شناختن لحظههای خنده
محمد صالحیآرام ـ شاعر و طنزپرداز
طنز همواره بیان شیرینیها و کامرواییها نیست. گرچه آدمی که کامش شیرین و در اوج کامرانی است، بیشتر میخندد. در مواقع متعددی طنز میتواند بیان تلخیها و مرارتها باشد و در عین حال خواننده را هم بخنداند. این هنر طنزپرداز است که از دل دریای رنج، مروارید خنده صید میکند. اما نکتهای که همواره با تاکید به طنزپردازان جوان توصیه میکنم این است که هرگز و هرگز به هر چیزی نمیشود خندید. اینکه در مواقعی ما از یک موضوع تلخ و گزنده، مطلب طنز تولید کنیم، دلیل نمیشود تصور کنیم هر موضوعی را میتوان در قالب طنز گنجاند و سپس به آن خندید. طنز حتما باید چارچوب و محدودهای داشته باشد. نگاه فکاهی تنها تا جایی مجاز است که کرامت انسانها را مخدوش نکند. بهباور و اعتقاد کسی برنخورد و حفظ حریمها و حرمتها را بر خود فرض بداند. همانطور که خنده نیاز انسانهاست، آدمها به گریه نیز نیازمندند. هستند مواردی که در آنها همدردی و شریک شدن در رنج و غم دیگران موجب خوشنودی میشود. وقتی ما از سر طنز و فکاهی با مصیبت کس یا کسانی برخورد میکنیم، درواقع مثل کسانی هستیم که یکی را دست انداختهاند و ضعف و نقص او را بهانه خنده و شادی خود ساختهاند. خنده زمانی شیرین و باارزش است که با انصاف و حفظ ارزشهای انسانی همراه باشد وگرنه کاری خطا و نارواست. در همه این سالها، صاحبان قلمهایی را دیدهام که هرگاه وارد حوزه طنز شدهاند بهمعنی واقعی کلمه سنگ را هم خنداندهاند، اما با این حال در مواجهه با گرفتاری و اندوه دیگران، دلی پرخون و چشمی پراشک داشتهاند. از این رو عقیده دارم طنزپرداز کسی نیست که خوب بخنداند، بلکه کسی است که بهخوبی لحظههایی را که باید خندید، میشناسد.