پنالتیگرفتن استالونه، قیچی برگردان پله
چرا «فرار به سوی پیروزی» به یادماندنیترین فیلم فوتبالی تاریخ سینماست
سعید مروتی_روزنامه نگار
برای متولدین دهه50 که دوران کودکیشان را در دهه60 سپری میکردند و در برهوت سرگرمی آن دوره، هم فوتبالدوست داشتند و هم سینما، «فرار به سوی پیروزی» فیلم مهم و تاثیرگذاری بود؛ دورانی که خبری از لیگ سراسری نبود و مسابقات باشگاههای تهران تنها امکان موجود در سالهای دشوار جنگ برای دوستداران فوتبال محسوب میشد؛ سالهای علی پروین، ناصر حجازی، ناصر محمدخانی، بهروز سلطانی، شاهرخ و شاهین بیانی، حمید درخشان، عباس کارگر، محمد پنجعلی و ضیاء عربشاهی؛ دورانی که جام جهانی 1982 اسپانیا برگزارشد و ایتالیا با دینوزوف ، مارکو تاردلی ، جنتلیه و جوزپه برگومی جوان قهرمان جهان شده بود؛ مسابقاتی که تلویزیون ایران آن را پخش نکرد و دوقلوهای دهه60 (کیهان ورزشی و دنیای ورزش) تنها امکان دنبال کردن جام جهانی بودند؛ سالهایی که هنوز خاطره جامجهانی 78 آرژانتین زنده بود و قبل از حضور مارادونا، همچنان این پله بود که بهترین فوتبالیست تاریخ نامیده میشد. در همان سالهای 62 و 63 که هنوز خبری از سینمای نوین ایران نبود، تولید فیلم ایرانی خیلی رونق نداشت و سینماها اغلب فیلم خارجی اکران میکردند؛ فیلمهایی که بیشترشان هم قدیمی بود و میان این فیلمها، فیلم فوتبالی جنگی فرار به سوی پیروزی برای پسربچهها شیرینی و حلاوت خاصی داشت. نسلی که فوتبال پله را از نزدیک ندیده بود، خاطرهای از بابی مور -کاپیتان تیم ملی انگلستان- در تنها قهرمانی این تیم در جام جهانی 1966 نداشت و از آردیلس آرژانتینی تنها در صفحات کیهان ورزشی و دنیای ورزش مطالب خوانده بود، تماشای این فیلم فوتبالی جذاب بود. عامل جذابیت هم در درجه اول پله و در مرحله بعد سیلوستر استالونه بود که در آن سالها با «راکی» و «رمبو» به شهرت رسیده بود.
سال 63 خیلی از نوجوانها که خواننده کیهان ورزشی و دنیای ورزش بودند با دیدن عکس فرار به سوی پیروزی روی جلد ماهنامه فیلم، برای اولین بار مجله سینمایی خریدند و احتمالا از خواندن نقد منفی درباره فیلم مورد علاقهشان مغبون شدند.
همان سالها وقتی «شاهین مالت» از تلویزیون پخش شد و ماهنامه فیلم مطلبی مفصل دربارهاش منتشر کرد ما متوجه شدیم جان هیوستن کارگردان مهمی است که در دوران افولش فیلم محبوب ما، فرار به سوی پیروزی را هم ساخته است؛ اینکه هیوستن پس از شروعی درخشان با شاهین مالت و «جنگل آسفالت»، در طول 3دهه تبدیل به کارگردانی معمولی در هالیوود شده بود و همه جور فیلمی هم در این سالها ساخت؛ از «انعکاس در چشمان طلایی» و «موبی دیک» گرفته تا «نابخشوده» ،«شب ایگوآنا» و «کتاب مقدس» که این آخری قصه انبیا را روایت میکرد و خودش هم در نقش حضرت نوح(ع) ظاهر شده بود.
ابتدای دهه 80 میلادی هیوستن پیشنهاد ساخت فیلمی با بازی فوتبالیستهای مطرح دهه70 را پذیرفت و پله و آردیلس و بابی مور را جلوی دوربین هدایت کرد و سیلوستر استالونه محبوب را هم درون دروازه گذاشت تا تیم پرستارهاش کامل شود.
فرار به سوی پیروزی پس از گذشت حدود 39سال از زمان ساختش همچنان فیلم جذابی است. در زیر گونه فیلمهای فرار از بازداشتگاه و در مقایسه با نمونههای کلاسیکی چون «بازداشتگاه شماره17» (بیلی وایلدر) و حتی «فرار بزرگ» (جان استرجس)، فیلم هیوستن خیلی اثر شاخصی نیست ولی آنچه به فیلم اهمیت داده، همین حضور فوتبالیستهای مشهور در آن است. کارگردان کهنهکار هالیوودی خوب توانسته از ستارگان فوتبال بهره بگیرد (این را بعد از تماشای نمونههای ایرانی بهتر درک کردیم)؛ ستارگانی که در قالب فیلم متفقین مقابل تیم ارتش آلمان میایستند و با درخشش آردیلس ، پنالتیگرفتن استالونه و قیچی برگردان معروف پله هم روی نازیها را
کم میکنند و هم موفق به فرار میشوند. سکانسی که پس از سالها همچنان در یادها مانده جایی است که مایکل کین به عنوان مربی و کاپیتان تیم در جلسه فنی با بازیکنان حضور دارد و در حال توصیههای تاکتیکی است. مایکل کین با اشاره به وضعیت جسمانی ضعیف بازیکنان تیم متفقین، از بازیکنانش میخواهد جای اینکه خودشان بدوند، بیشتر توپ را در میان میدان بگردانند. کین در حال توضیحدادن است که پله حوصلهاش سر میرود و پای تخته میآید، گچ را از دست مایکل کین میگیرد و به بهترین تاکتیک ممکن برای رسیدن به پیروزی اشاره میکند؛«توپ را میدهید به من، من هم همه را دریبل میزنم و گل!»
توصیفی دقیق و کاربردی برای تیمی که پله را در اختیار دارد و میتواند هر رقیبی را با سلاح نابغه برزیلی از پا دربیاورد. فیلمی که در آن آردیلس میدرخشد، استالونه پنالتی میگیرد و پله با قیچی برگردان توپ را به تور دروازه میدوزد و کارگردانش پیرمرد کهنهکاری چون جان هیوستن است که فیلمسازی ژانر را خوب بلد است، طبیعی است که ماندگارتر و به یادماندتیتر از هر فیلم فوتبالی دیگری از کار درآید.