بمانیم، جلسه کاری با تأخیر برگزار میشود، مدت انتظارمان در مطب پزشک طولانیتر میشود یا حتی اتفاقی برق قطع میشود! اینگونه وقتها اگر کتابی همراهمان باشد، هم فرصت مطالعه را از دست ندادهایم و هم زمانی را که به اجبار باید منتظر بمانیم به مفیدترین شکل سپری کردهایم. چند صفحه کتابخواندن در این موقعیتها، مطالعه را به برنامه ثابت روزانه ما اضافه میکند. کتابهای قطع جیبی یا پالتویی در بازار کتاب فراوان هستند، برای شروع یکی از آنها را انتخاب و کتاب را به یکی از وسایل همراه همیشگی خودتان تبدیل کنید.
از فضای مجازی بیرون بیایید
آفت بزرگی که باعث شده حتی کتابخوانها هم وقتشان را کمتر از قبل به مطالعه اختصاص دهند، فضای مجازی است. با همه خوبیها و امتیازات این فضا، غرقشدن در آن میتواند زمان زیادی را از ما بگیرد و بدون اینکه خودمان متوجه باشیم، وقتمان را هدر دهد. حواستان به ساعتهایی که با وسایل الکترونیکی مثل موبایل و تبلت مشغول هستید باشد. میتوانید از برنامههای محدودکننده و هشداردهنده استفاده از این فضا کمک بگیرید تا میزان حضورتان در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی را کنترل کنید. به مرور زمان استفاده از اینترنت، تلفن و تلویزیون را کاهش و این زمان را به مطالعه اختصاص دهید.
بهخودتان حق اشتباه بدهید
اگر اهل مطالعه باشید حتما برایتان اتفاق افتاده که کتابی را شروع کنید اما از همان صفحات ابتدایی آنقدرها جذبتان نکرده باشد. شاید به زور و تحمل بیحوصلگی خودتان را مجبور کرده باشید چند صفحه دیگر پیش بروید. کمالگرا نباشید. ممکن است گاهی لازم باشد مطالعه کتابی را در نیمه راه رها کنید. ایراد از شما نیست. شاید کتاب مناسب و جذاب را پیدا نکردهاید. مطمئن باشید پس از مدتی که سلیقه کتابخوانی خود را بهتر بشناسید، این نوع کتابهای نصفه و نیمه، سهم کمتری را بهخود اختصاص خواهند داد. اما به زور مطالعه کردن میتواند شما را از کتاب خواندن دلزده کند.
با هم کتاب بخوانید
منظور این نیست که دور هم جمع شوید و دستهجمعی کتاب بخوانید! هرچند که جلسات کتابخوانی جمعی هم جذاب هستند. اما منظور ما از با هم کتابخواندن این است که یک دوست یا آشنای همسلیقه پیدا کنید، بعد تصمیم بگیرید مطالعه کتابی را همزمان با یکدیگر شروع کنید. زمانی را برای گفتوگو درباره نظراتتان اختصاص دهید و با هم از اینکه چه برداشت و احساسی از مطالعه کتاب داشتهاید حرف بزنید. این کار باعث میشود برای مطالعه روزانه انگیزه پیدا کنید و بخواهید تمامکردن یک کتاب را مثل یک پروژه تفریحی و لذتبخش جلو ببرید.
برای خودتان بخوانید
در جمع کتابخوانها همیشه بحث بر سر آخرین اثر یک نویسنده معروف، آخرین کتابی که خواندهاند یا رویدادهای مربوط به این حوزه است. این جمعها حتما مفید است اما به این فکر کنید که کتاب خواندن قرار است برای شخص شما یک اتفاق لذتبخش باشد نه برای دیگران. کتاب خواندن یک رقابت نیست بلکه یک کار شخصی و بسیار ذهنی است، برای همین احتمالا اگر از کتاب یک نویسنده مطرح لذت نبردید لزومی ندارد که با خواندن آن، خودتان را زجر دهید یا از دوستنداشتن آن در برابر دیگران احساس کمرویی کنید؛ آنچه را که دوست دارید بخوانید و خودتان را با بقیه مقایسه نکنید. سلیقه افراد در کتابخواندن با هم متفاوت است.
