رسم دویست ساله تیمچه
چهارپایهخوانی؛ آیینی قدیمی در عزاداریهای حسینی در بازار تهران که اینروزها کمتر به آن توجه میشود
حمید رضا بوجاریان_روزنامه نگار
سینهزنهای تهران قدیم وقتی نوبت به محرم و تاسوعاو عاشورا میرسید، هر جا که بودند خود را پای برهنه به بازار تهران و تیمچه حاجبالدوله میرساندند تا پای روضهای بنشینند که روی چهارپایه جلوی حسینیه گذاشته شده بود. بالای چهارپایه روضههایی خوانده میشد که هم معجزه داشت هم روشنگری. خیلیها راه ثواب را پای چهارپایه عزای سیدالشهدا(ع) در بازار تهران پیدا کردند. حالا 200سال است که روضههای دههاول محرم تا روز سوم شهادت امام پای چهارپایه در بازار خوانده میشود؛ چهارپایهای که سرگذشتی دیرین دارد اما آسیبهایی آن را تهدید میکند.
تا قبل از انقلاب حسینیه تیمچه حاجبالدوله دست سرایدارها بود. سرایدارها خودشان خرج هیئتها را میدادند. فقط بساط چای و آب برای پذیرایی از عزاداران برپا بود. این رسمی بود که از 150سال قبلتر از انقلاب پا برجا بود. کمکم قدوقواره افراد مانند هم شد. کسی که روضه میخواند در میانه جمعیت گم میشد و عزاداران او را نمیدیدند. دیدهنشدن عزادار از سوی روضهخوان، ارتباط چشمی او با عزادار را قطع و در روضهاش خلل ایجاد میکرد. کمکم چهارپایهای برای بالا رفتن روضهخوان و دیدن عزاداران از سوی او درست مقابل تیمچه گذاشته شد. این نخستین بار بود که روضهخوانی بالای چهارپایه میرفت تاعزاداران را ببیند. از آن پس تا امروز، چهارپایهای جلوی حسینیه گذاشته میشود و به نوبت چهارپایهخوانها بالایش میروند و گل روضهشان را برای عزاداران میخوانند. این رسم کمکم به شهرها و استانهای دیگر هم گسترش پیدا کرد و در یزد و اصفهان و... چهارپایه گذاشته شد؛ چهارپایهای از جنس چوب، ساده و بیآلایش اما محکم که بزرگان بیشماری را بهخود دیده است.
هرکسی چهارپایهخوان نیست
هیئتهای عزاداری یکی پس از دیگری از گرد راه میرسند. مسئولان تیمچه حاجبالدوله تلاش میکنند نظم را با کمک بزرگان بازار بهگونهای برقرار کنند که نوبت به همه هیئتها و روضهخوانها برای رفتن بالای چهارپایه برسد. برای این کار، فردی با شالی متمایز از دیگران و تابلویی در دست که یک روی آن کلمه «حرکت» و روی دیگر آن کلمه «وقت تمام» نوشته شده ماموریت نظمدهی به هیئتها را دارد. هر هیئت برای خود چهارپایهخوان دارد و آنهایی که چهارپایهخوان ندارند، از چهارپایهخوانهای پای چهارپایه مدد میگیرند تا دمبهدم عزاداران بدهد؛ چهارپایهخوانهایی که برخی از آنها، نمیتوانند مانند چهارپایهخوانهای قدیمی ولولهای میان عزاداران به پا کنند. علی باقری از قدیمیهای چهارپایهخوانی میگوید:« قبلا وقتی روضهخوان بالای چهارپایه میرفت، جمعیت عزادار سراپا گریه میشد. حالیکه عزادار به چهارپایهخوان و چهارپایهخوان به عزادار میداد وصف شدنی نبود. چهارپایهخوان از دلش میخواند و برگه و کاغذی که از روی آن روضه بخواند در کار نبود. وقتی از دل روضه خوانده میشد، بر دل عزادار مینشست و حال هیئت دگرگون میشد». روضههای کاغذی باعث شده، نفس روضهخوانهای جوانتر کمتر به دل عزادارانی که دهها سال است پای چهارپایه میآیند تا دل صاف کنند بنشیند. باقری حرفش را اینطور ادامه میدهد:«یادم هست یک روز مرحوم شاهحسینی که از اساتید این رشته بود بالای چهار پایه رفت. آن وقتها خبری از بلندگو نبود. صدایش آنچنان گیرا بود که جمعیت انبوه عزادار در بازار سکوت میکرد و با روضهای که خوانده میشد اشک میریخت. الان فقط خاطرهای از آن روزها باقی مانده است. چهارپایهخوانهای جوانتر خیلی وقتها قدرت اداره عزاداران را ندارند و نمیتوانند حق مطلب را ادا کنند. ناتوانی جوانترها باعث شده، عزادارانی که سالهاست پای چهارپایه میآیند خیلی زود متوجه اشکال کار چهارپایهخوان شوند و آنطور که باید دمبهدمش ندهند. چهارپایهخوانی کار هرکسی نیست و فرد باید عشق این کار را در دل داشته باشد و به قول کشتیگیرها، خاک آن را خورده باشد تا بتواند موفق شود».
