• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
دو شنبه 22 مهر 1398
کد مطلب : 84996
+
-

خط باریک قرمز

هنرمندان و نویسندگان و اهالی رسانه از تنگناها و گشایش‌های عرصه ممیزی فرهنگ می‌گویند

خط باریک قرمز


علیرضا محمودی ـ دبیر گروه ادب و هنر







کافی است انتخابات را به‌خاطر بیاوریم. روزگاری که نامزد‌ها از تضاد‌ در منش و تفاوت‌ در روش دولت‌های خود می‌گویند و از آرمان‌ها و ایده‌ال‌ها حرف می‌زنند. در آن روز‌های پرهیجان، هیجان‌انگیز‌ترین حرف‌ها در بخش فرهنگی است که در آن مسئولان فرهنگی تازه‌نفس قرار است به داد هنرمندان خسته برسند. با پشتوانه اعتماد به اهالی صحنه و پرده و نور و نوا در خط ممیزی حمله جانانه‌ای در راه است و در جبهه سانسور، خط قرمز‌ها وادار به عقب‌‌نشینی خواهند شد. در روزهای مناظره و مباحثه، از پایان برخورد‌های سلیقگی و رویکرد‌های جناحی می‌گویند و آغاز دوران خوشی که کار مردم به مردم سپرده خواهد شد. ممیزی از مهم‌ترین وعده‌هایی است که تحقق سپردنش به مردم، در همه انتخابات داده می‌شود. اجرای ممیزی توسط هنرمندان و توسط صنوف، ایده‌ای است که از زمان دولت اصلاحات تاکنون درباره آن حرف فراوان زده شده. اما اجرای این ایده‌ها با توجه به حساسیت‌های فرهنگی، به آینده موکول می‌شد ولی ممیزی علاوه بر دردسر، هزینه هم دارد. وقتی دولت‌ها با شعار کوچک‌سازی‌ وارد ساختار‌های فرهنگی شدند، ایده برون‌سپاری ممیزی، بیشتر از گذشته مطرح شد. برای تشکیل شرکت‌هایی که با هزینه و دردسر و مسئولیت کمتر، نیاز‌های ممیزی را برآورده کنند، اهالی فرهنگ باید وارد ساختار‌های ممیزی دولتی می‌شدند تا نتیجه کار ممیزی، آلوده به رقابت‌ها و حسادت‌های حرفه‌ای نشود.
 در دولت‌های یازدهم و دوازدهم تلاش‌های پراکنده‌ای برای حضور هنرمندان در فعالیت‌های ممیزی شکل گرفت. حضور نمایندگان صنوف هنری در شورا‌هایی که درباره سرنوشت حرفه‌ای همکاران خود تصمیم می‌گیرند، پدیده تازه‌ای نیست. حالا پس از گذشت 6 سال از این تجربه نه‌چندان متمرکز و متداوم، می‌توان درباره نتیجه این تجربه حرف زد. تجربه‌‌ای که با همه انتقادات، می‌توان به‌عنوان حرکتی به سمت ممیزی هدفمند و منعطف درباره آن حرف زد. در این صفحه همکاران گروه ادب و هنر روزنامه همشهری، با صاحب‌نظران در حیطه‌های متنوع هنری درباره وضعیت ممیزی این سال‌ها حرف زده‌اند؛ حرف‌هایی که افق‌های پیش رو را دور اما ادامه حرکت را تأیید می‌کنند. عبور از ممیزی چکشی سرنوشت ماست. به امید رسیدن به حرف سیدمحمد بهشتی، رئیس بنیاد سینمایی فارابی در دهه 60 که گفت موفقیت فارابی وقتی است که دیگر نباشد.



راه برای گفت‌و‌گو با ممیزان‌ باز است
فراز و فرودهای ممیزی و اخذ مجوز کتاب در گفت‌و‌گو با امیرحسن چهل‌تن