کتاب امانت بگیرید
خیلی خوب است که بتوانید کتاب امانت بگیرید؛ البته شرط اصلی این کار این است که امانتدار و در نگهداری از کتاب دقیق باشید. اما امتیاز امانت گرفتن کتاب چیست؟ فرقی نمیکند کتاب را از دوست و آشنا امانت گرفته باشید یا از کتابخانه، مهم این است که با امانت گرفتن، برای خودتان محدودیت زمانی مشخصی ایجاد میکنید. این محدودیت زمانی باعث میشود خودتان را موظف کنید قبل از رسیدن زمان برگرداندن کتاب به صاحب آن، مطالعه را تمام کنید. بیشتر وقتها محدودیت زمانی ما را به طرف برنامهریزی هدایت میکند.
کتاب جلوی چشمتان باشد
شاید عجیب بهنظر برسد اما این راه هم در ایجاد عادت مطالعه واقعا مؤثر است. وقتی از خستگی روی تخت دراز کشیدهاید، اگر کتابی روی میز کنار دستتان باشد حتما تشویق میشوید که حتی شده چند دقیقه کوتاه، مشغول ورقزدن آن شوید. نگران بههم ریختهشدن خانه نباشید و جاهایی که معمولا مینشینید حتما کتاب دم دستتان بگذارید. وقتی کتاب همیشه جلوی چشمتان باشد به گزینه اول شما برای وقتگذراندن تبدیل میشود و به این ترتیب کمکم کتابخوان حرفهای میشوید.
در انتخاب کتاب هوشمند باشید
واقعیت این است که وقتی کاری از روی علاقه و اشتیاق انجام شود، اصلا نیازی به برنامهریزی عجیب و غریب نخواهد داشت. همه ما وقتی قرار باشد سراغ کاری برویم که آن را دوست داریم، راهی برای پیداکردن وقت و شرایط مناسب پیدا میکنیم. اهمیت انتخاب هوشمندانه کتاب این است که اگر شما کتابی را انتخاب کرده باشید که برایتان جذابیت دارد، حتما بخشی از ذهنتان درگیر ماجراهای آن خواهد شد. بنابراین طبیعی است که از هر فرصتی برای برگشتن سراغ آن استفاده کنید. خواندن کتابهای خوب مطابق با سلیقه، باعث میشود مطالعه برایتان به تفریحی دلچسب و دوستداشتنی تبدیل شود.
لازم نیست تند بخوانید
حتما شما هم تا به حال اصطلاح تندخوانی به گوشتان رسیده است. کلاسهای تندخوانی در سراسر جهان، به شرکتکنندگان خود این وعده را میدهند که میتوانند سریعتر و بهتر بخوانند. آنها ادعا میکنند میتوانند عادتهای غلط مطالعه را از ما بگیرند؛ عادتهایی مثل اینکه چشمهایمان را به شیوه درست روی متن حرکت نمیدهیم یا یک جمله یا پاراگراف را چندبار میخوانیم؛ چون تمرکزکردن بلد نیستیم. اما در کنار رفع این ایرادها، واقعیت این است که یادگیری تکنیکهای تندتر خواندن حتما مزیتی ایجاد نمیکند.
خود را به کتابهای دیجیتال عادت ندهید
این روزها کتابهای دیجیتال و صوتی، خوب بین اهل مطالعه جا باز کردهاند. وجود آنها هم حتما امتیازاتی دارد اما توصیه میشود خود را به خواندن کتابهای دیجیتال عادت ندهید. برای کسانی که عادت به کتابخوانی دارند، کتاب دیجیتال یا مکتوب تفاوتی ندارد. اما برای کسانی که به تازگی خود را به کتابخوانی عادت میدهند، لمس کردن برگههای کاغذ، خط کشیدن زیر نوشتهها، دیدن نشانه میانه کتاب که مشخص میکند بخشی از کتاب خوانده شده، باز شدن شیرازه کتاب و جدا شدن برگههای آن (ناشی از بارها مرور یک کتاب)، همه و همه میتوانند احساس خوب ایجاد کنند؛ احساسی که ما را به خواندن کتابهای بیشتر ترغیب میکند.
کتاب نمیخوانیم چون...
