تهران، هویتملی ایران
حجت نظری؛ سخنگوی کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر تهران
اینجا تهران است؛ پرجمعیتترین شهر ایران؛ جایی که به ایران کوچک شبیه شده و همه اقوام و مذاهب در آن زندگی میکنند؛ شهری که اکثر ایرانیان از حضور در آن خاطره دارند و میدان آزادیاش قویترین نماد بصری ایران در سراسر جهان است. تصویرهای ذهنی متفاوتی از این شهر در ذهن ایرانیان وجود دارد؛ برخی تهران را با ترافیک، برخی با آلودگی هوایش، برخی با برجهای شمال شهر، برخی با باغهای پرکلاغش، برخی با سینماها و خیابان ولیعصر یا امامزادههایش، برخی دیگر نیز با دانشگاهها و عدهای هم با ورزشگاه آزادی میشناسند؛ اما موضوعی که اهمیت دارد، این است که اکثر آنان در این ویژگی همنظرند که تهران را با تمام خوبیها و بدیهایش نمیتوان دوست نداشت. تهران به هویت ملی ما ایرانیان بدل شده و در خاطره جمعی هر یک از ما، تجمعات میلیونها نفری مردم، صفهای سینما و تئاتر، کافههای خلوت و شلوغ، گعدههای محلی شهروندان، قدمزدنهای شبانه، شادی پیروزیهای سیاسی و ورزشی، نوازندگان خیابانی، مراکز خرید، بازار و بناهای تاریخی و... که در این شهر دیدهایم، جا خوش کرده است. در واقع، علاقهای مبهم به تهران وجود دارد که آن را از دیگر شهرها متمایز میکند. چند وقت پیش با پیرزنی همصحبت شدم که از آلودگی هوای تهران گلایه داشت و در عین حال معتقد بود که 70سال است با چنارهای خیابان ولیعصر عمر کرده و نمیتواند از این شهر دور شود. از ایندست مثالها در اطرافمان زیاد است؛ احتمالا اگر کمی تمرکز کنیم، هرکدام از ما چنین افرادی را به یاد خواهیم آورد. همین ویژگیهاست که مسئولیت ما را در برابر تهران سنگینتر میکند؛ هم ما اعضای شورای شهر تهران و مدیران شهری و دیگر مسئولان و هم شهروندانی که همگی این شهر را دوست داریم. ما بهعنوان نمایندگان مردم، در شورای شهر وظیفه داریم هرآنچه سبب افزایش حس تعلق به تهران و خاطرهانگیزی در این شهر شده را حفظ و شرایطی را ایجاد کنیم تا با افزایش غنای حسی در تهران، نسلهای جدید نیز همچون قدیمیترها تهران را دوست بدارند. وظیفه داریم به جای ایجاد خیابان و بزرگراه و سیمانیکردن سیمای شهر که نتیجهای جز آلودگی هوا و افزایش فشارهای روحی و روانی ندارد، به فرهنگ شهر و به مردم ساکن تهران بپردازیم؛ امکانات رفاهی و حملونقل عمومی را افزایش دهیم. ما حق نداریم خودرو را بر انسان و سرمایه را بر حق انسان بر شهر ارجح بدانیم و اگر گذشتگان چنین خطایی را مرتکب شدهاند، وظیفه ما اصلاح رویه نادرست پیشین است؛ حتی اگر زمانبر باشد.
ما در شورای شهر میخواهیم شهر تهران برای همه باشد و این همه، معنایش جنسیتی خاص یا تفکر خاص سیاسی یا اجتماعی نیست. منظور از همه، یعنی تکتک نفراتی که در این شهر زندگی میکنند یا برای امرار معاش و دیگر امور به این شهر آمدهاند.
دریچه تحقق تهران برای همه، نه از در ساختوساز و بتن و سیمان و آسفالت میگذرد و نه از در بریز و بپاشهای سیاسی و استخدامهای بیرویه و پیشخورکردن منابع شهر! معتقدم که راه تحقق شعار شهر همه، توجه به فرهنگ و احترام به فرهنگ در جامعه است؛ موضوعی که کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران از همان نخستین روز فعالیتش آن را همواره مدنظر قرار داده است. ما اما در جایگاه شهروندان ساکن تهران نیز وظایفی داریم؛ وظایفی که از مراقبت از شهر و محیطزیست و آثار تاریخی و اماکن عمومی و... آغاز میشود اما صرفا به آن محدود نمیشود. ما اگر شهروندان خوبی برای شهرمان هستیم، باید هوای آن را هم داشته باشیم. باید در تصمیمسازیهای شهری مشارکت کنیم؛ تصمیمسازیهایی که برای نخستینبار در تهران از طریق سامانه طرحها و لوایح امکانپذیر شده و همه شهروندان میتوانند در فرایند تصمیمگیری شورا مشارکت کنند. ما اگر شهروندان خوبی برای شهرمان هستیم، وظیفه داریم بر مدیران و مسئولان شهرمان نظارت کنیم. اگر خدایناکرده، مسئولان در جایی مرتکب خطا یا اقدامی برخلاف قانون و مقررات شدند، باید آن را اطلاعرسانی کنیم و پیگیر حل و فصلش هم باشیم. مردم شهر نباید خود را جدای از مدیریت شهر بدانند؛ بهخصوص شورای شهر که نمادی از جامعه مدنی و نمایندگانی از خودشان است. بیاییم همه با هم، در کنار هم و برای تهرانی که هویت ملی ماست، تلاش کنیم.