نفس تازه در نگاه فضای سبز شهرداری
حسین آخانی _ استاد گیاهشناسی دانشگاه تهران
اوضاع مالی دستگاههای دولتی خراب است؛ به همین دلیل از هر پیشنهادی جهت واگذاری وظایف خود استقبال میکنند. 2 سال پیش بود که شهردار وقت و رئیس سازمان حفاظت محیطزیست تفاهمنامه واگذاری پارک طبیعت پردیسان را با شهرداری امضا کردند. اخیرا نیز در تفاهمی جدید با سازمان جنگلها و مراتع، واگذاری 30ساله پارکهای جنگلی حریم تهران به شهرداری به امضا رسیده است. همانطوری که در جریان پردیسان اتفاق افتاد، طرفداران محیطزیست همیشه نگران نگاه پارکداری و همچنین تغییر کاربریهای احتمالی هستند. نگرانیها اما از بالا رفتن تعداد بازدیدکنندههای خارج از تحمل این پارکها و مشکلاتی مانند لگدکوب کردن خاک و پوشش گیاهی و همچنین ورود زباله یا بالا رفتن احتمال آتشسوزی است. اما نگرانی جدی دیگری نیز وجود دارد که آن هم سپردن پارکهای جنگلی به پیمانکارانی است که جز کاشت چند گونه گیاه خارجی چیز دیگری بلد نیستند و متأسفانه همه فضای سبز شهر را با کاشت تعدادی از گیاهان تکراری و آببر و چمن اشغال کردهاند. سالهاست که نگارنده بهعنوان منتقد این روند در مقالات و جلساتی که با مسئولان داشتهام این مشکلات را تذکر دادهام. خوشبختانه در شورای پنجم و دوره جدید شهرداری تهران اتفاقات خوبی افتاده است. حاصل سالها تلاش فعالان و متخصصان محیطزیست با کمیته محیطزیست شورای شهر در بندهای مختلف سند برنامه توسعه پنج ساله سوم شهرداری تهران آمده است. در ماده 60 این برنامه تأکید شده که «شهرداری موظف است بهمنظور حفظ ذخایر زیستی و تقویت شبکه اکولوژیکی کلانشهر تهران ضمن حفاظت و جلوگیری از تخریب فضاهای سبز و روددرهها و عرصههای طبیعی شهر و اراضی ارتفاعات جنوبی البرز، نسبت به ایجاد و توسعه فضاها و محورهای سبز در شهر اقدام کند و با اجرای مصوبه ثبت میراث طبیعی شهر نسبت به شناسایی دقیق این ذخایر و اتخاذ تدابیر لازم برای حفاظت و ارتقای کمی و کیفی آنها در قالب برنامههای احیا و ساماندهی رودخانههای شهر، بهسازی، حفاظت یا قلع مستحدثات یا کاربریهای متجاوز به حریمهای طبیعی بهویژه روددرهها، دامنه جنوبی البرز، حریم شهر و لکههای سبز اقدام و در سال اول برنامه طرح ویژه ساماندهی شنچالههای واقع در حریم روددرهها و جلوگیری از ادامه فعالیت کارگاههای شن و ماسه و کارخانجات معادن مواداولیه سیمان واقع در محدودههای حساس و پرخطر را تدوین کند و به اجرا درآورد.» ماده 61نیز به 11محور در برنامه جامع فضای سبز میپردازد که «شناخت و تحلیل گونههای گیاهی وضع موجود تهران، شناسایی و انتخاب الگوی بهینه گونههای گیاهی مبتنی بر اقلیم تهران، تعیین استراتژیهای فضای سبز درونشهری و پیراشهری، راهکارهای اجرایی جهت جلب مشارکت شهروندان در توسعه و نگهداری فضاهای سبز شهر و تشویق و تسهیل ایجاد باغچههای اشتراک محلی توسط گروههای مردمنهاد و محلی» بخشی از این فهرست است. امسال سازمان پارکها و فضای سبز شهر تهران نیز در یک اقدام تاریخی قطع و کندن گیاهان خودرو را ممنوع کرد و هماکنون در حال ایجاد ایستگاه پژوهشی کاشت گیاهان بومی در پارک آزادگان است. رخداد تاریخی دیگر بازدید آقای پیروز حناچی، شهردار محترم تهران در سفر اخیر خود به آلمان از باغ گیاهشناسی برلین بود. بررسی جدی پیشنهادهای پنجگانه متخصصان محیطزیست برای حرکت به سوی «شهر سبز» توسط شهردار و شورای شهر نیز نشان میدهد که نهاد متولی مدیریت شهر از بتنگرایی شهردارهای قبلی فاصله میگیرد. گوشسپاری به پیشنهادهای متخصصان و شهروندان برای شهری که در آن دوچرخهها جای خودروها، صدای پرندگان جای صدای بوق ماشینها و گلهای بومی جای گیاهان خارجی را میگیرند، نوید جهشی به سوی شهری تابآور، طبیعتدوست و انسانمحور را میدهد. در چنین فضایی دور از ذهن نیست که بهزودی پارک لاله تهران به باغ - موزه گیاهشناسی لاله تبدیل شود و پارکهای جنگی و محیطهای طبیعی مانند پارک طبیعت پردیسان بهعنوان میراث طبیعی سند حفاظت دائمی خود را از شهرداری دریافت کنند. برای رسیدن به این اهداف، نیاز به خانهتکانی در ساختار موجود است.
فضای سبز به جای آنکه توسط پیمانکارانی اداره شود که جز چند گیاه خارجی آببر چیزی بلد نیستند و بهندرت از نیروی کارگری و متخصص بومی و تحصیلکرده در باغبانی استفاده میکنند، باید از توان صدها متخصص جوان تحصیلکرده باغبانی، گیاهشناسی و محیطزیست هم در اجرا و هم در نظارت، آموزش و مشاوره استفاده کنند. براساس سند چشمانداز لازم است از توان جوامع محلی و سازمانهای مردمنهاد استفاده شود و با ایجاد باغهای کوچک در محلهها، هم به فضای بازی بچهها تنوع داد و هم این فضاها را تبدیل به محلی برای تمرین و مشارکت مردم، بهخصوص فعالیت و جذب مشارکت بازنشستگان و سالمندان در حفظ فضای سبز کرد. باید در نظر داشت که مردم را نباید فقط در روز درختکاری به شوهای نمایشی کشاند. مردم باید در طول سال خودشان در ایجاد، حفظ و توسعه فضای سبز نقش داشته باشند. در عصر جهانگرمایی و شرایط کمآبی باید به سمت بومیسازی و سازگاری با اقلیم و محیطزیست شهر نیز حرکت کرد و مردم را با چند گیاه زینتی و چمن فریب نداد. همچنین باید هزینههای نگهداری از فضای سبز ناپایدار و پرهزینه را به سمت ایجاد باغهای تخصصی و علمی جهت داد تا بتوان نقشی مهم در آموزش شهروندی و اهلیسازی گونههای بومی ایفا کرد. در چنین شرایطی است که بستر تولید گلهای بومی جهت صادرات فراهم میشود و منابع ارزی کشور نیز صرف وارد کردن لالههای ایرانی از کشور هلند نمیشود.