مرتضی کاردر ـ روزنامه‌نگار





آنچه سانسور یا به زبان محترمانه‌تر امروزی ممیزی کتاب خوانده می‌شود، در دوره‌های گوناگون تغییر کرده و سیاست‌هایی در هر دوره حاکم شده است. گاه مجوز کتاب‌ها بسیار آسان‌تر صادر شده و گاه نیز فرایند صدور مجوز بسیار دشوار بوده است. گاهی نام‌هایی در فهرست ممنوعه‌ها قرار گرفته و همه کتاب‌هایشان به محاق توقیف رفته و گاه اصل اثر مبنای صدور مجوز بوده است، نه نام نویسنده. امیرحسن چهل‌تن، داستان‌نویس نام‌آشنای امروز از نویسندگانی است که همواره با مسئله سانسور دست و پنجه نرم کرده است. کتاب‌های او سال‌های زیادی مجوز نداشته‌اند و خیلی وقت‌ها دوستداران آثار این نویسنده صاحب‌سبک فارسی مجبور بوده‌اند که سراغ آثار او را از بازار نایاب‌فروشان و دست‌دوم‌فروشان راسته انقلاب بگیرند. «دخیل بر پنجره فولاد»، «مهر گیاه»، «عشق و بانوی ناتمام»، «سپیده‌دم ایرانی» و «تهران شهر بی‌آسمان»، ازجمله آثار او‌ست. با امیرحسن چهل‌تن درباره وضعیت ممیزی کتاب در سال‌های اخیر گفت‌و‌گو کرده‌ایم.
شما یکی از نویسندگانی هستید که همواره قربانی سانسور بوده‌اید. اغلب هم نظرتان این بوده که وضعیت ممیزی کتاب در دوره‌های مختلف تغییر چندانی نکرده و شماری از کتاب‌های شما در هیچ‌یک از دوره‌ها مجوز نگرفته‌اند. با توجه به گشایشی که در سال‌های اخیر در روند صدور مجوزها پدید آمده، مجوز کتاب‌های شما در چه وضعیتی است؟
در دوره 8ساله احمدی‌نژاد، همه کتاب‌های من ممنوع بودند. پس از سال‌92 و تغییر دولت، من 2کتاب برای اخذ مجوز فرستادم که آن 2کتاب نیز مجوز نگرفتند. 4کتاب دیگر هم در طول این سال‌ها نوشته‌ام که وقتی دیدم‌ 2کتابم مجوز نگرفته‌اند، دیگر کتاب‌های تازه را برای ‌ارشاد نفرستادم. الان 14سال است که کتاب‌ تازه‌ای از من مجوز انتشار نگرفته است. از کتاب‌های قدیمی‌ام هم الان سال‌هاست که «روضه قاسم»، «عشق و بانوی ناتمام» و «چیزی به فردا نمانده است» مجوز ندارند.
خیلی از نویسنده‌هایی که در دوره احمدی‌نژاد (یعنی دوره وزارت صفارهرندی و حسینی) کارهایشان مجوز نگرفت، در دوره جدید تلاش کردند با رایزنی با ممیزان و کارشناسان اداره نظارت به نتیجه برسند و دست‌کم موارد ممیزی کتاب‌هایشان را کمتر کنند. شما چرا چنین تلاشی نکردید؟
اینطور نیست که من تلاشی نکرده باشم. اتفاقا وقتی که فهمیدم آقای مرادی‌نیا مسئول اداره کتاب شده به‌دلیل خاطره خوبی که از ایشان در دوره خاتمی داشتم، به اداره کتاب رفتم تا درباره مجوز کتاب‌هایم رایزنی کنم. ایشان بسیار محترمانه برخورد کردند و از کارشناسان اداره خواستند که مجوز کارهای مرا پیگیری کنند. گفتند که شما بروید، ما خودمان پیگیر کارها می‌شویم و نتیجه را به شما خبر می‌دهیم. البته آقای مرادی‌نیا هم در همان جلسه گفتند که همه‌‌چیز برای صدور مجوز دست ایشان نیست. من مدتی با کارشناسان اداره نظارت مثل آقای عباسلو و خانم نوذری در ‌ارتباط بودم و آقای عباسلو مراحل پیگیری کار را به من می‌گفتند، اما در نهایت گفتند که از طرف نهادهای دیگر تحت فشار هستند و نمی‌توانند برخلاف خواست آن نهادها عمل کنند. من فهمیدم که ماجرای کتاب من از بحث چانه‌زنی و بالاپایین‌کردن‌های اینچنینی گذشته است و اشخاص و نهادهای دیگر تصمیم‌گیرنده‌اند.
آیا از طرف نهادهای دیگر دلیل عدم‌صدور مجوز برای کتاب‌های شما ذکر نشده؟ مثلا شما با رئیس‌جمهور آلمان دیدار کرده بودید یا دوره‌ای از بورس دو‌ساله‌ای استفاده کرده‌ بودید. آیا چنین چیزهایی سبب عدم‌صدور مجوز کتاب‌های شماست؟
نمی‌دانم. از طرف من راه گفت‌و‌گو برای ممیزان باز بوده است اما هیچ‌وقت به این مرحله نرسیده‌ایم که دلیلی برای عدم‌انتشار کتاب‌های من ذکر شود.



