• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
شنبه 20 مهر 1398
کد مطلب : 84421
+
-

خیانتی که جنایت آفرید

خیانتی که جنایت آفرید


تحقیقات برای کشف راز قتل مرد افغان به بازداشت اتفاقی مردی آشنا ‌منجر شد. اگر چه او منکر قتل است اما همسر مقتول اعتراف کرده که شب حادثه این مرد آشنا مهمان همسرش بوده است.
به گزارش همشهری، ساعت 8:57پنجشنبه به قاضی ساسان غلامی، بازپرس جنایی تهران اعلام شد مردی 41ساله در خیابانی در شمال تهران به قتل رسیده است. جنایت در اتاقک سرایداری ساختمانی مسکونی رخ داده و مقتول اهل افغانستان بود که به‌دلیل خفگی جانش را از دست داده و آثار ضرب و جرح روی بدنش حکایت از درگیری او با قاتل می‌داد. وقتی مأموران وارد محل حادثه شدند، خانه به هم ریخته نبود و چون قفل‌های در سالم بود نشان می‌داد  قتل از سوی یک آشنا صورت گرفته است. در ادامه تحقیقات معلوم شد که جنایت چهارشنبه‌شب رخ داده و مقتول همسر و 2فرزند داشته که در زمان جنایت در خانه نبودند.
کارآگاهان در نخستین گام سراغ همسر مقتول رفتند و او گفت: چهارشنبه‌شب به همراه دختر 9ساله و پسر نوجوانم برای دیدن خانواده‌ام به خانه پدری‌ام در شهر ری رفتم. صبح اما وقتی برگشتم وحشت‌زده با جسد شوهرم روبه‌روشدم و پلیس را خبر کردم. نمی‌دانم چه بلایی سرش آمده چرا که شوهرم با هیچ‌کس خصومتی نداشت.
کارآگاهان در ادامه به تحقیق از فرزندان مقتول پرداختند و آنها گفتند که پدر و مادرشان از مدت‌ها قبل با هم اختلاف داشتند. همین باعث شد تا همسر وی در فهرست مظنونان اصلی جنایت قرار بگیرد و قاضی جنایی دستور بازداشت وی را صادرکند. این زن 33ساله به نام صفیه در بازجویی‌ها اصرار داشت که اطلاعی از قتل همسرش ندارد اما تیم جنایی در جریان پرس و جو از همسایه‌ها به سرنخ مهمی علیه او دست یافت. زنی که در خانه سرایداری ساختمان روبه‌رویی محل جنایت زندگی می‌کرد و دوست صمیمی این زن بود، گفت که صفیه از مدت‌ها قبل با مردی رابطه پنهانی دارد و به شوهرش خیانت می‌کرده است. زن همسایه گفت: صفیه همیشه از اختلافاتش با شوهرش می‌گفت و کمی بعد که رابطه ما صمیمی‌تر شد برایم تعریف کرد با یکی از همشهریانمان آشنا شده و به یکدیگر علاقه‌مند شده‌اند. او مدام از مرد افغان تعریف می‌کرد و می‌گفت عاشق هم شده‌اند و قصد دارند با یکدیگر ازدواج کنند. نام او را نمی‌دانم اما صفیه می‌گفت در نزدیکی محل زندگیشان کار می‌کند.
گفته‌های این زن سرنخی شد برای رسیدن به مرد آشنا. کارآگاهان با دستور قاضی جنایی به تحقیقات میدانی پرداختند و چند کارگر افغان را که در آن محدوده کار می‌کردند، دستگیر کردند. یکی از آنها مردی بود به نام علی‌احمد که به‌صورت کاملا اتفاقی درحالی‌که در اطراف خانه مقتول پرسه می‌زد، دستگیر شد.

نقشه شوم
تمام مظنونانی که بازداشت شده بودند یکی پس از دیگری آزاد شدند، چرا که مدارکی علیه آنها در دست نبود. علی‌احمد اما همچنان بازداشت بود تا اینکه همسر مقتول وقتی در اداره آگاهی تهران نام او را شنید نسبت به بازداشت او اعتراض کرد. وی گفت: علی‌احمد پسردایی من است و هیچ نقشی در قتل همسرم ندارد.
حرف‌های این زن شک مأموران را برانگیخت. آیا علی‌احمد همان جوان آشنایی بود که به گفته زن همسایه‌ با صفیه ارتباط داشت؟
مأموران به بازجویی‌ از مظنونان ادامه دادند تا اینکه همسر مقتول لب به اعتراف گشود و گفت: فردی که با او رابطه پنهانی داشتم و عاشقش شده بودم، علی احمد پسردایی‌ام است. او ادامه داد: از 3سال قبل با علی‌احمد از مشکلات زندگی‌ام گفتم و وقتی به‌ خود آمدم دیدم عاشق هم شده‌ایم. این اواخر علی‌احمد مدام در گوشم می‌گفت باید شوهرت را که سد راه خوشبختی ماست از بین ببریم، اما من مخالفت می‌کردم. تا اینکه شب حادثه از من خواست به همراه بچه‌ها به خانه پدری‌ام بروم. او گفت که می‌خواهد پیش شوهرم برود و با هم صحبت کنند. من هم قبول کردم و همراه بچه‌ها به خانه پدرم رفتم. صبح وقتی برگشتم با جسد همسرم روبه‌رو شدم و احتمال دادم که علی‌احمد شوهرم را به قتل رسانده باشد.
با افشای این حقیقت، مأموران به تحقیق از علی‌احمد پرداختند، اما او منکر قتل شد و گفت حرف‌های همسر مقتول دروغ است. او ادامه داد: من هیچ رابطه پنهانی با همسر مقتول نداشتم. احتمالا خودش جان شوهرش را گرفته و با داستان‌سرایی می‌خواهد قتل را گردن من بیندازد. روز حادثه هم وقتی شنیدم همسرش فوت شده به اطراف خانه‌اش آمدم تا سرو گوشی آب بدهم، اما دستگیر شدم.
این زن و مرد با دستور قاضی جنایی بازداشت شدند و در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.

این خبر را به اشتراک بگذارید