در مسیر عشق
خبرنگار همشهری از مسیر پیادهروی اربعین حسینی در خاک عراق به سوی کربلای معلی گزارش میدهد
محمدصادق خسرویعلیا _ خبرنگار
مرز غوغاست. لشکر مشکیپوشان به سمت گیتهای خروجی مهران روانهاند و در ازدحام، بیمعطلی قفل درهای مرز به روی دلهای بیقرار باز میشود. حدودا صد قدم که برداشته شود، شکل و شمایل نگهبانان مرزی و لباس فرم مأموران تغییر میکند. اینجا دیگر خاک عراق است. مردی دست و پا شکسته به عربی میخواهد به یکی از نگهبان مرز بفهماند گذرنامهاش مهر گیت عراق نخورده؛ «انا....پاسپورت...لا...مهر» مرتب با یکی از همراهانش با ایما و اشاره و با انگشت جای مهری که در گذرنامه خالی است را نشان میدهد. نگهبان عراقی؛ «نگران نباش! گیت بعدی مهرش میکنه.» زائر که از فارسی صحبت کردن مأمور سرذوق آمده، میپرسد: «شما ایرانیای؟» نگهبان مرز لبخند میزند و میگوید: «نه برادر اما فارسی رو تو این چند سال یاد گرفتم. حالا بجنب. پشت سرت شلوغ شده... .»
این سوی مرز صحرایش خشکتر و انگار تبدارتر از مهران است. تا چشم کار میکند بیابان است و در انتهای نگاه، سرابی دیده میشود همراه با گرمایی که موجهای بلوری برمیدارد و از سطح زمین بالا میرود. دیگر قدم به قدم موکب نمیبینی، تنها ۳ موکب ایرانی به سیل جمعیت خدمات میدهند. اما زائران آرام و قرار ندارند. حالا که درها رویشان باز شده دلشان هواییتر است و عزم رفتن دارند.
پسر 8-7 سالهای دوان بهدنبال خانواده است که با گامهای تند به سمت اتوبوسها و ونهای لب مرز میروند؛ «بابا الان دیگه میریم کربلا؟» مرد بیآنکه وقفهای در راه رفتنش ایجاد کند چفیهاش را که قبلا خیس کرده به سر میکند: «نه بابا. اول میریم نجف... سلام به آقا امیرالمومنین(ع) میکنیم و بعد انشاءالله راهی کربلا میشیم.»
ترمینال مرزی عراق، یعنی جایی که خودروهای ون و اتوبوسها ایستادهاند میان صحرا. این پایانه بیشتر شبیه تبعیدگاه ماشینآلات است. انگار۱5۰-۱0۰ ماشین را در میان یک بیابان رها کردهاند. چرخ ماشینها خاک این پایانه بیابانی را نرم کرده و قدمهای آهسته زائران انبوهی از خاک نرم را بوجاری میکند. غبار و گرد و خاک و موج گرما در میان فوج جمعیت رانندگان و زواری که غالبا زبان یکدیگر را نمیفهمند هم ماجرایی است برای خودش. همه با ایما و اشاره حرف میزنند. همهچیز بیربط بهنظر میرسد اما عجیب است که این روش جواب میدهد و در کسری از ثانیه مسافران و رانندگان به توافق میرسند! «فان...وان...» رانندگان عراقی بهخودروی ون، فان یا وان میگویند. فان اینجا برای زائران معنای مرتبطی ندارد اما وان را یک عدد انگلیسی تعبیر میکنند و تصورشان این است که راننده دارد به نرخ کرایه اشاره میکند؛ مثلا تعبیری مثل «۱۰۰هزار تومان». در آخر همه دستگیرشان میشود که منظور رانندگان از فان و وان چیست. زائران اصرار دارند رانندگان در طول مسیر کولر روشن کنند اما مثل اینکه اینجا هم رسم است که تاکسی کولر نگیرد؛ «لا...کولر...خراب...»
زائران با نشان دادن انگشتان دست چانه کرایه را میزنند. راننده تا نجف برای هر واحد (نفر) ۴ انگشتش را نشان میدهد؛ «هازار...هازار...» منظورش ۴۰۰هزار تومان است. زائران با«لا...لا...» گفتن 3-۲ انگشت را نشان میدهند و برخی یک انگشت را بالا میبرند که این حرکت روی اعصاب راننده است. چیزی نمیگویند فقط چشمانشان را تنگ میکنند و چروکی در پیشانی میاندازند و با دلخوری میروند؛ مثل کسی که قهر کرده باشد.