من قربانی ممیزی هستم
مسعود ده‌نمکی
از ممیز‌بودن تا ممیزی‌شدن




مسعود میر ـ روزنامه‌نگار


توپخانه کاغذی‌اش در دهه70 مواضع خیلی‌ها را درهم‌کوبید و بسیاری را در دام ممیزی گرفتار کرد. اصلا کافی بود تا او در نشریه‌اش برای یک فیلم، تئاتر یا حتی آلبوم موسیقی لب ورچیند، چون خیلی زود پرونده آن محصول فرهنگی چنان درهم پیچیده می‌شد که گویی نه‌تنها تا آن لحظه هیچ گامی در مسیر دریافت مجوز و تأیید از نهادهای مرتبط برنداشته که به ناگاه و یکباره از آسمان به سبد فرهنگی این مملکت اضافه شده و حالا باید از صفحه روزگار حذف شود. مسعود ده‌نمکی، در دهه80 اما تغییر کرد. توپخانه‌اش خاموش شد و آقای همواره معترض، دوربین سینمایی‌اش را روشن کرد تا جامعه را نه از سنگر نشریه که از دریچه دوربین ببیند. از همان زمان بود که آقا‌مسعود تغییر کرد یا لااقل تلاش کرد که همه‌‌چیز را سیاه‌وسفید نبیند. تمرین اولیه او برای این تغییر رویکرد البته خیلی سیاه‌وسفید از آب درآمد؛ آنقدر که نتیجه‌اش شد: توقیف. گفت‌وگوی کوتاه همشهری با او درباره لطماتی که ممیزی به زندگی حرفه‌ای‌اش وارد کرده، پیش چشم شماست.
شما که زمانی یکی از مصادیق ممیزی بودید چقدر گرفتار ممیزی شده‌اید؟
من خودم قربانی ممیزی هستم. نخستین مستند من به نام فقر و فحشا بیش از 10سال برای گرفتن پروانه نمایش معطل شد. با این مستند، هم طعم توقیف را چشیدم و هم نگاه تند ممیزها در 2دولت را تحمل کردم.
البته دولت اصلاحات نگاه منفی به این مستند نداشت و اعتراض یکی از مراجع و شکایت نیروی انتظامی برای این فیلم دردسرساز شد.
به هر تقدیر نه در دولت اصلاحات و نه در 2دوره ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد، کسی برای فیلم من مجوز نمایش صادر نکرد و فیلم سال‌های طولانی بلاتکلیف بود و به‌صورت قاچاقی خرید و فروش و دیده‌شد.
در کارهای سینمایی‌تان هم گرفتار ممیزی شده‌اید؟
بله، در فیلم‌های سینمایی هم برخلاف آنچه از بیرون به‌نظر می‌رسد، من بارها درگیر ممیزی و سانسور بوده‌ام. هرچند مهم‌ترین لطمه ممیزی به من در فیلم فقر و فحشا وارد شده اما نمی‌توانم ممیزی‌های فراوان دیالوگ‌ها در اخراجی‌های3 را فراموش کنم. تعداد موارد اصلاحات دیالوگ در این فیلم واقعا زیاد بود.
با توجه به این تجربیات، نظرتان درباره ممیزی محصولات فرهنگی در کشور چیست؟
راستش ممیزی در کشور ما یک‌وقت‌هایی خنده‌دار است. ممیزها به‌اصطلاح گاهی از سوراخ سوزن رد می‌شوند و گاهی از در دروازه عبور نمی‌کنند. خیلی جالب است که در بسیاری از مواقع آنها از کنار مباحث اخلاقی به‌راحتی می‌گذرند ولی به یک کنایه سیاسی در فیلم بسیار حساس می‌شوند. این نوع اعمال سلیقه در حالی اتفاق می‌افتد که آسیب مسائل اخلاقی خیلی بیشتر از مباحث سیاسی است.
به گمان شما ممیزی در کشور ما به چه سمتی می‌رود؟
باید بپذیریم که این روزها ممیزی تحت‌تأثیر فضای مجازی است و دستخوش تغییرات عجیبی شده و این تأثیرپذیری به‌حدی است که الان سینما و تلویزیون از فضای مجازی در حوزه عبور از خطوط قرمز و موارد مشمول ممیزی جا مانده‌اند. محتوای فضای مجازی باعث شده که زدن یکسری از حرف‌ها عادی شود و بعضی خط‌قرمزها دیگر تابو محسوب نشود.


