• چهار شنبه 19 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 29 شوال 1445
  • 2024 May 08
چهار شنبه 17 مهر 1398
کد مطلب : 84192
+
-

پشت دیوار خانه سهراب

یادداشت
پشت دیوار خانه سهراب


مرتضی کاردر ـ‌ روزنامه‌نگار

جعل شعرها و سطرهایی به نام شاعران و نویسندگان نام‌آشنا یکی از پدیده‌های رایج شبکه‌های اجتماعی است. کم نیستند سطرهایی که به‌نام احمد شاملو ، فریدون مشیری ، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری ، دکتر علی شریعتی ، قیصر امین‌پور و دیگران جعل می‌شوند و دست به‌دست می‌گردند.
گاه تقلیدهایی که از شعر شاعران صورت می‌گیرد آن‌قدر به سبک و سیاق شاعرانه آنها نزدیک است که بازشناسی سره از ناسره را دشوار می‌کند. جعلیات گاه آن‌قدر فراگیر می‌شوند که حتی اهل فن نیز آنها را به اشتراک می‌گذارند و به‌عنوان اثر اصلی می‌پذیرند و کم‌کم شعر جعلی به نام شاعر جا می‌افتد و کار به جایی می‌رسد که انکار جعلیات دلیل می‌خواهد.
چنین پدیده‌ای محصول دیروز و امروز نیست و در ادبیات سابقه داشته است. بیشتر وقت خیام پژوهان امروز صرف تمییز رباعیات اصلی خیام از رباعیاتی شده که دیگر شاعران در طول قرن‌ها، استادانه، به سبک و سیاق رباعیات خیام سروده‌اند.
اما حالا میلیون‌ها کاربر شبکه‌های اجتماعی می‌توانند جعلیات را بدون دقت و تأمل، با سرعت بسیار منتشر کنند. شبکه‌های اجتماعی در گسترش ادبیات و عمومی کردن آن در میان مردم نقش بسیاری داشته‌اند. طبیعتا توسعه فضای مجازی مثل هر توسعه دیگری، از آفت و آسیب مصون نبوده است و جعل و گسترش جعلیات یکی از آفت‌های شبکه‌های اجتماعی است.
تا اینجا هیچ مسئله‌ای نیست. مسئله اینجاست که گاه ژرفای نفوذ جعلیات آن‌قدر می‌شود که واکنشی جز تأسف و حسرت نمی‌توان نشان داد. علیرضا آذرفر به ایبنا خبر داده است که یکی از شعرهای جعلی سهراب را که در فضای مجازی به سهراب منسوب شده، روی دیوار خانه پدری سهراب نوشته‌اند. یعنی نه اداره فرهنگ و ارشاد، نه شهرداری کاشان، نه هیچ‌کدام از مقام‌ها و مسئولانی که به نام سهراب سپهری افتخار کرده و به نام او کنگره و همایش و جلسه برگزار می‌کنند، به‌خودشان زحمت نداده‌اند «هشت کتاب» را تورقی بکنند و صحت اصل اثر را تأیید کنند و بعد آن را روی دیوار خانه سهراب بنویسند.
حالا مسئله از فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی فراتر رفته است. شعر در جایی نقش بسته که خواسته یا ناخواسته از مرجعیت برخوردار است. میلیون‌ها مسافری که هر سال به زیارت سهراب می‌روند و سری به خانه پدری او می‌زنند، این شعر را به نام سهراب خواهند شناخت. حتی آنها که دفترهای سهراب را دیده‌اند با خودشان می‌گویند که لابد این شعر از چشم‌شان دور مانده است. دیر نیست روزی که انکار این شعر هم اقامه دلیل و برهان بسیار بخواهد و جاعلان بگویند که شعر از سهراب است چون آن را روی دیوار خانه پدری سهراب دیده‌اند.
اصل شعر را بخوانید تا اگر آن را هر جا، حتی اگر پشت دیوار خانه پدری سهراب در کاشان هم دیدید در خاطر داشته باشید که این شعر از سهراب سپهری نیست:
«نه تو می‌مانی / نه اندوه / و نه، هیچ‌یک از مردم این آبادی / به حباب نگران لب یک رود، قسم / و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت / غصه هم، خواهد رفت / آن چنانی که فقط، خاطره‌ای خواهد ماند / لحظه‌ها عریانند / به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز / تو به آیینه / نه / آیینه به تو، خیره شده است / تو اگر خنده کنی، او به تو خواهد خندید / و اگر بغض کنی / آه از آیینه دنیا، که چه‌ها خواهد کرد / گنجه دیروزت، پر شد از حسرت و اندوه و چه حیف / بسته‌های فردا، همه ‌ای کاش، ‌ای کاش / ظرف این لحظه، ولیکن خالی است / ساحت سینه، پذیرای چه کس خواهد بود / غم که از راه رسید، در این سینه بر او باز مکن / تا خدا، یک رگ گردن باقی است / تا خدا مانده، به غم وعده این خانه مده»
 

این خبر را به اشتراک بگذارید