وقتی به توافق میرسی و سوار «وان یا فان»های عراقی میشوی، بعد از 3-2کیلومتر صدها اتوبوس ایرانی را میبینی که پشت ترمینال خاکی عراقیها در نقطه کور ایستادهاند و برخلاف بازار داغ ترمینال عراقی مسافری ندارند! یادم آمد 2روز پیش زائرانی که از مرز مهران وارد میشدند و از نرخ هوایی کرایهها گلایه داشتند، میگفتند: «اتوبوسهای ایرانی را به نقطه کوری فرستادهاند که زائران نبینند.» گویا رانندگان ون یا همان «فان»ها با این اقدام یعنی دور کردن وسایل نقلیه عمومی قصد دارند نرخها شکسته نشود. زائرانی که در یک فان با ما همسفر هستند، وقتی چشمشان به اتوبوسها میافتد، آه حسرتی میکشند: «ای بابا... اینا هم اینجا بودن؟!...اگه میدونستیم با اتوبوس میرفتیم.»
عراق شمایل کشور جنگزده را هنوز به چهره دارد. در میان این بیابان اندک نخلستانهایی به چشم میخورد اما نخلهایش خشک و سربریدهاند. جادههای عراق مثل جادههای جنوب خودمان زیرساخت درست چندانی ندارد. فاصله آبادیها از هم زیاد است. بعد از فرسنگها در میان بیابان یک روستا میبینی که خیلی زود در میان بیابانی بیانتها ناپدید میشود. خاک عراق باوجود گذشت 1400سال از واقعه کربلا هنوز سرخ است؛ عاشق و سوگوار. در مسیر مهران به نجف مردم پرچمهای سیاه، سبز و سرخ را برافراشتهاند و پیاده راهی نجف هستند. هر چند که تابلویی وجود ندارد که نام روستاها را ببینی اما تا شهر بدره که ۱۲۰ کیلومتر راه است، آبادی انگشتشماری وجود دارد که روستاییهایی بهصورت پیاده برای زیارت به دل راه زدهاند. از راننده که اصلا فارسی بلد نیست دست و پا شکسته میپرسم: «همه مسیر را تا حرم پیاده میروند؟!» راننده با سر تأیید میکند.
همه مسیر تحت پوشش حشدالشعبی و ارتش عراق است. نظامیها در بیابان بیآب و علف با خودروهایی که مجهز به چندین مسلسل است لانه کردهاند تا مسیر ورود زائران ایرانی و غیرایرانی امن باشد. عراق آنطور که در فضای مجازی و برخی رسانهها انعکاس داده میشود، این روزها اصلا ناامن و خطرناک نیست؛ حتی حس خوف و ترس هم ندارد و اوضاع کاملا تحت کنترل است. راننده به هر ایست بازرسی که میرسد، دست راستش را بالا میبرد و به مأموران سلامعلیکم غلیظی میدهد و بعد بلافاصله میگوید: «الایرانی...الایرانی» یعنی مسافرانش زائر ایرانی هستند. راننده با این جمله مجوز تردد میگیرد. هیچ ایست بازرسی خودروهای زائران ایرانی را تفتیش نمیکند و به سرعت راه را باز میکند.
در میانه راه به آبادی بزرگی میرسیم به اسم «کوت ماله». از اینجا به بعد صحرای خشک تمام شده و تعداد روستاها رفتهرفته بیشتر میشود. کوت مالهایها جلوی فانها را میگیرند و با احترام زائران را به موکبشان دعوت میکنند؛ «چای ایران، چای عراق؟!» از زائران ایرانی میپرسند چای ایرانی میل دارند یا چای عراقی. چای عراقی با شکر است و غلیظ، عطر خاصی هم دارد و در استکان و نعلبکیهای عربی سرو میشود.
در کوت ماله دختربچه ۸ سالهای در موکب خدمت میکند که فارسی را دست و پا شکسته بلد است. او میگوید تهران آمده و چندینبار به زیارت امام غریب رفته. ایران و مشهد را دوست دارد و میگوید: پدرم فارسی را کامل بلد است و بهتر از من حرف میزند.
نرجس از دختران زائر ایرانی پذیرایی میکند و مهربانی و خوشسروزبانیاش دل از همه آنها برده. از کوت ماله به بعد جاده دوطرفه (رفت و برگشت) میشود. جاده رفت که به نجف میرسد برای زائران پیاده بسته است و هیچ خودرویی حق تردد در آن را ندارند. این طرف جاده دوطرفه شده و ونهایی که مسافر ایرانی دارند در رفتوآمد به نجف هستند. جمعیت زائران پیاده هر لحظه شلوغتر میشود و پیر و جوان، زن و مرد و حتی کودکان پرچم بهدست به عشق مولا علی(ع) و امام حسین(ع) پیاده زائر حرم شدهاند. در عراق ردی از پاییز نیست و تابستان هنوز یکهتازی میکند. جاده مجاور بسته شده تا زائران پیاده آسودهخاطر سفر کنند. قدم به قدم موکب به پا کردهاند تا آبی به دست زوار لبتشنه برسانند. پرچمها به طاق آسمان رسیده و روی اکثر آنها شمایل مولا علی(ع) ترسیم شده که به جمعیت محبانش خیره است.