نیاز تئاتر به ممیزی تازه
مسافرآستانه: قوانین کلی در تئاتر
باعث ممیزی‌های بی‌منطق و بی‌دلیل است




فهیمه پناه‌آذر‌ ـ روزنامه‌نگار


حسین مسافرآستانه، کارگردان و بازیگر تئاتر است که سال‌های سال در بخش‌های مختلف تئاتری تجربه مدیریتی داشته و دارد. مسافرآستانه معتقد است ممیزی امری ضروری است که در هر کشور براساس چارچوپ قوانین باید رعایت شود. وی می‌گوید: «بحث ممیزی مختص کشور ما نیست و همه کشورها به شکل‌های مختلف و در حوزه‌های گوناگون ممیزی را دارند.» وی در گفت‌وگو با همشهری یادآور می‌شود: «با توجه به اینکه جامعه ما یک جامعه عقیدتی بوده به همین دلیل مراعات و رعایت کردن این چارچوپ‌ها ضروری است. در این سال‌ها هنرمندان ما به این ممیزی‌ها آگاه بوده و هستند و با توجه به شناختی که از خط قرمز دارند، قوانین موجود را رعایت می‌کنند. اما مشکل ما در حوزه نمایش این است که ضوابط و چارچوب تعیین شده بسیار کلی بوده و همین کلی بودن قوانین و ضوابط باعث شده که هر فردی از گمان خود ضوابط را تعریف و دست به ممیزی بزند. این ایرادی است که دامن تئاتر را گرفته و محل منازعات در تئاتر شده است.» مدیر اسبق اداره کل مرکز هنرهای نمایشی، با بیان اینکه همیشه تفسیرها از یک ضابطه در تئاتر زیاد است و همین تعریف کلی باعث شده ممیزی‌ها در هر دوره‌ای براساس سلیقه‌های شخصی تغییر پیدا کند، توضیح می‌دهد: «اگر افرادی بتوانند با شناخت از هنر نمایش، بار دیگر ضوابط موجود را بازنویسی کنند، به‌طور حتم جلوی اعمال نظر براساس سلیقه گرفته خواهد شد.» نکته دیگری که مسافرآستانه به آن اشاره می‌کند، ویژگی‌های هنر نمایش است. وی توضیح می‌دهد: «افراد سیاستگذار در سطح کلان باید این هنر را بشناسند و باید نوع رابطه تئاتر با مخاطب را درک کنند. تئاتر هنری روانشناسانه و جامعه‌شناسانه است که تأثیر خود را روی مخاطب می‌گذارد. موضوعی مثل خیانت را در دیگر هنرها به شکلی سختگیرانه ممیزی می‌کنند اما این موضوع وقتی در تئاتر روی صحنه نمایش و ارتباط با مخاطب مطرح می‌شود، می‌تواند با طرح موضوع یک عامل بازدارنده از این موضوع باشد. تئاتر می‌تواند با اجرا و طرح موضوعات مختلف تماشاگر را آگاه کند.» مدیر اسبق پردیس تئاتر تهران، در پاسخ به این سؤال که در دولت دوازدهم تا چه اندازه ممیزی‌ها بیشتر بوده، پاسخ می‌دهد: «اینکه در کدام دولت ممیزی‌ها بیشتر یا کمتر بوده و یا اساسا به چه شکل بوده نمی‌توان گفت که در دولت روحانی کمتر یا دولت قبلی بیشتر و برعکس بوده است. خیلی متفاوت نیست؛ چراکه قوانین همان قوانین کلی است و بستگی به ورود افراد با سلیقه‌های مختلف دارد. اما نکته این است که این اعمال‌ها به شرایط فرهنگی و اجتماعی هم برمی‌گردد. افراط و تفریط درست نیست. »

























نظارت حداقلی در صحنه حدا‌کثری
محمد ‌اللهیاری فومنی، مدیرکل دفتر  موسیقی از ممیزی در موسیقی می‌گوید



