• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
شنبه 13 مهر 1398
کد مطلب : 82886
+
-

به تاراج رفتن گل

قصه‌های کهن
به تاراج رفتن گل


یکی را زنی صاحب جمالِ جوان در‌گذشت و مادر زن فرتوت به‌علت کابین در خانه متمکن بماند(مادر زنِ سالخورده به بهانه گرفتن مهر در خانه جایگزین شد) و مرد از محاورتِ او به جان رنجیدی و از مجاورت او چاره ندیدی تا گروهی آشنایان بپرسیدن آمدنش. یکی گفتا: چگونه‌ای در مفارقت یارِ عزیز؟ گفت: نادیدن زن بر من چنان دشخوار نیست که دیدنِ مادر زن.
گل بتاراج رفت و خار بماند
گنج برداشتند و مار بماند
دیده بر تارک سنان دیدن
خوشتر از روی دشمنان دیدن
واجبست از هزار دوست برید
تا یکی دشمنت نباید دید

گلستان سعدی

 

این خبر را به اشتراک بگذارید