کرامات چهارپایه
اعتقاد به معجزه از اصول تفکیکناپذیر مراسم عزاداری سیدالشهداست. از قدیم هم کرامتهای عزاداری دهانبهدهان بین عزاداران میچرخید و چهارپایه هم از آن بینصیب نبوده است. آنطور که قدیمیهای تیمچه حاجبالدوله، جایی که چهارپایهخوانی در ایران و بازار تهران متولد شد میگویند حاج عباس ابوالقاسمی که وارد نودمین سال زندگیاش شده، کراماتی را که پای چهارپایه دیده است، تعریف میکند:«حدود 70سال قبل، اینطور رسم بود که زنان، روسریهای خود را قبل از شروع عزاداری، نزدیک چهارپایه میانداختند تا زیر پای عزاداران بیفتند و عزاداران حسینی(ع) از روی آن رد شوند. نزدیکهای غروب وقتی عزاداران میرفتند، هر زنی بهدنبال روسری خود میآمد تا به تبرک قدم عزاداران حسینی(ع)، آن را به منزل ببرد تا حاجتش روا شود». اما این پیرغلام اهلبیت(ع) حرفش را اینطور ادامه میدهد:«اجازه اینکه چهارپایه به وسیلهای برای فعالیتهایی غیر از فعالیت برای دستگاه امامحسین(ع) تبدیل شود را نمیدهیم. بارها عدهای تلاش کردند با سیاسی کردن روضهها به نفع گروههای سیاسی، فرهنگ چهارپایهخوانی را زیر سؤال ببرند که هوشیاری اهل بازار و عزاداران مانعشان شده است. در چهارپایهخوانی اصل بر صداقت و درستی و بیان حرف حق و مظلومیت حسین(ع) و یاران شهیدش است و مطلب دیگری در آن جایی ندارد».
چهارپایه در خطر تنهایی
هرسال محرم که میشود، دل قدیمیهای چهارپایهخوانی و آنها که از دل برای دلهای عزاداران میخواندند نگرانتر از سال قبل میشود. بسیاری از استخوانخردکردههای چهارپایهخوانی یا رخ در نقاب خاک کشیدهاند یا کهولت سن، توان بالا رفتن ازمرکب عشاق حسین(ع) در بازار تهران را گرفته است. حالا از آن نسل طلایی چهارپایهخوانی دهه 50، جز چند تن کسی نمانده. دیگر خبری از صدای جادویی شاهحسینی، حاجاکبر ناظم، حاجعباس زریباف، حاجحسین خلج، حسن برشته، حاجحسن لواسانی... نیست؛ آنهایی که صدایی جادویی داشتند و از دل برای سیدالشهدا میخواندند تا هم در و دیوار بازار گریه کنند هم سیاهپوشان دستههای عزا. این روزها با وجود پیدا شدن طرفداران و سرودستشکنانی که دنبال بالا رفتن از چهارپایه تیمچه حاجبالدوله در بازار تهرانند، اما چهارپایه قدیمی هر روز تنهاتر از دیروز میشود. تنهایی چهارپایه را محسن نیکجو با حسرت؛ تأیید میکند؛ «کسی که موی خود را ژل میزند دیگر چهارپایهخوان نمیشود. دیدهام که برخی مداحان در هیئتها میگویند چقدر میدهی تا بخوانم. قدیم از این حرفها نبود. کسی که بالای چهارپایه میرفت دنبال مزد زمینی نبود تا به نانی برسد. هواخواه این بود که پای برگهاش را سیدالشهدا امضا کند و مزد اخروی بگیرد». بساط صبحانه، ناهار و شربت و نذریهایی که هر روز بیشتر از قبل میشود، کم به فرهنگ چهارپایهخوانی و عزاداری پای آن آسیب نزده؛ آسیبی که نیکجو دربارهاش میگوید: «این روزها عدهای برای ناهار وصبحانه و نذری گرفتن پای عزاداری میآیند؛ با روضهخوانی که برای پول آمده و عزاداری که برای نذری گرفتن، گریهای هم در کار نیست. نگران آیندهام اما میدانم، صاحب عزا خود نگهدار فرهنگ عاشوراست».
حاجتروایی در چهارپایه
حدود 70سال قبل، اینطور رسم بود که زنان، روسریهای خود را قبل از شروع عزاداری، نزدیک چهارپایه میانداختند تا زیر پای عزاداران بیفتند و عزاداران حسینی از روی آن رد شوند. نزدیکهای غروب وقتی عزاداران میرفتند، هر زنی بهدنبال روسری خود میآمد تا به تبرک قدم عزاداران حسینی، آن را به منزل ببرد تا حاجتش روا شود