ندا انتظامی ـ روزنامه‌نگار


نظارت همانطور که از اسمش برمی‌آید، حوزه پرحاشیه و داستانی است. جایی که هنرمندان همواره از آن گلایه دارند و مدیران تلاش دارند که این روند را تسهیل کنند. اما گویا تلاش مدیران و انتظار هنرمندان از این دو خط موازی است که هرگز به‌هم نمی‌رسد. اسفند سال گذشته علی ترابی، مدیرکل سابق دفتر موسیقی، خبر از منحل شدن شورای موسیقی سنتی و کلاسیک دفتر موسیقی و تغییرات دیگر در این حوزه داد. هدف این تغییرات، احترام بیش از پیش به تخصص و تعهد و هنرمندان شریف موسیقی ایران، تسهیل فضای کسب و کار، کاستن از تشریفات و موانع اداری، اعتماد به درک عمیق هنرمندان از مصالح کشور و نیز سرعت بخشیدن به خدمات خود اعلام شد. قرار بود که این تغییرات ادامه‌دار باشد که مدیریت دفتر موسیقی تغییر کرد. حال، مدیر جدید دفتر یعنی محمد‌اللهیاری فومنی هم بر این تغییرات تأیید و تأکید دارد.
هنرمندان برای گرفتن مجوز نیاز دارند از چه شوراهای نظارتی و ارزشیابی عبور کنند؟
ما 2شورا داریم، یک «شورای شعر، ترانه و کلام» که بر متن ترانه‌ها نظارت دارد و دیگری شورای نظارت و ارزشیابی که صرفا بر موسیقی پاپ نظارت دارد. حدود یک‌سال است که برای موسیقی کلاسیک، سنتی و نواحی این شورا تشکیل نمی‌شود. این شوراها به‌دلیل حمایت از تولید محتوا تشکیل می‌شوند و نظارت به صیانت از محتوا ارزشمند است.
عبارت این شورا متشکل از 2واژه نظارت و ارزشیابی است، کدام وجه بردیگری غلبه کرده ‌است؟
زمانی که از ارزشیابی سخن می‌گویم، منظور حمایت از تولیدات خوب است؛ یعنی ارزشگذاری اثر چه از نظر کیفی چه از نظر کمی. ارزشیابی شامل جوایز جشنواره‌ها هم می‌شود که تعدادی آثار توسط داوران، هنرمندان و مردم ارزشگذاری می‌شود تا برترین‌ها انتخاب شود. اما زمانی که از نظارت صحبت می‌کنیم منظور نظارت‌های حداقلی است که برای حفظشان هنر، اصول زبان‌فارسی، حریم عمومی مردم و مسائلی از این دست انجام می‌شود.
کدام بر دیگری غلبه کرده است؟
در کار ما بیشتر نظارت انجام می‌شود؛ آن‌هم حفظ احترام به هنرمندان و از نوع حداقلی آن.
اشاره کردید که شورای نظارت تنها برای موسیقی پاپ تشکیل می‌شود.
بله، آنچه از نظارت در دفتر موسیقی جاری است تنها مربوط به حوزه موسیقی پاپ می‌شود. سال گذشته برای حوزه‌های موسیقی کلاسیک، موسیقی سنتی و موسیقی نواحی هم در این شورا تشکیل می‌شد که مدتی است این شورا حذف شده و تنها برای موسیقی پاپ تشکیل می‌شود؛ دلیل آن هم به جوان بودن هنرمندان این حوزه برمی‌گردد که نیاز است اشعار و موسیقی بررسی و هدایت شوند.
آیا قانون مشخص و مدونی برای نظارت در حوزه موسیقی حاکم است یا بیشتر سلیقه‌ای است؟ به‌عبارت دیگر می‌خواهم بدانم هنرمندان از این قوانین مطلع هستند؟
منبع برخی از قوانین در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مجلس شورای اسلامی است. منبع برخی دیگر از قوانین ما شورای انقلاب فرهنگی است. برخی از تصمیماتی که در حوزه فرهنگ و هنر گرفته می‌شود براساس سند بالادستی یا قوانین آیین‌نامه‌ای وزیران است. برخی از تصمیمات براساس مصوبات داخل وزارتخانه گرفته می‌شود. به‌عبارت دیگر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با تعدد آیین‌نامه‌ها مواجه هستیم که هرکدام سند بالادستی خود را دارند.
به تعدد سند اشاره کردید. آیا هنرمندان از این حجم آیین‌نامه مطلع هستند؟