سیر مطالعاتی را نمیدانیم
چند سال قبل کتاب «پژوهشنامه» با یک هدف مشخص منتشر میشد، در این کتاب همه آثار منتشرشده در حوزه کودک و نوجوان دستهبندی، خلاصهنویسی و ارزشگذاری میشد تا پدرو مادرها موقع خرید کتاب برای فرزندانشان، با اطلاعات جامع و صحیح تصمیم بگیرند. خیلی وقتها ما میدانیم که دوست داریم مطالعه را شروع کنیم، اما نمیدانیم از کجا؟ داشتن یک فهرست ترتیبی از کتابها در ارتباط با موضوع مورد علاقه، اهمیت زیادی در خوب پیش رفتن سیر مطالعاتی ما دارد. اینجا هم نقش نهادهای معرفی کتاب پررنگ است؛ مثلا کتابفروشی که از او راهنمایی میخواهیم باید آنقدر صاحبنظر باشد که وقتی از علاقه مراجعهکننده به ادبیات داستانی باخبر میشود، بتواند فهرستی ترتیبی از کتابهای سادهتر در این زمینه به او معرفی کند. طبیعی است که اگر یک علاقهمند به داستان در همان نخستین قدمها، سراغ مطالعه کتابهای سخت یا ادبیات کلاسیک پیچیده برود، از کتاب خواندن زده میشود و آن را همان ابتدای راه رها میکند. سیر مطالعاتی باید با سطح دانش خواننده کتاب هماهنگ باشد و از ساده به سخت پیش برود.
به مطالعه عادت نداریم
واقعیت این است که خیلی از ما اصلا به کتابخواندن عادت نداریم. تا وقتی مدرسهای هستیم که هیچچیز ما را تشویق نمیکند سراغ مطالعه غیردرسی برویم و همهچیز در همان کتابهای درسی خلاصه میشود. آموزشوپرورش برنامه تأثیرگذاری برای عادت دادن بچهها به کتابخوانی ندارد و در بزرگسالی هم جای خالی افراد متخصص در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باعث میشود روند اهل کتابنبودن شهروندان ادامه پیدا کند. اینجاست که نقش خانواده اهمیت بیشتری پیدا میکند. خانواده دومین کانونی است که میتواند علاقه و عادت به مطالعه را در وجود همه ما شکل دهد. کتابخوانبودن پدر و مادر باعث میشود ذهن بچهها با این فعالیت آشنا شود و تصویر فردی که زمانی را به مطالعه اختصاص داده در حافظهشان ثبت شود. اگر کتابخواندن به برنامه ثابت و عادت معمول ما تبدیل شود، هرماه بر تعداد کتابهایی که مطالعه کردهایم افزوده میشود و بهطور طبیعی تبدیل به کتابخوانهای حرفهای میشویم.
کتابها را نمیشناسیم
فرض را بر این میگذاریم که علاقه شخصی برای مطالعه وجود دارد و ما دلمان میخواهد فردی اهل مطالعه باشیم. قدم اول این است که کتابی را برای خواندن انتخاب کنیم. این مرحله شاید مهمترین مرحله در شروع کتابخوانی باشد. معرفی کتاب، فعالیتی جدی در دنیاست و بیشتر کشورها در نهادهایی مثل دانشگاه، آموزشوپرورش و رسانهها این کار را انجام میدهند و بسته به اینکه کدام نهاد این کار را انجام میدهد، گروه مخاطبان بهراحتی میتوانند از کتابهایی که معرفی شده استفاده کنند و دست به انتخاب بزنند. مثلا برنامههای تلویزیونی خانواده سعی میکنند کتابهایی را معرفی کنند که یا موضوع آنها مربوط به دغدغههای اعضای خانواده است یا اینکه هر کدام از اهل خانه ممکن است به آن موضوع علاقه داشته باشند. بخشهای ادبی رسانهها هم کتابهای تازه منتشر شده و قابل توجه را به مخاطبان خود معرفی میکنند. نخستین حلقه گمشده در ماجرای کتابخوان نشدن ما، عدممعرفی کتابهای مناسب و متناسب با سلیقه شخصی ماست. افرادی که به مطالعه علاقه دارند، برای پیدا کردن کتابی که مناسب آنها باشد مشکل دارند. ناشران هم معمولا تنبلی میکنند و به این ترتیب حتی آنها که به مطالعه علاقه نشان میدهند، کتابهای خوب یا جدید را چندان نمیشناسند.