ابونعمان عصازنان در میان جمعیت زوار به زحمت قدم برمیدارد. کهولت سن او را از نفس و زانو انداخته اما چشمان پیرمرد مملو از یک عشق بارانی است. نگاهش سرخ و تر است و پرچم سبزش رنگ و رو ندارد. ابوالفضل، خادم یکی از موکبها میگوید: ابونعمان ۸۷ساله است. او مثل همه محبان امام علی(ع) و امام حسین(ع) هر سال پیاده به زیارت مولا میرود.
در عراق هنوز علم (پرچم) نماد شیعه و واقعه بزرگ کربلاست. زوار با پرچم یا حسین(ع)، یاعباس(ع)، یا علی(ع) و یا لثارتالحسین(ع) به زیارت عتبات میروند. آنها معتقدند این پرچمها، پرچم اسلام و نمادی از مظلومیت امامان معصوم(ع) است و هیچگاه نباید روی زمین بماند. مثل جهادهای صدر اسلام هنوز در عراق پرچم بیرقی است که تا برافراشته باشد، شوق پیکار و شهادت در دلها خاموش نمیشود. نقل است که در جنگها، تا پرچم (علم) عراقیها برافراشته بود، پیکار به نفع آنها بود و در میدان یکهتازی میکردند. امفاطمه با بغض میگوید: «برای همین دست علمدار کربلا، پسر امالبنین را جدا کردند. الهی دستشان بشکند علم عباس(ع) را انداختند اما حالا به عشق او میلیونها علم برافراشته شده.» زائران پیاده در پایان روز به نجف اشرف میرسند؛ در غروبی که رنگ آتش گرفته به مولا علی(ع) سلام میکنند و در میان فوج جمعیت که از 4سو به سمت حرم روانهاند، ناپدید میشوند.
حال و هوای نجف 2 روز قبل از اربعین حسینی مثل ظهر عاشوراست. خیابانهایی که به حرم امام علی(ع) ختم میشوند، بسته شده و پیادهروی زائران از ۳ کیلومتری حرم امام علی(ع) آغاز میشود. پاکستانیها، ایرانیها، افغانستانیها و خود عراقیها برای عرض ارادت به امام علی(ع) خود را به حرم رساندهاند؛ زائرانی که بعد از چند ساعت زیارت راهی کربلا میشوند.
در آستانه اربعین در نجف همه محبان علی گردهم آمدهاند و در مسیر حرم ندای یا علی بین ملیتهای مختلف پیوند اخوت و برادری ایجاد کرده است. زن افغانستانی روبهروی حرم مولا نوزادی را روی 2 دست گرفته؛ گویی آن را در طبق اخلاص گذاشته و فریاد میزند: «مولا پدرش فدای حرم زینب شد، تو را به دخترت زینب فرزند این شهید را نیز در مسیر پدرش قرار بده. به خدا قسم او را جوان خواهم کرد تا برای اهلبیتت قربانی شود.» او مادر شهیدی است که روز عاشورای امسال پسرش در سوریه شهید شد.
ضجههای این مادر همه را متاثر کرده، همه با مولا درددل دارند؛ بغضها روبهروی حرم میترکد. عدهای از زیر پای زائران مولا تربت جمع میکنند، هیئتها گعده،گعده میشوند و هر هیئت عزاداری به زبان دل خودش مشغول عزاداری است. زائران اربعین بعد از عرض ارادت و سلام به مولا بار سفر میبندند و از نجف پیاده راهی کربلا میشوند تا اربعین را در جوار مولای مظلومان حسین(ع) باشند.
آخرین اخبار اربعین حسینی
امیر مرادی، مدیر اجرایی ستاد مرکزی اربعین، با اشاره به استقبال پرشور زائران از اربعین۹۸، گفت: حذف روادید برای زائران اربعین سبب شد تا ثبتنام زوار تا ظهر چهارشنبه به 3میلیون و ۳۰۸هزار نفر برسد.
علیرضا رشیدیان، رئیس سازمان حج و زیارت گفت: از ابتدایماه صفر تاکنون در مجموع بالغ بر ۲میلیون و ۹۲۹ هزار زائر از مرزهای غربی کشور به مقصد کربلا خارج شدند و یک میلیون و ۲۰۰هزار زائر اربعین به کشور بازگشتند.
حسین اشتری، فرمانده نیروی انتظامی گفت: بر مبنای آمار برخط پلیس، هماکنون یکمیلیون و ۵۰۰ هزارنفر از زائران همچنان در خاک کشور عراق و مشغول زیارت هستند.
طبق آمار ستاد مرکزی اربعین همزمان با اوجگیری خروج زائران حسینی، موج بازگشت هم آغاز شده و بیش از ۱۶۸هزار زائر طی ۲۴ساعت گذشته به کشور بازگشتهاند.
مطابق اعلام مسئولان، آمار ترددها از مرز مهران از ابتدای شروع پیادهروی اربعین از ۲.۵میلیون نفر گذشته است.