طبیعتا زمانی که قانونی نوشته می‌شود باید نظر اهالی آن حوزه اخذ شود. به تازگی هیات دولت به دستگاه‌های اجرایی ابلاغ کرده است که هر آیین‌نامه‌ای که نوشته می‌شود باید از نظر تخصصی آن صنف و اهالی آن حوزه هم جویا شود. البته پیش از این هم روند همین‌گونه بوده است. اما برای حمایت و نتیجه بهتر، باید صلاح‌دید حوزه تخصصی را به رسمت بشناسیم و آن را وارد حوزه کار کنیم.
پیش از این روند مجوز گرفتن به‌دلیل تعداد بالای اشعاری که در صف تأیید شورای شعر بودند بسیار طولانی می‌شد.
به واسطه سابقه تمدن و هنر در ایران، ایرانی‌ها ذوق هنری خوبی خصوصا در شعر دارند. بر این اساس ما با جمعیت عظیمی از شاعران مواجه هستیم که قریحه سرودن شعر دارند. در سال 1397 نزدیک به 19هزار شعر برای گرفتن مجوز به دفتر موسیقی رسید که ارزیابی این تعداد شعر با این تعداد کارشناسان شعر دفتر موسیقی از عهده ما خارج بود. به همین دلیل ما تغییراتی در سیستم دادیم تا با همین تعداد افراد متخصص کار سریع‌تر پیش برود.
باید بگویم که برای اینکه بتوانیم زمان بررسی کار کارشناسان را کاهش بدهیم باید کار ایجابی انجام بدهیم. بنا داریم که با حضور هنرمندان و اساتید این رشته کارگاه‌های ترانه و شعر برگزار کنیم تا غنای ادبیات فارسی افزایش پیدا کند. برای نزدیک شدن به دیدگاه‌های والای هنر، کارهای سلبی کافی نیست بلکه نیاز است که فضای آموزشی برای قواعد شعر و ترانه برگزار کنیم.
دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کارش سیاستگذاری است. آن‌هم سیاستگذاری در سطح کلان کشور برای موسیقی کشور. به‌عبارت دیگر می‌خواهم بگویم که برگزاری کلاس و کارگاه کار دفتر موسیقی نیست.
درست است. اما یکی از سیاستگذاری‌های ما در دفتر موسیقی که جنبه راهبردی دارد، برگزاری کارگاه‌های آموزشی است. بخش دیگر ارزشیابی ترانه‌های آماده و یا ملودی‌های اجرا شده است از سوی کارشناسان و مردم. ما از این مسیر می‌خواهیم تعامل با شرکت‌های ‌تولید موسیقی، ترانه‌سراها و هنرمندان را افزایش دهیم.
شورای ارزشگذاری متشکل از هنرمندان است. طبیعتا این امر از یک‌سو دارای آسیب‌هایی است و از سوی دیگر مزایایی هم دارد. به‌نظر شما کدام بیشتر است آسیب یا مزایا؟
طبیعی است که این شورا باید تشکیل بشود و نمی‌شود از افراد غیرمتخصص برای تصمیم‌‌گیری‌های هنری کمک گرفت. باید شورا متشکل از هنرمندان باشد. هنرمندان حاضر از جامعه هنری برآمده‌اند، به همین دلیل از مسائل و مشکلات به خوبی آگاه هستند و شرایط تولید یک اثر را می‌دانند و با این دید به بررسی کارها می‌پردازند. اما از سوی دیگر حضور در این شورا برای خود هنرمندان حاضر در شورا سختی‌هایی دارد، از سوی هنرمندان مورد سوال و ارزیابی قرار می‌گیرند و حتی گاهی باید آثار خودشان را در این شورا قضاوت کنند. با وجود این من حضور هنرمندان را در این شورا مثبت ارزیابی می‌کنم.
 نظارت همیشه نیاز به تغییر و به‌روزرسانی دارد. آیا این نگاه در سیاستگذاری دفتر موسیقی هست؟
طبیعی است که در هر حوزه‌ای این نیاز احساس می‌شود، چرا که ما با مسائل روز مواجه هستیم که تا دیروز مسئله هنر و هنرمندان نبوده است و به همین دلیل نیاز به ایده و راه‌حل جدید دارد. نیاز به مشاور و گفت‌وگو برای کم‌شدن فاصله‌ها هست. به همین دلیل یکی از سیاست‌های ما گفت‌وگو با کارشناسان و هنرمندان در مسائل خودشان است.





 

این خبر را به اشتراک بگذارید